Репост из: فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
📝📝📝 گسل و گسست!
✍️ شورای سردبیری:
✅برای آنها که تحولات درونیِ نظام را بر اساس باطن رخدادها پیگیری میکنند تا برای بیرون آمدن از انسداد سیاسیِ فعلی، مجرایی مفید برای تحقق منافع ملی بیابند، میتوان از ورود نظام به یک فاز تکاملی نشانههایی داد و از آن حکم مفیدی درآورد: سیستم در سیاست خارجی با بحران انسدادی روبروست، وجوه عیان این بحران خیلی نظرگیر است (سوریه، لبنان، عراق)، انعکاس آن در بدنه بسیار منفی است و در ترکیب با ناکامیهای سیستم از تأمین کامل نیازهای مادیِ بدنه، رسیده است به یک خطِ شکستگیِ واضح بین رأس و بدنه. این شکستگی که آن را «گسل بدنه ـ رأس» مینامیم، درنهایت وضعیتی شبیه لق شدنِ سر چکش از دسته است: دیگر نمیتوانی آن را بالا بیاوری و محکم بکوبی!
✅حکومت در برابر خوردن به درهای بسته و صخره و چاله، برای برونرفت کارهایی میکند (از توسل به مازوتسوزی تا بهبود رابطه با عربستان و از رضایت به رئیسجمهورِ اصلاحطلب تا جیرهبندی نان). برخی تغییر خطمشیهای حکومت عمر درازی ندارند و بهوضوح متعلق به چهارماهۀ اخیرند (مثل لغو احکام اخراج از دانشگاه ، تعویق فشار حجاب اجباری، یا شروع به باز کردن گره اینترنت و یا کأنلمیکن کردنِ حجمی از احکام دستگاه گزینش) و برخی دیگر ریشه در تجدید محاسبات در سیاست منطقهای، حزبالله و خوف از انتخابات ایالاتمتحده دارند ولی بههرحال، اثر عینیِ نتایج آنها بر گسل رأس ـ بدنه مشهود است: بعد از ماجرای سوریه حس فریبخوردگی در عناصر پایین بسیار فراگیر شد. بهطوریکه کانالهای فراوانِ اقتدارگرایان، امکان نظردهیِ اعضا را بستند و سپس با اِعمال کنترلهای شدید برگرداندند. کانال سپاه قدس با ۳۳۵هزار عضو که هر روز حجم عظیمی از اظهارنظرِ رجزخوانانۀ مؤمنان را بیرون میداد، یکباره دچار خوانندگانی بیروحیه، ناامید و خشمگین شد و بهناچار امکان نظردهی را بهشدت محدود کرد. به نظر میرسید اشخاص بهیکباره دچار تحول فکری و باز شدنِ چشم و گوش شدهاند. احتمال دارد آن نهی از تزریقِ ناامیدی و له شدنِ مرتکبان، مخاطبِ زیادی نیز بین عناصر و تیپهایی داشته باشد که مؤمن به سیاست حکومت بودهاند. توضیحِ تعدد جلسات سخنرانیِ امیدبخش نیز به همین سان است.
✅این وضعیت ذهنی و روانی بدنه، در کنار جنگ قدرتِ یک شاخۀ نظام که حاضر به پذیرش حذف خود در انتخابات ریاست جمهوری و اصلاح سیاستهای نظام نشد و سوداهای بالاتر از ریاست جمهوری هم نشان میدهد، بهاحتمالزیاد منجر به افزایش فعالیت گسل و بهنوعی ترک برداشتن و پالایش خواهد شد. اگرنه فروریزش، که باید منتظرِ ریزشِ محسوسی بود که البته سیستم میتواند مدیریتش کند: چنانچه کسی نتواند خود را با سیاستِ در حالِ زایشِ حکومت در منطقه و نسبت به ایالاتمتحده انطباق دهد، باید برود.
✅نکته اینجاست که این ترکخوردگی، ربطی به سایر نیروهای اجتماعی ندارد. به بازنشستگان و پرستاران و معلمان و کارگران که حق خود را فریاد میزنند ربطی ندارد. خوشبختانه حکومت آنقدر عقل دارد که این دو اقلیمِ سیاسیِ ماهیتاً متفاوت و ناهمسو را تشخیص بدهد و از تداخلهای احتمالی دستپاچه نشود؛ اما به نظر میرسد در تصفیۀ صفوف خود ملاحظهای ندارد و این قبلاً هم رخ داده است (لاریجانی اسم آن را خالصسازی گذاشت).
به اصلاحطلبان هم ربطی ندارد و گمان میرود عاقلاند و خود را از درگیریِ درونخانوادگیِ اقتدارگرایان دور نگه میدارند. در این میان آنها چه باید بکنند؟ میتوانیم فهرست مختصری بدهیم:
✅- دفاع از گامهای درستِ حکومت در برابر مرتجعان و واگذاشتنِ اقتدارگرایانِ متعصب به خودِ حکومت.
- خود را از جنگِ قدرت در صفوف اقتدارگرایان کاملاً کنار بکشند. در مسئلۀ جانشینی خواهان تعیین تکلیف جانشین در زمان حیات رهبر و با نظر خودش باشند.
- حداکثرِ تلاش و آگاهیبخشی را به کار بگیرند تا تحرکات خیابانیِ اقشار برای بیان مطالبات به هیچ خشونتی آلوده نشود و فقط گستردهتر شود. (مهمترین مطالبات مردمی فعلاً بهبود معیشت و اصلاح حقوق، توجه به حقوق و شأن ایرانیان و ضدیت با فساد و اخراج عناصر بیگانه است)
- مذاکره با ایالاتمتحده نیاز حکومت است نه اصلاحطلبان. از خواندنِ هر روز و هر ساعت و هر کجایِ شعرِ لزوم مذاکره با ایالاتمتحده دست بردارند.
- تشت شکستخوردگیِ سیاست منطقهای از بام سوریه افتاد و باید پروندهاش را بست (حکومت هنوز حرف میزند ولی آن را بسته است). لازم نیست این ناکامیِ پر هزینه را هر روز بر سر حکومت بزنیم. حرفِ سازنده باید زد.
- بزرگترین و بیشترین وظیفۀ نیروهای ملیِ اصلاحطلب، توزیع و تحلیلِ اطلاعاتِ دقیق دربارۀ وضعیت اقتصادی، اجتماعی و بینالمللیِ کشور در سطح وسیع، ارائۀ طرحها و پیشنهادهای منطقی و نیز دعوت مردم به اتحاد ملی است. پزشکیان را در تقاضای هرروزۀ وحدت ملی برای عبور از مشکلات نباید تنها گذاشت.
@jameeno
@MostafaTajzadeh
✍️ شورای سردبیری:
✅برای آنها که تحولات درونیِ نظام را بر اساس باطن رخدادها پیگیری میکنند تا برای بیرون آمدن از انسداد سیاسیِ فعلی، مجرایی مفید برای تحقق منافع ملی بیابند، میتوان از ورود نظام به یک فاز تکاملی نشانههایی داد و از آن حکم مفیدی درآورد: سیستم در سیاست خارجی با بحران انسدادی روبروست، وجوه عیان این بحران خیلی نظرگیر است (سوریه، لبنان، عراق)، انعکاس آن در بدنه بسیار منفی است و در ترکیب با ناکامیهای سیستم از تأمین کامل نیازهای مادیِ بدنه، رسیده است به یک خطِ شکستگیِ واضح بین رأس و بدنه. این شکستگی که آن را «گسل بدنه ـ رأس» مینامیم، درنهایت وضعیتی شبیه لق شدنِ سر چکش از دسته است: دیگر نمیتوانی آن را بالا بیاوری و محکم بکوبی!
✅حکومت در برابر خوردن به درهای بسته و صخره و چاله، برای برونرفت کارهایی میکند (از توسل به مازوتسوزی تا بهبود رابطه با عربستان و از رضایت به رئیسجمهورِ اصلاحطلب تا جیرهبندی نان). برخی تغییر خطمشیهای حکومت عمر درازی ندارند و بهوضوح متعلق به چهارماهۀ اخیرند (مثل لغو احکام اخراج از دانشگاه ، تعویق فشار حجاب اجباری، یا شروع به باز کردن گره اینترنت و یا کأنلمیکن کردنِ حجمی از احکام دستگاه گزینش) و برخی دیگر ریشه در تجدید محاسبات در سیاست منطقهای، حزبالله و خوف از انتخابات ایالاتمتحده دارند ولی بههرحال، اثر عینیِ نتایج آنها بر گسل رأس ـ بدنه مشهود است: بعد از ماجرای سوریه حس فریبخوردگی در عناصر پایین بسیار فراگیر شد. بهطوریکه کانالهای فراوانِ اقتدارگرایان، امکان نظردهیِ اعضا را بستند و سپس با اِعمال کنترلهای شدید برگرداندند. کانال سپاه قدس با ۳۳۵هزار عضو که هر روز حجم عظیمی از اظهارنظرِ رجزخوانانۀ مؤمنان را بیرون میداد، یکباره دچار خوانندگانی بیروحیه، ناامید و خشمگین شد و بهناچار امکان نظردهی را بهشدت محدود کرد. به نظر میرسید اشخاص بهیکباره دچار تحول فکری و باز شدنِ چشم و گوش شدهاند. احتمال دارد آن نهی از تزریقِ ناامیدی و له شدنِ مرتکبان، مخاطبِ زیادی نیز بین عناصر و تیپهایی داشته باشد که مؤمن به سیاست حکومت بودهاند. توضیحِ تعدد جلسات سخنرانیِ امیدبخش نیز به همین سان است.
