💥تولد فکری خونین تر از تولد جسمی...!
✍️علی مرادی مراغه ای
✅بلوغ و تولد فکری به مراتب دردناکتر و مشکلتر از تولد فیزیکی است سالهای مدید مطالعه، تامل و بالاخره شک در افکاری که بدون انتخاب ما در ذهنمان چپانده و تحمیل کرده اند!
وقتی به افکار بیست سال پیش خودمان نگاه می کنیم از سادگی و از بلاهت آن زمان خویش، خنده مان می گیرد البته اگر خنده مان نگیرد باید بر حال خود تاسف بخوریم چون معلوم میشود که در طول این مدت بیست سال، تکان نخورده و درجا زده ایم...!
♦️هر گونه تولدی از درون صورت میگیرد عوامل بیرونی تنها در حکم تلنگر هستند و البته هر گونه زور و عجله در تولد فکری نیز بی فایده است، چون آرام و تدریجی است مانند شکفتن یک غنچه و یا شبیه تولد یک پروانه است:
نیکوس کازانتزاکیس حکایت جالبی نقل می کند که در دوران کودکی، یک پیله ی کرم ابریشم را بر روی درختی می یابد، درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از پیله آماده می سازد اندکی منتظر می ماند، اما چون خروج پروانه طول می کشد کازانتزاکیس تصمیم می گیرد این فرایند را شتاب بخشد پس با حرارت دهان خود آغاز به گرم نمودن پیله می کند و آنگاه، پروانه خروج خود را آغاز میکند، اما بالهایش هنوز بسته اند و در نتیجه اندکی بعد می میرد...!
کازانتزاکیس می گوید:
بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود اما من انتظار کشیدن نمی دانستم. آن جنازه ی کوچک، تا به امروز، یکی از سنگین ترین بارها بر روی وجدان من بوده است!
♦️اما تولد فکری آدمی مخصوصا یک ملت به مراتب سخت تر است، چیزی شبیه تغییر سنگ خارا!
حاج سياح در خاطراتش می گوید روزی به دعوت معتمدالدوله حاکم فارس به ملاقاتش رفته و بين طرفين گفتگویی درمى گيرد که مرتبط با بحث ماست.
معتمدالدوله که با بریدن سر و دست و شقه کردن انسانها توانسته بود نظم را در شهر فارس برقرار کند با غرور و نخوت، از حاج سیاح مى پرسد:
«نظم حاليه فارس را چگونه می بیند؟»
حاج سياح می گوید:دزدی ریشه کن شده و همه را از بین برده اید اما با رفتن شما نظم شما نیز بدنبال تان خواهد رفت...!
حاکم میگوید: «غير از سر بريدن و دست و پا بريدن و شكم پاره كردن، به خرج ايرانى نمی رود».
حاج سیاح در جواب میگوید:
«از تربيت نبايد غفلت كرد. اين افعال ناشايسته از جهالت ناشى می شود اگر از كوچكى، مردم را تربيت و قبح اين اعمال را خاطرنشان كنند مردم خود ترك اينكارها میكنند.»
حاکم در جواب می گوید:
«به تو نصيحت میكنم در ايران، حرف تمدن به زبان نياور كه براى تو خطر جانى دارد.»
( سفرنامه حاج سياح...ص۲۰)
♦️آنچه از گفتگوی حاج سیاح و معتمدالدوله نقل کردم در واقع دو دیدگاه متفاوت در مورد تغییر نگرش و رفتار آدمهاست:
دیدگاه اول حاکم فارس بوده که صوری، کوتاه مدت، با کمک فشار از بیرون یا با فشار حرارت دهان برای تولد پروانه...!
دیدگاه دوم تربیت تدریجی، دادن فرصتهای ممکن برای تولد و شکفتگی از درون و صبر و انتظار و خون دل خوردن، که صبر ایوب می طلبد...!
