کانال هُنرواره | Art


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Искусство


🖇هُنر نوسانی غیرقابل انفکاک است،
میانِ تکنیک و جنون...📝

این‌جا پُر از کاراکتر و قصه است...🌠
راه ارتباطی👇
t.me/HidenChat_Bot?start=176722911
اولین پست کانال👇
https://t.me/Honarrvareh/8

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Искусство
Статистика
Фильтр публикаций


روابط بازرگانی ایران و روس.pdf
3.4Мб
دانلود کتاب "روابط بازرگانی روس و ایران 1828_1914"
نوشته‌ی "مِروین ل. اِنتنر"
ترجمه‌ی "احمد_توکلی"
این کتاب درباره‌ی روابط بازرگانی روسیه و ایران و ترجمه‌ی رساله‌ای است در بررسی روابط تجاری ایران و روسیه از پیمانِ ترکمانچای تا جنگ جهانی اول، در نتیجه‌ی موفقیت در جنگ‌های سال ‌1826 تا 1828 روسیه، پیمان ترکمانچای را به ایران تحمیل کرد و تجارت خود را در این کشور گسترش داد. نویسنده در این کتاب کوشیده است تا نشان دهد چگونه حکومتِ تِزاری روسیه از راهِ بازرگانی برای توسعه‌ی نفوذ سیاسی خود در ایران بهره جُست.

@Honarrvareh


سیاست اقتصادیِ روسیه یکی از وسایلِ اساسی برای نفوذ روسیه در کشورهای هم‌مرز و همسایه بود و شرحی که از نویسنده‌ی آن زمان است این مطلب را روشن می‌کند: "تاریخ سلطنتِ مظفرالدین‌شاه، جذبِ آرام آرامِ نظامی، مالی و بازرگانیِ سرزمین قدیمی ایران به‌ وسیله‌ی روسیه بود و همسایه‌های دیگرِ ایران، انگلستان و عثمانی ظاهراً در کنار ایستاده و نظاره می‌کردند و هیچ اقدامی برای نجات این کشور نمی‌کردند" نتیجه معلوم بود، روسیه کشورِ ورشکسته‌ی ضعیفِ شرقی را به عنوان همسایه بر تصرفِ آن ترجیح می‌داد، روسیه در نتیجه‌ی تجربه به این راز پِی برده بود که اداره‌ی یک کشور شرقی از طریق سلطانِ ظاهری که ضعیف، فاسد و جیره‌خوار باشد این حُسن را دارد که ظاهراً به تمامیتِ ارضی و قوانین احترام گذاشته شده، حساسیت و رقابت دیگران را تحریک نکرده، اختلاف بین‌المللی را به حداقل تقلیل داده و حداکثر قدرت را با حداقلِ مسئولیت ایجاد می‌کند. اگر باید از زبان یک نفر روسی شنید که اقتصاد فقط از وسایل دیپلماسی روسیه بود، دستورالعملی که به وزیر مختار روسیه در ایران در سال 1904 داده شد بهترین نمونه است: "هدفی را که ما تعقیب می‌کنیم در ارتباط طویل‌المدت با ایران، می‌توان چنین بیان کرد: حفظ تمامیت و عدم تجاوز به سرزمینِ شاه با عدم درخواست توسعه‌ی ارضی برای خودمان و اجازه ندادن به کشور دیگری که بر آن تسلط یابد و سپس با آرامی و بدون کار بردنِ زور، ایران را تحت نفوذ خود درآوریم بدون این‌ که دخالتی در استقلالِ ظاهری آن کشور یا سازمان‌های داخلی آن بکنیم یا به زبان دیگر کارِ ما آن است که از نظر سیاسی، ایران را مفید و مطیعِ خودمان کرده ولی قدرت آن به حدی باشد که به‌ عنوان وسیله‌ی اقتصادی در دستِ ما بوده و قسمت عمده‌ی بازارِ آن را در اختیار داشته باشیم تا سرمایه‌ها و بازرگانانِ روسی از آن استفاده کنند، این رابطه‌ی نزدیک و نتیجه‌ی سیاسی و اقتصادی خاص آن وقتی تحصیل شود، اساسِ محکمی خواهد بود که بر آن پایه می‌توان فعالیت‌های مفید انجام دهیم.

از کتاب "روابط بازرگانی روس و ایران 1828_1914"
نوشته‌ی "مِروین ل. اِنتنر"
ترجمه‌ی "احمد_توکلی"
@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ویدیویی درباره‌ی داستان زندگی "کوروش کبیر" و داستان اقوامِ ایران باستان تا تولدِ کوروش، در این ویدیو به دوران پیش از ظهورِ کوروش کبیر و زمانی که امپراتوری قدرتمند آشوری بر بخش بزرگی از جهانِ باستان فرمانروایی می‌کرد می‌پردازیم، امپراتوری که با قدرت نظامی و پیشرفت‌های چشم‌گیر در معماری و تمدن، بخش‌هایی از بین‌النهرین، بابل و حتی اورشلیم را تحت‌سلطه داشت. در این میان بابل به عنوان یکی از باشکوه‌ترین شهرهای تاریخ با باغ‌های معلق و معابد عظیم خود، قلب تپنده‌ی فرهنگ و دانش بود، همچنین نگاهی خواهیم داشت به شهر اورشلیم و داستان اسرارآمیز صندوق عهد، جعبه‌ای مقدس که ده فرمان الهی در آن نگهداری می‌شد و برای قوم بنی‌اسرائیل، نماد ارتباط با خداوند بود. در این سفر تاریخی، پرده از رمز و رازهایی برمی‌داریم که مسیر آینده‌ی تمدن‌های بزرگ را شکل دادند و زمینه را برای ظهور شخصیت‌های برجسته‌ای مثل "کوروش کبیر" فراهم کردند. در این ویدیو با داستانِ "اقوام ایران باستان تا زمانِ تولد کوروش و داستان امپراتوری‌های بزرگی مثل آشوری و بابل" به صورتی مبسوط آشنا خواهیم شد.

گوینده و اجرا: "امیر_سودبخش"

(قسمت اول)
@Honarrvareh


اجرای زیبای غزلی از "سعدی" با صدای استاد "محمدرضا_شجریان" و نوازندگی تار استاد "فرهنگ_شریف" و ضربی‌های زیبای استاد "جهانگیر_ملک"، این آلبوم با عنوان "پیوند مهر" و محوریتِ ساز و آواز و در دستگاهِ شور و آوازِ ابوعطا تصنیف شده و از آثار ماندگار موسیقی ایران می‌باشد که اولین بار در سال 1363 اجرا شد.
@Honarrvareh


هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی

یا چَشم نمی‌بیند یا راه نمی‌داند
هر کاو به وجودِ خود دارد زِ تو پَروایی

دیوانه‌ی عشقت را جایی نظر افتاده‌ست
کآنجا نتواند رفت اندیشه‌ی دانایی

امیدِ تو بیرون بُرد از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد از سَر همه سودایی

زیبا نَنماید سرو اندر نظرِ عقلش
آن کش نظری باشد با قامتِ زیبایی

گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم در باخته در پایی

زِنهار نمی‌خواهم کز کشتن امانم دِه
تا سیرتَرَت بینم یک لحظه مدارایی

در پارس که تا بوده‌ست از وِلوِله آسوده‌ست
بیم است که برخیزد از حُسنِ تو غوغایی

من دست نخواهم بُرد اِلا به سرِ زُلفَت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی

گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جُز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی

"سعدی شیرازی"
"دیوان اشعار، غزلیات"

@Honarrvareh


در این نقاشی‌ در نگاه اول فقط یک صحنه از مهمانی‌های دورانِ طلاییِ فرانسه را می‌بینیم که به نظر می‌رسد پُر از تجمل، لذت و خوش‌گذرانی است اما نَه، بهتر است لحظه‌ای درنگ کنیم و عمیق‌تر نگاه کنیم زیرا "جولیوس اس.استوارت" نقاشِ اثر ما را دعوت می‌کند تا بیشتر از آن‌چه که به چشم می‌آید را ببینیم، در این صحنه زنی با لباسی سفیدرنگ که با مرواریدهای بسیاری تزئین شده را در مرکز نقاشی می‌بینیم که انگار از جمعیتی که در سمت راستِ نقاشی مشغول خوش‌گذرانی و کشیدن سیگار و نوشیدن مشروب هستند جدا ایستاده و اگر به چهره‌اش دقت کنیم تردید بسیاری را می‌بینیم انگار او دچار احساسی شده که نشان می‌دهد بینِ دو دنیای ذهنیِ مختلف گرفتار شده است، او در دست راستش گل‌های زنبق‌ را نگه داشته که زمانی نمادِ ایمان و مقدس بودند اما تعدادی از گل‌ها در کنار پایِ او بر روی زمین افتاده و در حال پژمرده شدن هستند، او با دست چپ خود به میزِ مهمانی تکیه داده به گونه‌ای که انگار در حال مقاومت برای بَرنگشتن به زندگی گذشته‌اش است اما آیا او واقعاً در آستانه‌ی یک تغییر است؟ وقتی به سمت راستِ نقاشی نگاه می‌کنیم حال و هوایی کاملاً متفاوت را می‌بینیم، مردی با عینک تک‌چشمی که مشغول گفتگویی بسیار صمیمی با زنی با موهای تیره است و مهمانانِ مهمانی که در لذت غرق شده‌اند و انگار بوی الکل، سیگار و گل‌های روی میز در هوای آن‌جا سنگینی می‌کند، ما تقریباً می‌توانیم همهمه و گفتگوهای افراد مست و احساس گرمای فضای شلوغِ آن‌جا را حس کنیم پس این‌جا مکانی سرشار از وسوسه است که زنِ سفیدپوش که شخصیت مرکزیِ این نقاشی است در تلاش برای فرار از آن است ولی آیا او واقعاً می‌تواند؟ اما انگار وسوسه هنوز بر او تسلط دارد و او هنوز کاملاً آزاد نیست، در پس‌زمینه و در آینه، انعکاسی کم‌رنگ از مسیح دیده می‌شود که گویی فرصتی برای رستگاری را ارائه می‌دهد اما سؤال این است، آیا این زن واقعاً این را می‌خواهد یا این‌که بیش از حد بر لذت‌های گذشته‌اش متمرکز شده است؟ این هسته‌ی اصلیِ این نقاشی است و نقاش ما را در تردید باقی می‌گذارد، آیا کسی واقعاً می‌تواند از شیاطینِ خود فرار کند؟

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "رستگاری" (Redemption)
اثرِ "جولیوس اس.استوارت"
(Julius S. Stewart)

هنرمند و نقاش آمریکایی که این نقاشی را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در سال 1905 خلق کرده است و هم‌اکنون در موزه‌ی هنر "La Piscine" در فرانسه نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh


خود را مَپَسند، دل‌پَسندِ همه باش
نقصان بپذیر و سودمندِ همه باش

فارغ زِ لباسِ عافیت باش چو نَخل
بر خاک نشین و سربلندِ همه باش

"خاقانی"
"دیوان اشعار، رباعیات"
@Honarrvareh


عکس‌هایی از "آلفرد_هیچکاک"
(Alfred_Hitchcock)

فیلمساز برجسته‌ی انگلیسی، او از تأثیرگذارترین چهره‌ها در تاریخ سینمای جهان می‌باشد و طی شش دهه فعالیت حرفه‌ای بیش از 50 فیلمِ بلند را کارگردانی کرده که بسیاری از آن‌ها هنوز به‌ طور گسترده‌ای مورد بررسی و مطالعه قرار می‌گیرند. از او با عنوان "استاد تعلیق" در سینما یاد می‌شود، از فیلم‌های معروف او می‌توانیم "ربکا"، "بدنام"، "پنجره‌ی عقبی"، "برای گرفتن دزد"، "سرگیجه"، "روانی" و "پرندگان" را نام ببریم. این عکس‌ها توسط "یوسف_کارش" در سال 1960 از او گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکس‌هایی از "کارل گوستاو_یونگ"
(Carl Gustav_Jung)

فیلسوف و روانپزشک اهل سوئیس که با فعالیت‌های خود در روانشناسی و ارائه‌ی نظریاتی تحت عنوان روانشناسیِ تحلیلی شناخته می‌شود. این عکس‌ها توسط "یوسف_کارش" در سال 1958 گرفته شده است، او‌ درباره‌ی این عکس‌ها می‌گوید: "من در کتابخانه‌اش در زوریخ او را برای عکاسی ملاقات کردم و قبل از شروع عکاسی به او گفتم: من بیمار مناسبی برای روانپزشک نخواهم بود زیرا خوشحالی‌ام را از کارم به دست می‌آورم و او پاسخ داد: رازِ خوشبختی این است که کسانی که به دنبالِ خوشبختی هستند هرگز نمی‌توانند آن را پیدا کنند، باید صبر کنید تا مانندِ ورود یک مهمان در اواخرِ شب به شما برسد..."

#عکاسی
@Honarrvareh


عکس‌هایی از "سِر ادموند هیلاری"
(Sir Edmund Hillary)

کوه‌نورد، کاشف و نیکوکار نیوزلندی، او به همراه "تنزینگ_نورگی" اولین انسان‌هایی بودند که تحت‌ پوشش سفر اکتشافی در سال 1953 به "قله‌ی اورست" صعود کردند، او بعداً تمام زندگی‌اش را صرف کمک به مردمِ "شِرپا در نپال" کرد که گروهی بودند از افراد بومیِ نپال، این افراد از 500 سال پیش ساکن کوه‌ها هستند و در آیینِ آن‌ها کوه اورست مقدس است‌، این عکس‌ها توسط "یوسف_کارش" در سال 1960 از او گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکس‌هایی از "جینا_لولوبریجیدا"
(Gina_Lollobrigida)