✅این وضعیت ذهنی و روانی بدنه، در کنار جنگ قدرتِ یک شاخۀ نظام که حاضر به پذیرش حذف خود در انتخابات ریاست جمهوری و اصلاح سیاستهای نظام نشد و سوداهای بالاتر از ریاست جمهوری هم نشان میدهد، بهاحتمالزیاد منجر به افزایش فعالیت گسل و بهنوعی ترک برداشتن و پالایش خواهد شد. اگرنه فروریزش، که باید منتظرِ ریزشِ محسوسی بود که البته سیستم میتواند مدیریتش کند: چنانچه کسی نتواند خود را با سیاستِ در حالِ زایشِ حکومت در منطقه و نسبت به ایالاتمتحده انطباق دهد، باید برود.
✅نکته اینجاست که این ترکخوردگی، ربطی به سایر نیروهای اجتماعی ندارد. به بازنشستگان و پرستاران و معلمان و کارگران که حق خود را فریاد میزنند ربطی ندارد. خوشبختانه حکومت آنقدر عقل دارد که این دو اقلیمِ سیاسیِ ماهیتاً متفاوت و ناهمسو را تشخیص بدهد و از تداخلهای احتمالی دستپاچه نشود؛ اما به نظر میرسد در تصفیۀ صفوف خود ملاحظهای ندارد و این قبلاً هم رخ داده است (لاریجانی اسم آن را خالصسازی گذاشت).
به اصلاحطلبان هم ربطی ندارد و گمان میرود عاقلاند و خود را از درگیریِ درونخانوادگیِ اقتدارگرایان دور نگه میدارند. در این میان آنها چه باید بکنند؟ میتوانیم فهرست مختصری بدهیم:
✅- دفاع از گامهای درستِ حکومت در برابر مرتجعان و واگذاشتنِ اقتدارگرایانِ متعصب به خودِ حکومت.
- خود را از جنگِ قدرت در صفوف اقتدارگرایان کاملاً کنار بکشند. در مسئلۀ جانشینی خواهان تعیین تکلیف جانشین در زمان حیات رهبر و با نظر خودش باشند.
- حداکثرِ تلاش و آگاهیبخشی را به کار بگیرند تا تحرکات خیابانیِ اقشار برای بیان مطالبات به هیچ خشونتی آلوده نشود و فقط گستردهتر شود. (مهمترین مطالبات مردمی فعلاً بهبود معیشت و اصلاح حقوق، توجه به حقوق و شأن ایرانیان و ضدیت با فساد و اخراج عناصر بیگانه است)
- مذاکره با ایالاتمتحده نیاز حکومت است نه اصلاحطلبان. از خواندنِ هر روز و هر ساعت و هر کجایِ شعرِ لزوم مذاکره با ایالاتمتحده دست بردارند.
- تشت شکستخوردگیِ سیاست منطقهای از بام سوریه افتاد و باید پروندهاش را بست (حکومت هنوز حرف میزند ولی آن را بسته است). لازم نیست این ناکامیِ پر هزینه را هر روز بر سر حکومت بزنیم. حرفِ سازنده باید زد.
- بزرگترین و بیشترین وظیفۀ نیروهای ملیِ اصلاحطلب، توزیع و تحلیلِ اطلاعاتِ دقیق دربارۀ وضعیت اقتصادی، اجتماعی و بینالمللیِ کشور در سطح وسیع، ارائۀ طرحها و پیشنهادهای منطقی و نیز دعوت مردم به اتحاد ملی است. پزشکیان را در تقاضای هرروزۀ وحدت ملی برای عبور از مشکلات نباید تنها گذاشت.
@jameeno
@MostafaTajzadeh