#برای_تو
#پارت200
سالی جواب داد :
" عین همون نشونههای پیت رو گذاشته ...
از جمله لالهها ، گلدون سفالی
به این معنیه که قاتل کار پیت رو تموم کرده اومده اینجا کار انجی رو ساخته بعد دو روز با سفر جادهای طی کرده و رفته کار این پسره بوچ رو تموم کرده "
کلت جواب داد :
" همچنین به این معنی که قاتل بهتر از اونچه که ما انتظار داریم همه چیز رو میشناسه
و به دنبال مردم از هفده ساله گذشته است .
نه تنها مردم این شهر "
سالی موافقت کرد و گفت :
" دقیقا"
کلت آشکارا گفت :
"و این خوب نیست "
سالی تکرار کرد :
"ابدا خوب نیست "
کلت گفت :
" سرنخی داریم ؟"
سالی جواب داد :
"لوری توی شهر بوده و شهر رو ترک نکرده .
برای هر حرکتی که انجام میده مدرک داره .
میدونی که لوری همچین ادمی نیست که اهل تنهایی بودن تو شهر باشه "
این موضوع تعجب آور نبود .
پس کلت دوباره پرسید :
"در مورد سه تا مظنون دیگه چطور ؟"
سالی جواب داد :
"با همدیگه صحبتهایی داشتیم ...
بعیده که کار اونا باشه.
با این حال فقط میمونه دنی لو که مظنون اصلیه "
کلت به دنی لو فکر کرد .
دنی بیشتر عمرش رو توی همین شهر زندگی کرده بود.
یه بچه کوچولوی بدون گوشت که همیشه موهای چرب داشت.
دیر بزرگ شد تو این حین کلی بدبختی به سرش اومد .
تمام عمر بدجوری مسخره شده بود و بیشتر هم توسط سوزی شپرد و گروهش بود.
#پارت200
سالی جواب داد :
" عین همون نشونههای پیت رو گذاشته ...
از جمله لالهها ، گلدون سفالی
به این معنیه که قاتل کار پیت رو تموم کرده اومده اینجا کار انجی رو ساخته بعد دو روز با سفر جادهای طی کرده و رفته کار این پسره بوچ رو تموم کرده "
کلت جواب داد :
" همچنین به این معنی که قاتل بهتر از اونچه که ما انتظار داریم همه چیز رو میشناسه
و به دنبال مردم از هفده ساله گذشته است .
نه تنها مردم این شهر "
سالی موافقت کرد و گفت :
" دقیقا"
کلت آشکارا گفت :
"و این خوب نیست "
سالی تکرار کرد :
"ابدا خوب نیست "
کلت گفت :
" سرنخی داریم ؟"
سالی جواب داد :
"لوری توی شهر بوده و شهر رو ترک نکرده .
برای هر حرکتی که انجام میده مدرک داره .
میدونی که لوری همچین ادمی نیست که اهل تنهایی بودن تو شهر باشه "
این موضوع تعجب آور نبود .
پس کلت دوباره پرسید :
"در مورد سه تا مظنون دیگه چطور ؟"
سالی جواب داد :
"با همدیگه صحبتهایی داشتیم ...
بعیده که کار اونا باشه.
با این حال فقط میمونه دنی لو که مظنون اصلیه "
کلت به دنی لو فکر کرد .
دنی بیشتر عمرش رو توی همین شهر زندگی کرده بود.
یه بچه کوچولوی بدون گوشت که همیشه موهای چرب داشت.
دیر بزرگ شد تو این حین کلی بدبختی به سرش اومد .
تمام عمر بدجوری مسخره شده بود و بیشتر هم توسط سوزی شپرد و گروهش بود.