ــ جیسون بابک محقق
@CineManiaa | سینمانیا
اشتباه همیشگی متفکران این است که نخستین انسانها را در ذهن خود تجسم میکنند. زیرا در رؤیاهای گمراهکنندهشان از «انسان نخستین»، غالباً نوعی آگاهی محدود به تجربههای مادی مستقیم (خوردن، نوشیدن، خوابیدن، شکار و لذتجویی حسی) به او نسبت میدهند. به این ترتیب، انسانهای باستانیِ فرضیشان را از ظرفیت تخیل انتزاعی محروم میکنند و ما را به این باور میرسانند که وقتی این پیکرههای نیمهعریان به خورشید و ماه مینگریستند، آنها را فقط در نمودهای جسمانی و ابتداییشان میدیدند.
اما اگر چنین نباشد، چه؟ اگر آنها در واقع، انتزاعیترینِ متفکران بوده باشند که قادر به تصور توطئههای عجیبِ متافیزیکی در قالبِ شب و روزند، چه؟ اگر کرههای آسمانی برایشان چیزی فراتر از ابعاد فیزیکی بوده باشد، و نور و ناپایداریشان بخشی از چرخهای پیچیدهتر، و ضربآهنگی هولناکتر، که به آفرینشهای بیپایان و فراتر از جهان محسوس پیوند میخورد، چه؟ اگر آنها «صرفاً تن»، و تنها واکنشدهنده به تأثیرات حسی گرما و نور نبوده باشند، چه؟ اگر، برعکس، با بهرهگیری از فرمانروایان بصری خورشید و ماه، چیزی ماورایی را بهطور خیالی تجربه میکردهاند و از شعلههای آسمانی برای هدایت خود به پیچیدهترین قلمروهای اندیشه بهره میبردند، چه؟
و اگر نخستین رؤیاهای جنونآمیز به خود بربرها تعلق داشته باشد، چه؟
ــ جیسون بابک محقق
@CineManiaa | سینمانیا