صد سال پس از سندرم پیش از قاعدگی
حافظ باجغلی
این یادداشت در هفتهنامه سلامت در تاریخ ۸ دیماه ۱۴۰۳ منتشر شدهاست.
یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری نامگذاری روی حالات انسانی است. هرچقدر یک زبان از واژههای احساسی غنیتر باشد، مردمش احساسات خودشان و دیگران را بهتر میشناسند و آنها را بهتر ابراز میکنند. غنای زبان به انسانها کمک میکند "نظریهی ذهن" قویتری داشته باشند. زبان با افزایش آگاهی انسانها تکامل مییابد و برای فهم و ابراز احساسات ابزار پیشرفتهتری در اختیار مردم قرار میدهد. اگر به ۹۵ سال گذشته برگردیم واژهی PMS یا "سندرم پیش از قاعدگی" وجود نداشت. این واژه برای تبیین مجموعه علایم جسمی و روانی در نیمه دوم سیکل قاعدگی (فاز لوتئال) در سال ۱۹۳۱ توسط رابرت فرانک، یک پزشک انگلیسی ابداع شد و مشخص شد تمام این علایم به ظاهر بیربط جسمی و روانی پیش از قاعدگی خاستگاه هورمونی دارند. ابداع این سندرم به پزشکان کمک کرد این پدیده را بشناسند و همچنین به زنان این امکان را داد که متوجه بشوند چه اتفاقی در بدنشان دارد میافتد. پیش از کشف این سندرم، علایم PMS را به بیثباتی شخصیتی زنان و نوسانات احساسی آنها نسبت میدادند و همین بیثباتی شخصیتی را دستمایه اندیشههای مردسالارانه میکردند. مثل اینکه زنان نباید شغل های خاص یا سطح بالای مدیریتی داشته باشند. پزشکان هم برای تبیین این وضعیت از واژه "هیستریا" استفاده میکردند که از واژه "هیستر" با معنای "رَحِم" مشتق شدهبود و یک واژه انگآمیز و جنسیتزده بود.
کشف بزرگ دکتر رابرت فرانک این بود که عامل تمام این نشانهها تغییرات هورمونی در نیمه دوم سیکل قاعدگی است. البته هنوز هم پس از گذشت قریب صد سال از کشف این سندرم باز هم خیلی وقتها علایم PMS توسط پزشکان با تشخیصهای دیگر پزشکی اشتباه میشود. معمولا پزشکان در صورتی که خود بیمار شکایتی از PMS نداشته باشد، ممکن است شرح حال خیلی دقیقی از سیکلهای قاعدگی نگیرند و ممکن است ارتباط آنرا با شکایتهای بیمار در نظر نگیرند. خیلی وقتها آنچه پزشکان به عنوان عود میگرن، عود اضطراب، یا افسردگی تشخیص میدهند چیزی جز PMS نیست. البته خطای برعکس هم شایع است. یعنی خیلی وقتها آنچه پزشکان به PMS نسبت میدهند ممکن است تشخیصهای دیگر پزشکی مانند تخمدان پلی کیستیک، اندومتریوز، بیماریهای تیرویید، و بیماریهای دیگر باشد. این اشتباهات تشخیصی در خانمهایی که با وجود داشتن تخمدان و تخمکگذاری، رحم خود را برداشتهاند بیشتر اتفاق میافتد. چالش بزرگ برای خانمهایی که تخمدان دارند، اما رحم ندارند این است که تخمکگذاری و علایم PMS اتفاق میافتد، اما به دلیل نداشتن رحم و تظاهر بیرونی آن یعنی خونریزی قاعدگی، درک این علایم هم برای خودشان، هم برای پزشکشان بسیار دشوار میشود.
در مجموع بسیاری از خانمها مساله قاعدگی و نشانگان پیش از آن را به عنوان یک واقعیت انسانی پذیرفتهاند و خودشان را با آن تطبیق دادهاند. اما این سازگاری برای خانمهایی که در طیف اوتیسم هستند و به روتینهای زندگیشان چسبندگی دارند سختتر است. کسی میتواند بهتر با PMS کنار بیاید که تغییر روتین را پذیرفته باشد. برای آنهایی که در طیف اوتیسم هستند، پذیرش تغییر دشوارتر است.
اگر سیر تحول تاریخی برای شناخت PMS را دنبال کنیم در اواخر دهه نود میلادی یک اصطلاح متفاوت وارد ادبیات پزشکی شد به نام PMDD
Premenstrual dysphoric disorder
این اصطلاح بین کسانی که PMS نرمال را تجربه میکردند، با آنهایی که این نشانگان به نقص عملکرد منجر میشد تفاوت قائل شد. در حال حاضر PMS نیاز به درمان دارویی ندارد، اما اگر علایم شدیدتر از معمول باشد و تشخیص PMDD داده شود نیاز به درمان دارویی وجود دارد. بخشی از این داروها هورمونی و بخشی غیر هورمونی هستند. داروهای غیر هورمونی بیشتر همان گروه SSRI یا مهارکننده اختصاصی باز جذب سروتونین هستند که برای درمان اختلال اضطرابی و افسردگی به کار میروند. البته داروهای ضد التهابی مانند ناپروکسن و بروفن و داروهای دیورتیک (مدر) مانند اسپیرونولاکتون برای درمانهای علامتی درد و ورم بدن استفاده میشوند. داروهای هورمونی مانند OCP (قرصهای ضد بارداری) هستند. البته در موارد شدیدتر از داروهای دیگر که جلوی تخمکگذاری را میگیرند میتوان استفاده کرد. تشخیص PMS و PMDD باید حتما توسط پزشک و با رد کردن سایر تشخیصهای افتراقی صورت بگیرد. خوددرمانی باعث میشود که تشخیصهای مهم پزشکی به اشتباه با عنوان PMS مورد درمان قرار بگیرند و فرصت درمان درست و به موقع از بیمار گرفته شود.
@hafezbajoghli
صد سال پس از سندرم پیش از قاعدگی
حافظ باجغلی
این یادداشت در هفتهنامه سلامت در تاریخ ۸ دیماه ۱۴۰۳ منتشر شدهاست.
یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری نامگذاری روی حالات انسانی است. هرچقدر یک زبان از واژههای احساسی غنیتر باشد، مردمش احساسات خودشان و دیگران را بهتر میشناسند و آنها را بهتر ابراز میکنند. غنای زبان به انسانها کمک میکند "نظریهی ذهن" قویتری داشته باشند. زبان با افزایش آگاهی انسانها تکامل مییابد و برای فهم و ابراز احساسات ابزار پیشرفتهتری در اختیار مردم قرار میدهد. اگر به ۹۵ سال گذشته برگردیم واژهی PMS یا "سندرم پیش از قاعدگی" وجود نداشت. این واژه برای تبیین مجموعه علایم جسمی و روانی در نیمه دوم سیکل قاعدگی (فاز لوتئال) در سال ۱۹۳۱ توسط رابرت فرانک، یک پزشک انگلیسی ابداع شد و مشخص شد تمام این علایم به ظاهر بیربط جسمی و روانی پیش از قاعدگی خاستگاه هورمونی دارند. ابداع این سندرم به پزشکان کمک کرد این پدیده را بشناسند و همچنین به زنان این امکان را داد که متوجه بشوند چه اتفاقی در بدنشان دارد میافتد. پیش از کشف این سندرم، علایم PMS را به بیثباتی شخصیتی زنان و نوسانات احساسی آنها نسبت میدادند و همین بیثباتی شخصیتی را دستمایه اندیشههای مردسالارانه میکردند. مثل اینکه زنان نباید شغل های خاص یا سطح بالای مدیریتی داشته باشند. پزشکان هم برای تبیین این وضعیت از واژه "هیستریا" استفاده میکردند که از واژه "هیستر" با معنای "رَحِم" مشتق شدهبود و یک واژه انگآمیز و جنسیتزده بود.
