السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
ای جِلوهٔ جلالِ مُبین در جبینِ تو
دستِ خدا برون زده از آستینِ تو
ای هفتمین امام که هفتآسمانِ حق
هفتاد بار گشته به گِردِ زمینِ تو
تو خرمنِ جمال و جلالیّ و آفتاب
با آن سَخاش، خُردترین خوشهچینِ تو
وی شب گرفته آینهها از ستارگان
در پیشِ روی شَعشَعهٔ راستینِ تو
ای کاظمی که غَیظ و غَضَب هر دری که زد
پیدا نکرد راه به حِصنِ حَصینِ تو
نشنیده از زبانِ تو نفرین و ناسزا
هرچند بسته خَصم، کمرها به کینِ تو
زندانْ نمازگاهِ تو بود و سپرده گوش
افلاکیان به صوتِ دعای حزینِ تو
دیوارها به ذُروهٔ توحید میرسند
از بانگِ نَعبُدوی تو و نَستعینِ تو
لرزاند سنگسنگِ ستونهای عرش را
ظلمی که بر تو رفت ز خَصم لعینِ تو
ای هفتمین امامِ هُمام! ای جهان و جان
جمع آمده تمام به زیر نگینِ تو
رنگینکمانِ شعرِ من اینک زدهست پُل
در پیشگاهِ کوکبهٔ راستینِ تو
#حسین_منزوی
@AltafOlAshaar
ای جِلوهٔ جلالِ مُبین در جبینِ تو
دستِ خدا برون زده از آستینِ تو
ای هفتمین امام که هفتآسمانِ حق
هفتاد بار گشته به گِردِ زمینِ تو
تو خرمنِ جمال و جلالیّ و آفتاب
با آن سَخاش، خُردترین خوشهچینِ تو
وی شب گرفته آینهها از ستارگان
در پیشِ روی شَعشَعهٔ راستینِ تو
ای کاظمی که غَیظ و غَضَب هر دری که زد
پیدا نکرد راه به حِصنِ حَصینِ تو
نشنیده از زبانِ تو نفرین و ناسزا
هرچند بسته خَصم، کمرها به کینِ تو
زندانْ نمازگاهِ تو بود و سپرده گوش
افلاکیان به صوتِ دعای حزینِ تو
دیوارها به ذُروهٔ توحید میرسند
از بانگِ نَعبُدوی تو و نَستعینِ تو
لرزاند سنگسنگِ ستونهای عرش را
ظلمی که بر تو رفت ز خَصم لعینِ تو
ای هفتمین امامِ هُمام! ای جهان و جان
جمع آمده تمام به زیر نگینِ تو
رنگینکمانِ شعرِ من اینک زدهست پُل
در پیشگاهِ کوکبهٔ راستینِ تو
#حسین_منزوی
@AltafOlAshaar