🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸
♦️زوال نقد و اخلاق در میان شریعتیزدایان!
پیرامون نشست شریعتی پس از شریعتی /۳
✍️هادی حکیم شفایی
بازنشر: ۳۰ آذر ۱۴۰۳
⚡️ حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر تاریخ
⚡️هاشم آقاجری، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ
⚡️احسان شریعتی، دکتری فلسفه از دانشگاه سوربن
⚡️سوسن شریعتی، دکتری تاریخ از انستیتوی عالی مطالعات اجتماعی پاریس
⚡️سارا شریعتی، دکتری جامعهشناسی از انستیتوی عالی مطالعات اجتماعی پاریس
این پنج شخص، حداقل شخصیتهایی هستند که در زمان حیات شریعتی به نحوی او را درک کردند و اکنون در کسوت پژوهشگری مشغول فعالیت هستند.
۲. ناقد محترم مدعی هستند که پژوهشدانی یک شخصیت را میباید از وضعیت شاگردان و دوستداران او کشف کرد! گویی اراده، تصمیم و رسالت خود فرد و وضعیت آموزش عالی زمانهی او هیچ نقشی در پرورش پژوهشگر ندارد! ابتدا باید بیان داشت که اولاً فرهنگ پژوهش علمی، ارجاعدهی و امانتداری، یک مسئله مرتبط به نهادهای آموزش عالی است. این، نهادهای آموزش عالی هستند که باید این فرهنگ را از طریق آموزش، وضع قوانین سختگیرانه و نیز نظارت جدی، در میان دانشجویان و اساتید و پژوهشگران نهادینه کنند.
دوماً، مسالهی ارجاعدهی، امانتداری و صداقت پژوهشی، نه تنها پیش از انقلاب بلکه هم اکنون نیز یکی از معضلات بزرگ جامعه دانشگاهی ایران است و به نظر میرسد این، یک معضل ساختاری است و نه صرفاً خطای اخلاقی فردی، که موجب شده است بسیاری از اساتید و دانشجویان برای کسب امتیازات بیشتر و یا رفع مسئولیت، به سرقت ادبی، جعل ارجاعات و دادهسازی روی بیاورند.
۳. با صداقتی که از متن و شخصیت شریعتی میشناسیم، اتهام اخلاقی دروغگویی یا جعل ارجاعات و مانند آن که هم حسن محدثی و هم بهزاد باقردوست عنوان نمودند به شریعتی قابل انتساب نیست زیرا شریعتی آشکارا در بخشهایی از آثار خود، صادقانه اعلام کرده است که من یک آکادمیسین نیستم و نمیخواهم باشم و صرفاً کار علمی بکنم. کار من کار روشنفکری، خودآگاهیبخشی و روشنگری است (نقل به مضمون). لذا برخلاف بسیاری از اساتید دانشگاهی ما که پنهانکارانه دست به سرقت ادبی و جعل ارجاعات میزنند تا شمار مقالات و کتابهای خود را سریعتر به حداکثر برسانند و از منافع آن بهرهمند شوند و به جعلیات خود اعتراف نیز نمیکنند و شمار مقالات و کتابهای خود را به رخ همکاران و دانشجویان خود میکشند شریعتی در کمال صداقت اعلام میکند که من اگرچه مطالعه و پژوهش میکنم اما در پوستهی محدود پژوهشگری نمیگنجم؛ من اگرچه استاد دانشگاه بودهام اما رسالتم فراتر از علم است و علم فقط یک نوع آگاهی است نه تمام آن. او رسالت خویش را روشنگری و آگاهیبخشی به جامعه اسلامی تعریف میکند و لذا اگر خطاهایی در برخی ارجاعات او یافت شود از بیاهمیتی آن در نظر شریعتی در برابرِ رسالت عظیمتری که او احساس میکرد ناشی میشود. لذا منتقدانی که اکنون از حد نقدهایی اینچنین سطحی، ظاهری و خارج از زمینه نمیتوانند فراتر بروند، برای بهبود وضعیت علم و پژوهش، بهتر است بجای نقدِ اخلاقیِ زوال فرهنگ پژوهش و فردی سازی آن، به نقد ساختاری آن بپردازند و از وارد آوردنِ اتهامات اخلاقی برای برجسته کردن خویش بپرهیزند. اگر نویسندهای را در چهارچوب رسالت بنیادین او و در زمانه و زمینهای که در آن میاندیشید بنگرید و بصیرتهای بنیادین او را جستجو نمایید دیگر چه تفاوتی میکند که شاندل، شخصیتی واقعی است یا خیالی؛ چه فرقی میکند که فلان نقل قول از انشتین است یا از ماکس پلانک یا از هیچکس؛ مهم آن است که نویسنده، رسالت خویش را به انجام رسانده و مخاطب را به خواندن و اندیشیدن و بازاندیشیدن واداشته است. شریعتی بدون تردید در بستهبندیهای کلیشهای و اداری و روالهای صوریِ آکادمیک نمیگنجد.
◾️حسن محدثی، جامعهشناس -تا آن مقدار از صوت او که نگارنده این سطور به آن دسترسی داشت- عمدهی نقدهای جناب باغیدوست را تکرار نمودند لذا در نقد ایشان به چند مورد گذرا اشاره خواهد شد اما پیش از آن، باید اشاره نمود که عمده نقدهای جناب محدثی نیز صوری، سطحی و حاشیهای بود.
https://t.me/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls/1678
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi
♦️زوال نقد و اخلاق در میان شریعتیزدایان!
