سقوط بشار اسد: دریچهای به آیندهی نامعلوم سوریه، ایران و جهان
✍ نویسنده: قاسم قره داغی
سقوط بشار اسد، مردی که بیش از یک دهه بر ویرانههای جنگ و خون حکمرانی کرد، نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه است. این تحول، نه تنها سوریه را به ورطهای جدید از چالشها و فرصتها میکشاند، بلکه توازن قدرت در منطقه را به شکلی بنیادین تغییر خواهد داد.
ویرانیهای داخلی: آیا سوریه راهی برای بازگشت دارد؟
سوریه امروز بیش از آنکه کشوری مستقل و واحد باشد، به پازلی از مناطق نفوذ قدرتهای داخلی و خارجی بدل شده است. سقوط رژیم اسد، با وجود خوشبینی برخی، نمیتواند بهطور خودکار به آرامش منجر شود. گروههای متنوع مخالف، از اسلامگرایان رادیکال تا ملیگرایان سکولار، برای تصاحب قدرت وارد رقابتی سخت خواهند شد. تاریخ نشان داده که خلأ قدرت اغلب به جنگهای داخلی تازهای منجر میشود.
در عین حال، جامعه سوریه با بحران انسانی بیسابقهای روبرو است: میلیونها آواره، زیرساختهای نابود شده، و اقتصادی که تقریباً از هم فروپاشیده است. در چنین فضایی، امید به بازسازی کشور، اگرچه دشوار، ولی ضروری است. اما آیا مخالفانی که امروز قدرت را در دست گرفتهاند، توان ایجاد وحدت ملی و بازسازی کشور را دارند؟
تأثیر بر سیاست منطقهای: نبرد نیابتی ادامه خواهد داشت؟
سقوط اسد به معنای شکست کامل سیاستهای ایران در سوریه است. ایران، که میلیاردها دلار در حمایت از رژیم اسد هزینه کرده و از حزبالله لبنان به عنوان نیروی زمینی خود بهره برده بود، اکنون با تهدید از دست دادن مسیر حیاتی خود به دریای مدیترانه مواجه است.
اما این تنها ایران نیست که از سقوط اسد تأثیر میپذیرد. ترکیه، که در سالهای اخیر به دنبال گسترش نفوذ خود در شمال سوریه بود، احتمالاً با تحولات جدید تلاش خواهد کرد موقعیت خود را تثبیت کند. در عین حال، کشورهای عربی خلیج فارس نیز که سالها از مخالفان اسد حمایت میکردند، اکنون فرصتی برای بازگشت به بازی سوریه خواهند یافت.
روسیه و غرب: بازتعریف نقشها
روسیه، به عنوان مهمترین متحد بشار اسد، در سقوط او متحمل شکستی راهبردی شده است. اما مسکو، که هنوز پایگاههای نظامی خود را در سوریه حفظ کرده، تلاش خواهد کرد تا منافعش را از طریق مذاکرات با مخالفان یا حتی حمایت از گروههای خاص تأمین کند. از سوی دیگر، کشورهای غربی، بهویژه آمریکا و اروپا، احتمالاً تلاش خواهند کرد با ارائه کمکهای مالی و سیاسی، نفوذ خود را در دولت جدید تثبیت کنند.
سایه طالبان بر سوریه: آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟
یکی از بزرگترین نگرانیها پس از سقوط اسد، ظهور گروههای افراطگرایی شبیه طالبان در افغانستان است. سوریه امروز هنوز زخمی از حضور داعش است و شرایط اجتماعی و اقتصادی آن بستری مناسب برای رشد مجدد افراطگرایی فراهم نموده و چنانچه جامعه جهانی نتواند از طریق همکاریهای سازنده از این روند جلوگیری کند، آینده سوریه میتواند به کابوسی برای منطقه و جهان تبدیل شود.
چشمانداز آینده: فرصتها و تهدیدها
سقوط بشار اسد اگرچه پایانی بر یکی از طولانیترین دیکتاتوریهای مدرن خاورمیانه است، اما به معنای آغاز دورهای از پیچیدگیها و چالشهای جدید خواهد بود. دولت جدید سوریه باید بین منافع متضاد گروههای داخلی و فشارهای خارجی تعادل ایجاد کند. جامعه جهانی نیز مسئولیت بزرگی در قبال این کشور ویرانشده دارد.
اگر امروز تاریخ خاورمیانه را همچون کتابی تصور کنیم، سقوط بشار اسد تنها یک فصل از این کتاب است؛ فصلی که هنوز پایانی روشن و قاطع ندارد. آینده سوریه، همچون شمعی در باد، میان امید و هراس در نوسان است. اما آنچه مسلم است، این است که این کشور برای بازگشت به مسیر زندگی به تلاش، صبر و حمایت بیدریغ نیاز دارد.
درسهایی برای رژیم ایران و قدرتهای جهان
سوریه امروز آینهای است که جهان باید در آن خود را ببیند. بازی قدرت، مداخلات خارجی، و بیتوجهی به نیازهای انسانی، همگی عواملی بودند که این کشور را به این نقطه رساندند. سقوط اسد فرصتی است برای بازنگری در سیاستها، همکاری برای بازسازی، و جلوگیری از تکرار چنین تراژدیهایی در آینده. آیا جهان از این فرصت استفاده خواهد کرد، یا همچنان به اشتباهات گذشته ادامه خواهد داد؟ این پرسشی است که پاسخ آن، سرنوشت سوریه و منطقه را رقم خواهد زد.
