☀️🍉 @AdabSar
همهجای ایران سرای من است
ویژگی یلدا در جایجای ایران - بخش نخست
بسیاری از آیینهای #یلدا همچون گرد هم آمدن خانوادهها، خوراکیهای این شب، چکامهخوانی و داستانگویی بزرگان، فال گرفتن، حافظ و شاهنامهخوانی، پیشکش بردن برای نواَروسان(عروسان) و بسیاری دیگر، در میان همهی تیرهها و استانهای ایران یکسان است. در این یادداشتها کوشیدیم برخی از آیینهای ویژهی هر تیره و استان را تا جایی که میتوانیم، بشناسیم. اگر از شهر و روستایی نام برده نشده، برای دشواری در گردآوری دادههای گواهمند است.
❤️ "آگِر نوروژی" یکی از آیینهای یلدا در ایران باستان است که هنوز در میان مردم تیرهی "لَک" برگزار میشود. آنان در شبی به نام "شو چله" آتش بزرگی برپا و با نواختن ساز و دهل گرداگرد آن پایکوبی میکنند. "شب چله" در گاهشمار لکی برابر با آغاز ماه نوروز است. به آتشی که در این شب برافروخته میشود، "آگِر نوروژ" و به آیینی که در کنار آتش برگزار میشود، "آگِر نوروژی شو چله" میگویند. این آیین در ایل کاکاوند به شیوهی چشمگیری برگزار میشود و در پهرست برماندهای فرهنگی نابسودهی ایرانی، پایسته شده است(درفهرست میراث فرهنگی ناملموس ایرانی ثبت شده است).
🌹 در لرستان از چندی پیش از یلدا، گوسپند(گوسفند) یا پرندهای را برای خوراک شب یلدا میپرورند. یکی از آیینهای این شب "چارشو دُر کنی"(چادر شب آویزان کنی) است. کودکان در این شب با آویختن چادر یا گلونی(سربند لری) از بام خانهی همسایهها، شیرینی و میوه و خشکبار دریافت میکنند. این آیین در ایلام، آذربادگان و کرمانشاه نیز انجام میشود. در ایلام به آن "شلیملی" میگویند. "چل سرو" یا فال چهل سرود آیین دیگر چله در لرستان است. یکی از باشندگان(حاضران) دستگرد(تسبیح) میاندازد و هر یک از مهمانان چامهای به گویش بومی میگویند و چهلمین چکامه، پاسخ به مراد فالگیرنده است.
❤️ در برخی شهرهای استان خراسان، هندوانهی یلدا را در میانهی مهمانی و برابر دیدگان مهمانان میبُرند و اگر هندوانه رسیده، سرخ و خوشمزه باشد، نشانه این است که هر کس آرزویی دارد، به آرزویش میرسد.
در آیینی دیگر، با تاریکی هوا کسانی با کَپچه(ملاقه) به در خانهها میزنند تا آجیل و شیرینی بگیرند. در گذشته در قوچان توپ هفتلایهای از پشم گوسپند، شتر و بز میساختند و در شب چله آنها را در میان آتش میانداختند. سپس با دست آن را بیرون میکشیدند و هفت بار به بیرون از آتش پرتاب میکردند تا با این کار به زمستان بگویند که از برف و سرما ترسی ندارند.
❤️ در آذربادگان(آذربایجان)، یک ماهی بزرگ آراسته به خانهی نواَروسان میفرستند و در هگمتانه(همدان)، فال سوزن میگیرند. برای فال سوزن همه دور تا دور خانه مینشینند و یکی از بزرگان پیاپی چامه(شعر) میخواند و مهمانان نیز دَهنادین(به ترتیب) کنار هم نشستهاند. چامهی نخست فال نخستین کسی است که گرد خانه نشسته و چامه دوم، فال دومین تن است تا به شمار باشندگان چامه خوانده شود. در این میان دختر کوچکی به یک پارچهِ آب ندیده و نبُریده سوزن میزند.
🌹 در "چهارمحال و بختیاری"، خوردن کدو، کنجد، ماست، نان و پنیر در شب چله را مایهی فراوانی میدانند. پختن آش "کاکولی" و آش کشک که در آن کدوتنبل میریزند، آبپز کردن کدوتنبل که نماد خورشید است و پختن نان "گرده" در این استان رواگدار(رایج) است.
❤️ در استان خوزستان، برای اینکه تاریکی شب را با زایش خورشید پیوند بزنند، هیزم میسوزانند و کنار آن آجیل، انار و آبگوشت میخورند. دو داستان "پیرزن" و "غول بیابانی" که میتواند به خانهها بیاید و همه را با خود ببرد، خوانده میشود. چهارروز مانده به یلدا را چهاروچهار میگویند. در این روز پیرزنی بر بام میرفت و هیزمی را پرتاب میکرد. اگر هیزم در آب میافتاد، نشانه سرمای هوا و اگر در خشکی میافتاد، نشانهی سال گرم بود. همچنین چامهای خوانده میشد که داستان کوه رفتن "احمد و محمد" و گردآوری هیزم بود.
"احمدینمرود/ مَهمَدینم رود/ آتشی بردارم و بندازم دنیا را بزنم تَش"
✍🏼 #پریسا_امام_وردی
بیشتر بخوانید:
t.me/AdabSar/12527
t.me/AdabSar/12528
☀️🍉 @AdabSar
همهجای ایران سرای من است
ویژگی یلدا در جایجای ایران - بخش نخست
بسیاری از آیینهای #یلدا همچون گرد هم آمدن خانوادهها، خوراکیهای این شب، چکامهخوانی و داستانگویی بزرگان، فال گرفتن، حافظ و شاهنامهخوانی، پیشکش بردن برای نواَروسان(عروسان) و بسیاری دیگر، در میان همهی تیرهها و استانهای ایران یکسان است. در این یادداشتها کوشیدیم برخی از آیینهای ویژهی هر تیره و استان را تا جایی که میتوانیم، بشناسیم. اگر از شهر و روستایی نام برده نشده، برای دشواری در گردآوری دادههای گواهمند است.
❤️ "آگِر نوروژی" یکی از آیینهای یلدا در ایران باستان است که هنوز در میان مردم تیرهی "لَک" برگزار میشود. آنان در شبی به نام "شو چله" آتش بزرگی برپا و با نواختن ساز و دهل گرداگرد آن پایکوبی میکنند. "شب چله" در گاهشمار لکی برابر با آغاز ماه نوروز است. به آتشی که در این شب برافروخته میشود، "آگِر نوروژ" و به آیینی که در کنار آتش برگزار میشود، "آگِر نوروژی شو چله" میگویند. این آیین در ایل کاکاوند به شیوهی چشمگیری برگزار میشود و در پهرست برماندهای فرهنگی نابسودهی ایرانی، پایسته شده است(درفهرست میراث فرهنگی ناملموس ایرانی ثبت شده است).
🌹 در لرستان از چندی پیش از یلدا، گوسپند(گوسفند) یا پرندهای را برای خوراک شب یلدا میپرورند. یکی از آیینهای این شب "چارشو دُر کنی"(چادر شب آویزان کنی) است. کودکان در این شب با آویختن چادر یا گلونی(سربند لری) از بام خانهی همسایهها، شیرینی و میوه و خشکبار دریافت میکنند. این آیین در ایلام، آذربادگان و کرمانشاه نیز انجام میشود. در ایلام به آن "شلیملی" میگویند. "چل سرو" یا فال چهل سرود آیین دیگر چله در لرستان است. یکی از باشندگان(حاضران) دستگرد(تسبیح) میاندازد و هر یک از مهمانان چامهای به گویش بومی میگویند و چهلمین چکامه، پاسخ به مراد فالگیرنده است.
❤️ در برخی شهرهای استان خراسان، هندوانهی یلدا را در میانهی مهمانی و برابر دیدگان مهمانان میبُرند و اگر هندوانه رسیده، سرخ و خوشمزه باشد، نشانه این است که هر کس آرزویی دارد، به آرزویش میرسد.
در آیینی دیگر، با تاریکی هوا کسانی با کَپچه(ملاقه) به در خانهها میزنند تا آجیل و شیرینی بگیرند. در گذشته در قوچان توپ هفتلایهای از پشم گوسپند، شتر و بز میساختند و در شب چله آنها را در میان آتش میانداختند. سپس با دست آن را بیرون میکشیدند و هفت بار به بیرون از آتش پرتاب میکردند تا با این کار به زمستان بگویند که از برف و سرما ترسی ندارند.
❤️ در آذربادگان(آذربایجان)، یک ماهی بزرگ آراسته به خانهی نواَروسان میفرستند و در هگمتانه(همدان)، فال سوزن میگیرند. برای فال سوزن همه دور تا دور خانه مینشینند و یکی از بزرگان پیاپی چامه(شعر) میخواند و مهمانان نیز دَهنادین(به ترتیب) کنار هم نشستهاند. چامهی نخست فال نخستین کسی است که گرد خانه نشسته و چامه دوم، فال دومین تن است تا به شمار باشندگان چامه خوانده شود. در این میان دختر کوچکی به یک پارچهِ آب ندیده و نبُریده سوزن میزند.
🌹 در "چهارمحال و بختیاری"، خوردن کدو، کنجد، ماست، نان و پنیر در شب چله را مایهی فراوانی میدانند. پختن آش "کاکولی" و آش کشک که در آن کدوتنبل میریزند، آبپز کردن کدوتنبل که نماد خورشید است و پختن نان "گرده" در این استان رواگدار(رایج) است.
❤️ در استان خوزستان، برای اینکه تاریکی شب را با زایش خورشید پیوند بزنند، هیزم میسوزانند و کنار آن آجیل، انار و آبگوشت میخورند. دو داستان "پیرزن" و "غول بیابانی" که میتواند به خانهها بیاید و همه را با خود ببرد، خوانده میشود. چهارروز مانده به یلدا را چهاروچهار میگویند. در این روز پیرزنی بر بام میرفت و هیزمی را پرتاب میکرد. اگر هیزم در آب میافتاد، نشانه سرمای هوا و اگر در خشکی میافتاد، نشانهی سال گرم بود. همچنین چامهای خوانده میشد که داستان کوه رفتن "احمد و محمد" و گردآوری هیزم بود.
"احمدینمرود/ مَهمَدینم رود/ آتشی بردارم و بندازم دنیا را بزنم تَش"
✍🏼 #پریسا_امام_وردی
بیشتر بخوانید:
t.me/AdabSar/12527
t.me/AdabSar/12528
☀️🍉 @AdabSar