🌹🌹
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
با غیبت آن موجود، آن صورت نیز از چشم ناظری که به دنبال آن بود زایل میگردد.
صورت برای آن موجودِ روحانی، مانند نور است برای چراغی که نورش در زوایای مختلف منتشر میشود. هنگامی که جسمِ چراغ غایب میشود، آن نور نیز از دست میرود. این صورت نیز چنین است. کسی که این امر را بداند و بخواهد آن موجود روحانی را به بند کشد، نباید چشمش به دنبال صورت برود. این امر از اسرار الهی است که آن را نمیتوان شناخت مگر آنکه خدا آن را بشناساند. ولی صورت چیزی جز خود آن موجود روحانی نیست، بلکه عین اوست ولو آنکه در هزاران مكان، و یا در همۀ مکانها، با اشکال مختلف، یافت شود .
این امر گوشزد میکند که انسانهای برزخی یکی از تمثلات خیالی بیشماری هستند که میتوانند به چشم خیال و یا چشم سر درآیند. چنان که در آغاز این فصل دیدیم، شیخ دربارۀ ساکنانِ عالم روحانی چنین مینویسد:
به صورت هر شکلی در میآیند
مانند آب که به شکل و رنگ ظرف در میآید
ولی موجوداتی که خود را به شکل مثالی متمثل میکنند، از جنس هر مخلوقی میتوانند باشند، خیر یا شر، مَلَک یا جن، پیامبر یا روح خبیث. با رجوع به آنچه در آغاز بحث گفتیم، ویژگیهای برجسته خیال عبارتاند از: ،تضادش، عدم قطعيتش و اوصاف فریبندهاش. شیخ به واسطه داشتن معرفتی که به واسطهٔ آن، علامت هر تمثلی را تشخیص میداده، از این حیث در راحت به سر میبرده است. ولی امثال ما که چنین علاماتی را در اختیار نداریم، بهتر است محتاط باشیم.
فصل هفتم: مرگ و حیات پس از مرگ
تعالیم اسلام در باب مرگ و حیات پس از آن، به معاد مربوط میشود که پس از توحید و نبوت، سومین اصل اعتقادی اسلام به حساب میآید. از جمله عناوین بسیاری که در این زمینه مورد بحث محققان مسلمان قرار میگیرد "رجعت اختیاری" و «رجعت اضطراری» است. اولی مربوط به طریق نایل آمدن به کمال معنوی در این دنیاست، و دومی به ماهیت مرگ مادی و معاد جسمانی مربوط میشود. ابن عربی حجم زیادی را به بحث دربارۀ این هر دو موضوع، اختصاص میدهد و اساسی را پایه گذاری میکند که بیشتر راه حلهای بعدی صوفیان، فلاسفه و متکلمان، بر آن مبتنی است. من در فصل حاضر، تعدادی از آموزههای او در باب رجعت اضطراری را بر خواهم شمرد و چگونگی سازگاری آنها را با جهان بینی کلی وی بیان خواهم کرد.
📗 عوالم خیال ابنعربی و مسئله اختلاف ادیان_ صفحه ۱۵۲ و ۱۵۶
✍ ویلیام چیتیک _ ترجمه قاسم کاکایی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
با غیبت آن موجود، آن صورت نیز از چشم ناظری که به دنبال آن بود زایل میگردد.
صورت برای آن موجودِ روحانی، مانند نور است برای چراغی که نورش در زوایای مختلف منتشر میشود. هنگامی که جسمِ چراغ غایب میشود، آن نور نیز از دست میرود. این صورت نیز چنین است. کسی که این امر را بداند و بخواهد آن موجود روحانی را به بند کشد، نباید چشمش به دنبال صورت برود. این امر از اسرار الهی است که آن را نمیتوان شناخت مگر آنکه خدا آن را بشناساند. ولی صورت چیزی جز خود آن موجود روحانی نیست، بلکه عین اوست ولو آنکه در هزاران مكان، و یا در همۀ مکانها، با اشکال مختلف، یافت شود .
این امر گوشزد میکند که انسانهای برزخی یکی از تمثلات خیالی بیشماری هستند که میتوانند به چشم خیال و یا چشم سر درآیند. چنان که در آغاز این فصل دیدیم، شیخ دربارۀ ساکنانِ عالم روحانی چنین مینویسد:
به صورت هر شکلی در میآیند
مانند آب که به شکل و رنگ ظرف در میآید
ولی موجوداتی که خود را به شکل مثالی متمثل میکنند، از جنس هر مخلوقی میتوانند باشند، خیر یا شر، مَلَک یا جن، پیامبر یا روح خبیث. با رجوع به آنچه در آغاز بحث گفتیم، ویژگیهای برجسته خیال عبارتاند از: ،تضادش، عدم قطعيتش و اوصاف فریبندهاش. شیخ به واسطه داشتن معرفتی که به واسطهٔ آن، علامت هر تمثلی را تشخیص میداده، از این حیث در راحت به سر میبرده است. ولی امثال ما که چنین علاماتی را در اختیار نداریم، بهتر است محتاط باشیم.
فصل هفتم: مرگ و حیات پس از مرگ
تعالیم اسلام در باب مرگ و حیات پس از آن، به معاد مربوط میشود که پس از توحید و نبوت، سومین اصل اعتقادی اسلام به حساب میآید. از جمله عناوین بسیاری که در این زمینه مورد بحث محققان مسلمان قرار میگیرد "رجعت اختیاری" و «رجعت اضطراری» است. اولی مربوط به طریق نایل آمدن به کمال معنوی در این دنیاست، و دومی به ماهیت مرگ مادی و معاد جسمانی مربوط میشود. ابن عربی حجم زیادی را به بحث دربارۀ این هر دو موضوع، اختصاص میدهد و اساسی را پایه گذاری میکند که بیشتر راه حلهای بعدی صوفیان، فلاسفه و متکلمان، بر آن مبتنی است. من در فصل حاضر، تعدادی از آموزههای او در باب رجعت اضطراری را بر خواهم شمرد و چگونگی سازگاری آنها را با جهان بینی کلی وی بیان خواهم کرد.
📗 عوالم خیال ابنعربی و مسئله اختلاف ادیان_ صفحه ۱۵۲ و ۱۵۶
✍ ویلیام چیتیک _ ترجمه قاسم کاکایی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان