'''بریده ای از مقدمه ی کتاب-برای دخترم سارا-نوشته ی- ع.ش.خوجالی'''
دخترم راهی را که در زندگی سیاسی خودم،بخاطر تو و امثال تو شروع کردم راهیست ناهموار،در ظاهر این کار،فعلا هیچ بردی به چشم نمیخورد و ظاهر این راه چیزی نیست جز،تنگدستی و سرافکندگی در مقابل تو و مادرت.
دخترم!امسال که در مقطع چهارم دبستان ثبت نام میکنی،نمیدانم در جواب آموزگارت که از شغل پدرت خواهد پرسید، چه جوابی میدهی،ولی این را میدانم که در برابر دیگر دوستانت احساس خوبی نخواهی داشت،ولی تو،دخترم!باید بدانی که روزی بازجوی پدرت به او گفت: تو الان باید سفیر ایران در فلان کشور بودی نه اینکه...
دخترم!جوانان و روشنفکران سرزمین من در بین دو راهی سختی گیر کرده اند؛آنها یا باید برای خانواده ی خود و رفاه و سربلندی آن تلاش کنند و یا برای آزادی و سربلندی ملتشان،اگر برای خانواده ی خود تلاش کنند کار برای ملتشان را از دست خواهند داد که این مصیبت بزرگی ست چرا که خانواده نیز جزئی از آن ملت محسوب میشود و اگر برای اعتلای ملت تلاش کنند طبیعیست که پله های ترقی،پول و مقام را از دست میدهند که درین صورت خانواده ناراضی خواهد بود .
دخترم!من سرباز کوچکی هستم در جبهه های نبرد فرهنگی آزربایجان،ولی در این راه الگوهای بزرگی دارم؛مردان بزرگی از بزرگان آزربایجان و دیگر آزادگان جهان.
سارای من! در اوایل جوانیم، مستندی از زندگی نلسون ماندلا را دیدم که راه را برایم روشن کرد و تکلیفم را بسیار سنگین.لحظه ای را که همسر ماندلا بر سر او داد زد و گفت که،تو فرزندان خودمان را فراموش کردی و به فکر فرزندان مردم هستی هر گز فراموش نمیکنم.
سارای کوچک من!بی شک من و دوستانم از ماندلا مظلومتر هستیم و تکلیفمان سنگینتر،چرا که ملت ماندلا هم خودشان و هم همه ی دنیا میدانستند که آنها در پروژه ی آپارتاید و در زیر ظلم و ستم واقع شده اند و آن ملت میدانست که جهت رهایی از آپارتاید باید مبارزه کند ولی ملت من از امر مبارزه ی مدنی غافل هستند چرا که پروژه ی نژاد پرستی چنان آرام و حساب شده پیش رفته است که آنها فکر میکنند زندگی یعنی همین.
ملت ما فکر میکنند مقصر خودشان هستند که به فارسی خوب صحبت نمیکنند و یا آنرا با لحجه صحبت میکنند و باید خودشان را اصلاح کنند.پروژه ی نژاد پرستی چنان مورد قبول این ملت واقع شده است که توهینها،تحقیرها و ناسازگاریهای رسمی و غیر رسمی برای آنها عادت شده است و اصولا نیازی برای مبارزه و نیازی برای آزادی نمی بینند و آنها باور کرده اند که به زبان ترکی نمیشود درس خواند و نمیشود علم آموخت و جهت رهایی باید از زبان،نژاد و ملیت خود در بیایند و کس دیگری شوند و همین امر اوج مظلومیت و گمنامی این مبارزان است.
دخترم!در سرزمین ایران ما ترکها در اکثریت نسبی هستیم و دارای زبان،تاریخ،کثرت جمعیت،فرهنگ غنی هستیم ولی از کمترین حقوق و مزایای مادی و معنوی برخوردار نیستیم و من،پدر تو،طبق اصول مسلم بین الملل و و احکام روشن حقوق بشر و طبق قوانین حاکم بر ایران پای در این مبارزه نهادم و ایمان دارم در آینده ی نزدیک با احقاق حقوق ملی مان تو به پدر افتخار خواهی کرد.
5-5-1392
ع.ش.خوجالی
ایمضا⬇️⬇️⬇️
@az_imza