#قاسم_قره_داغی
08/December/24
@Avayebuf
✍ نویسنده: قاسم قره داغی
سقوط بشار اسد، مردی که بیش از یک دهه بر ویرانههای جنگ و خون حکمرانی کرد، نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه است. این تحول، نه تنها سوریه را به ورطهای جدید از چالشها و فرصتها میکشاند، بلکه توازن قدرت در منطقه را به شکلی بنیادین تغییر خواهد داد.
ویرانیهای داخلی: آیا سوریه راهی برای بازگشت دارد؟
سوریه امروز بیش از آنکه کشوری مستقل و واحد باشد، به پازلی از مناطق نفوذ قدرتهای داخلی و خارجی بدل شده است. سقوط رژیم اسد، با وجود خوشبینی برخی، نمیتواند بهطور خودکار به آرامش منجر شود. گروههای متنوع مخالف، از اسلامگرایان رادیکال تا ملیگرایان سکولار، برای تصاحب قدرت وارد رقابتی سخت خواهند شد. تاریخ نشان داده که خلأ قدرت اغلب به جنگهای داخلی تازهای منجر میشود.
در عین حال، جامعه سوریه با بحران انسانی بیسابقهای روبرو است: میلیونها آواره، زیرساختهای نابود شده، و اقتصادی که تقریباً از هم فروپاشیده است. در چنین فضایی، امید به بازسازی کشور، اگرچه دشوار، ولی ضروری است. اما آیا مخالفانی که امروز قدرت را در دست گرفتهاند، توان ایجاد وحدت ملی و بازسازی کشور را دارند؟
تأثیر بر سیاست منطقهای: نبرد نیابتی ادامه خواهد داشت؟
سقوط اسد به معنای شکست کامل سیاستهای ایران در سوریه است. ایران، که میلیاردها دلار در حمایت از رژیم اسد هزینه کرده و از حزبالله لبنان به عنوان نیروی زمینی خود بهره برده بود، اکنون با تهدید از دست دادن مسیر حیاتی خود به دریای مدیترانه مواجه است.
اما این تنها ایران نیست که از سقوط اسد تأثیر میپذیرد. ترکیه، که در سالهای اخیر به دنبال گسترش نفوذ خود در شمال سوریه بود، احتمالاً با تحولات جدید تلاش خواهد کرد موقعیت خود را تثبیت کند. در عین حال، کشورهای عربی خلیج فارس نیز که سالها از مخالفان اسد حمایت میکردند، اکنون فرصتی برای بازگشت به بازی سوریه خواهند یافت.
روسیه و غرب: بازتعریف نقشها
روسیه، به عنوان مهمترین متحد بشار اسد، در سقوط او متحمل شکستی راهبردی شده است. اما مسکو، که هنوز پایگاههای نظامی خود را در سوریه حفظ کرده، تلاش خواهد کرد تا منافعش را از طریق مذاکرات با مخالفان یا حتی حمایت از گروههای خاص تأمین کند. از سوی دیگر، کشورهای غربی، بهویژه آمریکا و اروپا، احتمالاً تلاش خواهند کرد با ارائه کمکهای مالی و سیاسی، نفوذ خود را در دولت جدید تثبیت کنند.
سایه طالبان بر سوریه: آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟
یکی از بزرگترین نگرانیها پس از سقوط اسد، ظهور گروههای افراطگرایی شبیه طالبان در افغانستان است. سوریه امروز هنوز زخمی از حضور داعش است و شرایط اجتماعی و اقتصادی آن بستری مناسب برای رشد مجدد افراطگرایی فراهم نموده و چنانچه جامعه جهانی نتواند از طریق همکاریهای سازنده از این روند جلوگیری کند، آینده سوریه میتواند به کابوسی برای منطقه و جهان تبدیل شود.
چشمانداز آینده: فرصتها و تهدیدها
سقوط بشار اسد اگرچه پایانی بر یکی از طولانیترین دیکتاتوریهای مدرن خاورمیانه است، اما به معنای آغاز دورهای از پیچیدگیها و چالشهای جدید خواهد بود. دولت جدید سوریه باید بین منافع متضاد گروههای داخلی و فشارهای خارجی تعادل ایجاد کند. جامعه جهانی نیز مسئولیت بزرگی در قبال این کشور ویرانشده دارد.
اگر امروز تاریخ خاورمیانه را همچون کتابی تصور کنیم، سقوط بشار اسد تنها یک فصل از این کتاب است؛ فصلی که هنوز پایانی روشن و قاطع ندارد. آینده سوریه، همچون شمعی در باد، میان امید و هراس در نوسان است. اما آنچه مسلم است، این است که این کشور برای بازگشت به مسیر زندگی به تلاش، صبر و حمایت بیدریغ نیاز دارد.
درسهایی برای رژیم ایران و قدرتهای جهان
سوریه امروز آینهای است که جهان باید در آن خود را ببیند. بازی قدرت، مداخلات خارجی، و بیتوجهی به نیازهای انسانی، همگی عواملی بودند که این کشور را به این نقطه رساندند. سقوط اسد فرصتی است برای بازنگری در سیاستها، همکاری برای بازسازی، و جلوگیری از تکرار چنین تراژدیهایی در آینده. آیا جهان از این فرصت استفاده خواهد کرد، یا همچنان به اشتباهات گذشته ادامه خواهد داد؟ این پرسشی است که پاسخ آن، سرنوشت سوریه و منطقه را رقم خواهد زد.
#قاسم_قره_داغی
08/December/24
@Avayebuf