⏹️لینک کانال تلگرامی من: @Ali_Moradi_maragheie
◀️https://s6.uupload.ir/files/3_c995.jpg
✍️علی مرادی مراغه ای
✅بلوغ و تولد فکری به مراتب دردناکتر و مشکلتر از تولد فیزیکی است سالهای مدید مطالعه، تامل و بالاخره شک در افکاری که بدون انتخاب ما در ذهنمان چپانده و تحمیل کرده اند!
وقتی به افکار بیست سال پیش خودمان نگاه می کنیم از سادگی و از بلاهت آن زمان خویش، خنده مان می گیرد البته اگر خنده مان نگیرد باید بر حال خود تاسف بخوریم چون معلوم میشود که در طول این مدت بیست سال، تکان نخورده و درجا زده ایم...!
♦️هر گونه تولدی از درون صورت میگیرد عوامل بیرونی تنها در حکم تلنگر هستند و البته هر گونه زور و عجله در تولد فکری نیز بی فایده است، چون آرام و تدریجی است مانند شکفتن یک غنچه و یا شبیه تولد یک پروانه است:
نیکوس کازانتزاکیس حکایت جالبی نقل می کند که در دوران کودکی، یک پیله ی کرم ابریشم را بر روی درختی می یابد، درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از پیله آماده می سازد اندکی منتظر می ماند، اما چون خروج پروانه طول می کشد کازانتزاکیس تصمیم می گیرد این فرایند را شتاب بخشد پس با حرارت دهان خود آغاز به گرم نمودن پیله می کند و آنگاه، پروانه خروج خود را آغاز میکند، اما بالهایش هنوز بسته اند و در نتیجه اندکی بعد می میرد...!
کازانتزاکیس می گوید:
بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود اما من انتظار کشیدن نمی دانستم. آن جنازه ی کوچک، تا به امروز، یکی از سنگین ترین بارها بر روی وجدان من بوده است!
♦️اما تولد فکری آدمی مخصوصا یک ملت به مراتب سخت تر است، چیزی شبیه تغییر سنگ خارا!
حاج سياح در خاطراتش می گوید روزی به دعوت معتمدالدوله حاکم فارس به ملاقاتش رفته و بين طرفين گفتگویی درمى گيرد که مرتبط با بحث ماست.
معتمدالدوله که با بریدن سر و دست و شقه کردن انسانها توانسته بود نظم را در شهر فارس برقرار کند با غرور و نخوت، از حاج سیاح مى پرسد:
«نظم حاليه فارس را چگونه می بیند؟»
حاج سياح می گوید:دزدی ریشه کن شده و همه را از بین برده اید اما با رفتن شما نظم شما نیز بدنبال تان خواهد رفت...!
حاکم میگوید: «غير از سر بريدن و دست و پا بريدن و شكم پاره كردن، به خرج ايرانى نمی رود».
حاج سیاح در جواب میگوید:
«از تربيت نبايد غفلت كرد. اين افعال ناشايسته از جهالت ناشى می شود اگر از كوچكى، مردم را تربيت و قبح اين اعمال را خاطرنشان كنند مردم خود ترك اينكارها میكنند.»
حاکم در جواب می گوید:
«به تو نصيحت میكنم در ايران، حرف تمدن به زبان نياور كه براى تو خطر جانى دارد.»
( سفرنامه حاج سياح...ص۲۰)
♦️آنچه از گفتگوی حاج سیاح و معتمدالدوله نقل کردم در واقع دو دیدگاه متفاوت در مورد تغییر نگرش و رفتار آدمهاست:
دیدگاه اول حاکم فارس بوده که صوری، کوتاه مدت، با کمک فشار از بیرون یا با فشار حرارت دهان برای تولد پروانه...!
دیدگاه دوم تربیت تدریجی، دادن فرصتهای ممکن برای تولد و شکفتگی از درون و صبر و انتظار و خون دل خوردن، که صبر ایوب می طلبد...!
⏹️لینک کانال تلگرامی من: @Ali_Moradi_maragheie
◀️https://s6.uupload.ir/files/3_c995.jpg