لحظاتی در زندگی من گذشت که:
از تنها بودن متنفر بودم
از قوی بودن متنفر بودم
از خانم بودن متنفر بودم
دلم میخواست...
یک دختر بچهی لوس باشم
که تا بغض کردم
بغلم کنند، بوسم کنند،
نازم کنند و آروم بشم؛
اما کسی نبود!
فقط و فقط خودم بودم،
ما مجبور شدیم قوی باشیم عزیزم...!
به قول شکیبی اصفهانی:
🦋 @ArabicaTM
از تنها بودن متنفر بودم
از قوی بودن متنفر بودم
از خانم بودن متنفر بودم
دلم میخواست...
یک دختر بچهی لوس باشم
که تا بغض کردم
بغلم کنند، بوسم کنند،
نازم کنند و آروم بشم؛
اما کسی نبود!
فقط و فقط خودم بودم،
ما مجبور شدیم قوی باشیم عزیزم...!
به قول شکیبی اصفهانی:
«شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود»
🦋 @ArabicaTM