کم کم با بدتر شدن وضعیت [بیماری روانی خواهرم] او هم ناگزیر شد بپذیردش. اما حتا همان موقع هم در هر مرحله در این مسیر پذیرشش غیر عادی بود و شکلی نامتعارف و بیفایده داشت. مثلن قانع شده بود یکی از چیزهایی که میتواند به دخترش کمک کند درمانی فشرده با مگاویتامین است. این یکی از رویکردهای شیمیایی به بیماریهای روانی بود. این روش درمانی با آن که هرگز ثابت نشده که درمان مؤثریست پیروان بسیار زیادی دارد. میشود فهمید چرا پدرم هم جذبش شده بود حالا میتوانست به جای سر و کله زدن با یک مشکل روحی نابود کننده بیماری را چون نقصی جسمانی به حساب آورد؛ چیزی که میشد همان طوری درمانش کرد که سرماخوردگی را درمان میکنند. بیماری بدل شد به نیرویی خارجی، نوعی میکروب که میشد با یک نیروی خارجی هم اندازه و متضادش آن را از بین برد.
(اختراع انزوا، استر، تبرایی)
پ.ن: اقبال جهانی به مصرف مکملهای ویتامین و انتظارات عجیب و غریب درمانی نه تنها در مردم عادی، حتا در پزشکان هم دیده میشه. در حالی که سازمانهای معتبر سلامت مانند WHO و CDC مصرف مکملهای ویتامین را فقط برای موارد خاص مانند بارداری، سالمندی، سوء تغذیه و بعضی بیماریهای خاص پیشنهاد میکنند.
در هر صورت انسان موجودی معجزهگرا است. همیشه دنبال یک راه کوتاه برای رسیدن به جوانی و سلامتی است. ویتامینها تبدیل به بهترین نماد برای تحقق چنین آرزوهایی در انسان شدهاند. درست است که نقش ویتامینها در سلامت جسمی و روانی خیلی مهم است، اما مصرف بسیار محدود آنها که در یک رژیم غذایی معمولی وجود دارد کفایت میکند. البته من همینجا ویتامین دی را استثنا میکنم که در جاهایی که آفتاب کم است یا به دلیل نوع پوشش اجازهی رسیدن آفتاب به پوست داده نمیشود، کمبود آن اتفاق میافتد. شاید کشف بیماریهای بری بری و اسکوروی و راشیتیسم در ابتدای قرن بیستم و درمان معجزهآسای این بیماریها با ویتامینها زمینه را برای تعمیم اثربخشی معجزهآسای ویتامین به همهی بیماریها فراهم کرد. البته نقش مارکتینگ شرکتهای محترم دارویی که صادقانه سلامت مردم جهان و احساسات انساندوستانه در اولویتشان است را هم نباید دست کم گرفت. در هر صورت عقیده به نوروبیون امروزه در حد عقیده به امامزاده تبدیل شده و شکستن چنین باور ریشهداری کار هیچ کس نیست. پزشکان هم ناچار به تسلیم در برابر باورهای ریشهدار بیمارانشان هستند. اما مشکل اینجاست که بسیاری از مردم ویتامینها را به عنوان مواد "طبیعی " کاملن بدون ضرر میدانند و از خطر مسمومیتهای آن مخصوصن ویتامینهای محلول در چربی مانند ویتامینهای A, D, K, E غافل هستند و ممکن است خودشان را در معرض خطر مسومیت با این ویتامینها قرار دهند.
@hafezbajoghli
(اختراع انزوا، استر، تبرایی)
پ.ن: اقبال جهانی به مصرف مکملهای ویتامین و انتظارات عجیب و غریب درمانی نه تنها در مردم عادی، حتا در پزشکان هم دیده میشه. در حالی که سازمانهای معتبر سلامت مانند WHO و CDC مصرف مکملهای ویتامین را فقط برای موارد خاص مانند بارداری، سالمندی، سوء تغذیه و بعضی بیماریهای خاص پیشنهاد میکنند.
در هر صورت انسان موجودی معجزهگرا است. همیشه دنبال یک راه کوتاه برای رسیدن به جوانی و سلامتی است. ویتامینها تبدیل به بهترین نماد برای تحقق چنین آرزوهایی در انسان شدهاند. درست است که نقش ویتامینها در سلامت جسمی و روانی خیلی مهم است، اما مصرف بسیار محدود آنها که در یک رژیم غذایی معمولی وجود دارد کفایت میکند. البته من همینجا ویتامین دی را استثنا میکنم که در جاهایی که آفتاب کم است یا به دلیل نوع پوشش اجازهی رسیدن آفتاب به پوست داده نمیشود، کمبود آن اتفاق میافتد. شاید کشف بیماریهای بری بری و اسکوروی و راشیتیسم در ابتدای قرن بیستم و درمان معجزهآسای این بیماریها با ویتامینها زمینه را برای تعمیم اثربخشی معجزهآسای ویتامین به همهی بیماریها فراهم کرد. البته نقش مارکتینگ شرکتهای محترم دارویی که صادقانه سلامت مردم جهان و احساسات انساندوستانه در اولویتشان است را هم نباید دست کم گرفت. در هر صورت عقیده به نوروبیون امروزه در حد عقیده به امامزاده تبدیل شده و شکستن چنین باور ریشهداری کار هیچ کس نیست. پزشکان هم ناچار به تسلیم در برابر باورهای ریشهدار بیمارانشان هستند. اما مشکل اینجاست که بسیاری از مردم ویتامینها را به عنوان مواد "طبیعی " کاملن بدون ضرر میدانند و از خطر مسمومیتهای آن مخصوصن ویتامینهای محلول در چربی مانند ویتامینهای A, D, K, E غافل هستند و ممکن است خودشان را در معرض خطر مسومیت با این ویتامینها قرار دهند.
@hafezbajoghli