روزی هنگام سحرگاهانِ ربالنوع، "سپیدهدم" از نزدیکیِ گل سرخ شکفتهای میگذشت که سه قطره آب بر روی گُلی مشاهده نمود که او را صدا میکردند پس پاسخ آنها را داد:
-چه میگویید ای قطراتِ درخشان؟
+میخواهیم در میانِ ما حَکَم شوی...
-مطلب چیست؟
+ما سه قطرهایم که هر یک از جایی آمدهایم، میخواهیم بدانیم کدام یک از ما بهتریم؟
-اول تو خود را معرفی کن...
پس یکی از قطرات، جنبشی کرد و گفت: من از ابر فرود آمدهام، من دخترِ دریا و نمایندهی اقیانوسِ مَوّاجم...
دومی گفت: من ژاله و پیشروی بامدادم، مرا مَشاطهی صبح و زینتبخشِ ریاحین و ازهار مینامند...
و پس از آن "سپیدهدم" رو به قطرهی سوم کرد و پرسید: دخترکِ من، تو کیستی؟
+من چیزی نیستم، من از چشمِ دختری افتادهام، نخستین بار "تبسمی" بودم، مدتی "دوستی" نام داشتم و اکنون "اشک" نامیده میشوم...
دو قطرهی اولی از شنیدن این سخنان خندیدند اما "سپیدهدم"، قطرهی سوم را به دست گرفت و گفت: هان، به خود باز آیید و خودستایی نکنید، این از شما پاکیزهتر و گرانبهاتر است...
اولی گفت: من دخترِ دریا هستم و دومی گفت: من دخترِ آسمانم...
ربالنوع سپیدهدم گفت: چنین است اما این قطره، بخارِ لطیفی است که از قلب برخواسته و از مجرای دیده، فرود آمده است...
این بگفت و قطره اشک را مکید و از نظر غایب گشت...
ترجمهی شعر "قطرات سهگانه" اثرِ "تریللو" شاعر و داستاننویس ایتالیایی که "یوسف اعتصامالملک" پدرِ "پروین_اعتصامی" آن را ترجمه و در "مجلهی بهار" چاپ کرده است.
@Honarrvareh
-چه میگویید ای قطراتِ درخشان؟
+میخواهیم در میانِ ما حَکَم شوی...
-مطلب چیست؟
+ما سه قطرهایم که هر یک از جایی آمدهایم، میخواهیم بدانیم کدام یک از ما بهتریم؟
-اول تو خود را معرفی کن...
پس یکی از قطرات، جنبشی کرد و گفت: من از ابر فرود آمدهام، من دخترِ دریا و نمایندهی اقیانوسِ مَوّاجم...
دومی گفت: من ژاله و پیشروی بامدادم، مرا مَشاطهی صبح و زینتبخشِ ریاحین و ازهار مینامند...
و پس از آن "سپیدهدم" رو به قطرهی سوم کرد و پرسید: دخترکِ من، تو کیستی؟
+من چیزی نیستم، من از چشمِ دختری افتادهام، نخستین بار "تبسمی" بودم، مدتی "دوستی" نام داشتم و اکنون "اشک" نامیده میشوم...
دو قطرهی اولی از شنیدن این سخنان خندیدند اما "سپیدهدم"، قطرهی سوم را به دست گرفت و گفت: هان، به خود باز آیید و خودستایی نکنید، این از شما پاکیزهتر و گرانبهاتر است...
اولی گفت: من دخترِ دریا هستم و دومی گفت: من دخترِ آسمانم...
ربالنوع سپیدهدم گفت: چنین است اما این قطره، بخارِ لطیفی است که از قلب برخواسته و از مجرای دیده، فرود آمده است...
این بگفت و قطره اشک را مکید و از نظر غایب گشت...
ترجمهی شعر "قطرات سهگانه" اثرِ "تریللو" شاعر و داستاننویس ایتالیایی که "یوسف اعتصامالملک" پدرِ "پروین_اعتصامی" آن را ترجمه و در "مجلهی بهار" چاپ کرده است.
@Honarrvareh