کشف بزرگ دکتر رابرت فرانک این بود که عامل تمام این نشانهها تغییرات هورمونی در نیمه دوم سیکل قاعدگی است. البته هنوز هم پس از گذشت قریب صد سال از کشف این سندرم باز هم خیلی وقتها علایم PMS توسط پزشکان با تشخیصهای دیگر پزشکی اشتباه میشود. معمولا پزشکان در صورتی که خود بیمار شکایتی از PMS نداشته باشد، ممکن است شرح حال خیلی دقیقی از سیکلهای قاعدگی نگیرند و ممکن است ارتباط آنرا با شکایتهای بیمار در نظر نگیرند. خیلی وقتها آنچه پزشکان به عنوان عود میگرن، عود اضطراب، یا افسردگی تشخیص میدهند چیزی جز PMS نیست. البته خطای برعکس هم شایع است. یعنی خیلی وقتها آنچه پزشکان به PMS نسبت میدهند ممکن است تشخیصهای دیگر پزشکی مانند تخمدان پلی کیستیک، اندومتریوز، بیماریهای تیرویید، و بیماریهای دیگر باشد. این اشتباهات تشخیصی در خانمهایی که با وجود داشتن تخمدان و تخمکگذاری، رحم خود را برداشتهاند بیشتر اتفاق میافتد. چالش بزرگ برای خانمهایی که تخمدان دارند، اما رحم ندارند این است که تخمکگذاری و علایم PMS اتفاق میافتد، اما به دلیل نداشتن رحم و تظاهر بیرونی آن یعنی خونریزی قاعدگی، درک این علایم هم برای خودشان، هم برای پزشکشان بسیار دشوار میشود.
در مجموع بسیاری از خانمها مساله قاعدگی و نشانگان پیش از آن را به عنوان یک واقعیت انسانی پذیرفتهاند و خودشان را با آن تطبیق دادهاند. اما این سازگاری برای خانمهایی که در طیف اوتیسم هستند و به روتینهای زندگیشان چسبندگی دارند سختتر است. کسی میتواند بهتر با PMS کنار بیاید که تغییر روتین را پذیرفته باشد. برای آنهایی که در طیف اوتیسم هستند، پذیرش تغییر دشوارتر است.
اگر سیر تحول تاریخی برای شناخت PMS را دنبال کنیم در اواخر دهه نود میلادی یک اصطلاح متفاوت وارد ادبیات پزشکی شد به نام PMDD
Premenstrual dysphoric disorder
این اصطلاح بین کسانی که PMS نرمال را تجربه میکردند، با آنهایی که این نشانگان به نقص عملکرد منجر میشد تفاوت قائل شد. در حال حاضر PMS نیاز به درمان دارویی ندارد، اما اگر علایم شدیدتر از معمول باشد و تشخیص PMDD داده شود نیاز به درمان دارویی وجود دارد. بخشی از این داروها هورمونی و بخشی غیر هورمونی هستند. داروهای غیر هورمونی بیشتر همان گروه SSRI یا مهارکننده اختصاصی باز جذب سروتونین هستند که برای درمان اختلال اضطرابی و افسردگی به کار میروند. البته داروهای ضد التهابی مانند ناپروکسن و بروفن و داروهای دیورتیک (مدر) مانند اسپیرونولاکتون برای درمانهای علامتی درد و ورم بدن استفاده میشوند. داروهای هورمونی مانند OCP (قرصهای ضد بارداری) هستند. البته در موارد شدیدتر از داروهای دیگر که جلوی تخمکگذاری را میگیرند میتوان استفاده کرد. تشخیص PMS و PMDD باید حتما توسط پزشک و با رد کردن سایر تشخیصهای افتراقی صورت بگیرد. خوددرمانی باعث میشود که تشخیصهای مهم پزشکی به اشتباه با عنوان PMS مورد درمان قرار بگیرند و فرصت درمان درست و به موقع از بیمار گرفته شود.
@hafezbajoghli