بازیگر و مدل مشهور ایتالیایی، او سه بار نامزد دریافت جایزه‌ی گلدن‌ گلوب شد که یک بار در سال 1961 به‌ عنوان "ستاره‌ی محبوب جهان" برنده‌ی آن شد، او در بیش از 70 فیلم سینمایی بازی کرده است از جمله "میس ایتالیا" (1950)، "زنی از روم" (1954)، "بازی بزرگ" (1953) و... این عکس‌ها توسط "یوسف_کارش" در سال 1958 گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکس‌هایی از "داگ_هامِرشولد"
(Dag_Hammarskjöld)

اقتصاددان و دومین دبیر کل سازمان مللِ متحد سوئدی، او موفق به دریافت جایزه‌ی "صلح نوبل" شد و به چهار زبان انگلیسی، سوئدی، آلمانی و فرانسوی صحبت می‌کرد، او از آوریل 1953 تا هنگام مرگش که در 56 سالگی و بر اثر سانحه‌ی هوایی در سپتامبر سال 1961 روی داد "دبیرکل سازمان ملل" بود و جوان‌ترین فردی بود که در این سمت قرار گرفت و همچنین تنها فردی که در این سمت ترور شد.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکسی از "راندولف_چرچیل"
(Randolph_Churchill)
نویسنده، روزنامه‌نگار و عضو پارلمان بریتانیا، او پسرِ "وینستون_چرچیل" نخست‌وزیر مشهور بریتانیا می‌باشد، این عکس‌ توسط "یوسف_کارش" در سال 1958 گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
تحلیل و بررسی و خوانشِ داستان کوتاه و تأمل‌برانگیزِ "داوود گوژپشت" نوشته‌ی "صادق_هدایت" توسط دکتر "رشید_کاکاوند"، این داستان نخستین بار در سال 1309 همراه با هشت داستانِ دیگر در مجموعه‌ی "زنده‌ به گور" در تهران منتشر شد. در این داستان، راوی تنهاییِ عمیق مردی است که جامعه او را طرد کرده است، داوود گوژپشت به‌ خاطر ظاهر عجیبی که داشته همیشه با نگاه‌های عجیب و تمسخرآمیزِ دیگران روبه‌رو شده و از زمانی که به یاد دارد هیچ‌کس او را به عنوانِ دوست و فردی هم‌سطح با خود نپذیرفته و دوستش نداشته است، تنها کسانی که به او توجهی نشان داده‌اند هم از سرِ ترحم این کار را کرده‌اند. او به خاطر تحقیر شدنِ مداوم توسط افراد جامعه، از مهم‌ترین خواسته‌های خودش نیز صرف‌نظر می‌کند و...

@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
اجرای زنده و زیبای موسیقیِ "سمفونی شماره 6 چایکوفسکی" توسط "هربرت_فون کارایان"
(Herbert_von Karajan)

رهبر ارکستر معروف اتریشی، این ششمین سمفونی و اثری برجسته از "پیوتر_ایلیچ_چایکوفسکی" موسیقی‌دان و آهنگساز برجسته‌ی روس است، این سمفونی به نام سمفونیِ "پاته‌تیک" نیز شهره است، "چایکوفسکی" میزانس‌های پایانیِ این اثر را در سال 1893 خلق کرد.

"Tchaikovsky: Symphony No. 6 in B Minor, Op. 74 Pathétique: I. Adagio–Allegro non troppo, Song by Berliner Philharmoniker and Herbert von Karajan"

@Honarrvareh


هنرمندِ بزرگ "میکل آنژ" گفته است: مجسمه‌هایش از قبل در سنگ‌ها وجود داشتند و او فقط باید بخش‌های اضافی را می‌تراشید، درک ما از هویت هم غالباً همین‌طور است، زیرلایه‌های زیادی از بایدها و نبایدها و خودی ثابت، واحد و حقیق وجود دارد که باید کشف شود. ما فکر می‌کنیم فرایندِ پیدا کردن خودمان چیزی است شبیه کندوکاوِ شخصی، عمیقاً می‌کاویم، سطح را کنار می‌زنیم و به عمق می‌رویم و چیزهای اضافی را دور می‌ریزیم تا خودِ واقعی‌مان را پیدا کنیم، ابزاری که با آن شاهکارمان را خلق می‌کنیم چیزی نیست جز انتخاب، انتخابِ این‌که چه لباسی بپوشید یا چه نوشابه‌ای بنوشید، کجا زندگی کنید، کدام مدرسه بروید و چه رشته‌ای بخوانید و صد البته چه شغلی داشته باشید، درباره‌تان چیزهایی می‌گویند و این به عهده‌ی شماست که مطمئن شوید انتخاب‌هایتان و آن‌چه درباره‌تان چیزهایی می‌گویند خود‍ِ واقعی شما را به درستی بازتاب دهند.

از کتاب "هنر انتخاب"
نوشته‌ی "شینا_آینگار"
ترجمه‌ی "سپیده_رئیسی"
@Honarrvareh

Показано 17 последних публикаций.