پیرامون نشست شریعتی پس از شریعتی /۳
✍️هادی حکیم شفایی
بازنشر: ۳۰ آذر ۱۴۰۳
⚡️ حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر تاریخ
⚡️هاشم آقاجری، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ
⚡️احسان شریعتی، دکتری فلسفه از دانشگاه سوربن
⚡️سوسن شریعتی، دکتری تاریخ از انستیتوی عالی مطالعات اجتماعی پاریس
⚡️سارا شریعتی، دکتری جامعهشناسی از انستیتوی عالی مطالعات اجتماعی پاریس
این پنج شخص، حداقل شخصیتهایی هستند که در زمان حیات شریعتی به نحوی او را درک کردند و اکنون در کسوت پژوهشگری مشغول فعالیت هستند.
۲. ناقد محترم مدعی هستند که پژوهشدانی یک شخصیت را میباید از وضعیت شاگردان و دوستداران او کشف کرد! گویی اراده، تصمیم و رسالت خود فرد و وضعیت آموزش عالی زمانهی او هیچ نقشی در پرورش پژوهشگر ندارد! ابتدا باید بیان داشت که اولاً فرهنگ پژوهش علمی، ارجاعدهی و امانتداری، یک مسئله مرتبط به نهادهای آموزش عالی است. این، نهادهای آموزش عالی هستند که باید این فرهنگ را از طریق آموزش، وضع قوانین سختگیرانه و نیز نظارت جدی، در میان دانشجویان و اساتید و پژوهشگران نهادینه کنند.
دوماً، مسالهی ارجاعدهی، امانتداری و صداقت پژوهشی، نه تنها پیش از انقلاب بلکه هم اکنون نیز یکی از معضلات بزرگ جامعه دانشگاهی ایران است و به نظر میرسد این، یک معضل ساختاری است و نه صرفاً خطای اخلاقی فردی، که موجب شده است بسیاری از اساتید و دانشجویان برای کسب امتیازات بیشتر و یا رفع مسئولیت، به سرقت ادبی، جعل ارجاعات و دادهسازی روی بیاورند.
۳. با صداقتی که از متن و شخصیت شریعتی میشناسیم، اتهام اخلاقی دروغگویی یا جعل ارجاعات و مانند آن که هم حسن محدثی و هم بهزاد باقردوست عنوان نمودند به شریعتی قابل انتساب نیست زیرا شریعتی آشکارا در بخشهایی از آثار خود، صادقانه اعلام کرده است که من یک آکادمیسین نیستم و نمیخواهم باشم و صرفاً کار علمی بکنم. کار من کار روشنفکری، خودآگاهیبخشی و روشنگری است (نقل به مضمون). لذا برخلاف بسیاری از اساتید دانشگاهی ما که پنهانکارانه دست به سرقت ادبی و جعل ارجاعات میزنند تا شمار مقالات و کتابهای خود را سریعتر به حداکثر برسانند و از منافع آن بهرهمند شوند و به جعلیات خود اعتراف نیز نمیکنند و شمار مقالات و کتابهای خود را به رخ همکاران و دانشجویان خود میکشند شریعتی در کمال صداقت اعلام میکند که من اگرچه مطالعه و پژوهش میکنم اما در پوستهی محدود پژوهشگری نمیگنجم؛ من اگرچه استاد دانشگاه بودهام اما رسالتم فراتر از علم است و علم فقط یک نوع آگاهی است نه تمام آن. او رسالت خویش را روشنگری و آگاهیبخشی به جامعه اسلامی تعریف میکند و لذا اگر خطاهایی در برخی ارجاعات او یافت شود از بیاهمیتی آن در نظر شریعتی در برابرِ رسالت عظیمتری که او احساس میکرد ناشی میشود. لذا منتقدانی که اکنون از حد نقدهایی اینچنین سطحی، ظاهری و خارج از زمینه نمیتوانند فراتر بروند، برای بهبود وضعیت علم و پژوهش، بهتر است بجای نقدِ اخلاقیِ زوال فرهنگ پژوهش و فردی سازی آن، به نقد ساختاری آن بپردازند و از وارد آوردنِ اتهامات اخلاقی برای برجسته کردن خویش بپرهیزند. اگر نویسندهای را در چهارچوب رسالت بنیادین او و در زمانه و زمینهای که در آن میاندیشید بنگرید و بصیرتهای بنیادین او را جستجو نمایید دیگر چه تفاوتی میکند که شاندل، شخصیتی واقعی است یا خیالی؛ چه فرقی میکند که فلان نقل قول از انشتین است یا از ماکس پلانک یا از هیچکس؛ مهم آن است که نویسنده، رسالت خویش را به انجام رسانده و مخاطب را به خواندن و اندیشیدن و بازاندیشیدن واداشته است. شریعتی بدون تردید در بستهبندیهای کلیشهای و اداری و روالهای صوریِ آکادمیک نمیگنجد.
◾️حسن محدثی، جامعهشناس -تا آن مقدار از صوت او که نگارنده این سطور به آن دسترسی داشت- عمدهی نقدهای جناب باغیدوست را تکرار نمودند لذا در نقد ایشان به چند مورد گذرا اشاره خواهد شد اما پیش از آن، باید اشاره نمود که عمده نقدهای جناب محدثی نیز صوری، سطحی و حاشیهای بود.
https://t.me/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls/1678
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi