#شیخ_عرب🧸🍼🍫
#پارت_267
سکس تو استخر یه لذت دیگه ای داشت و تجربه جالبی برامون رقم زد.
وقتی هردو ارضا شدیم من با نفس نفس سرمو به سینه اش چسبوندم و دست های شاپور دور تنم حلقه شد.
نفسم که جا اومد شیخ دستم رو گرفت و به طرف دوش برد و تن هردومون رو شست و حوله رو دور تنم کیپ کرد.
حوله خودش هم دور کمرش پیچید و خسته از پله ها بالا رفتیم و به اتاق دو نفره مون رفتیم.
روی صندلی نشستم و سشوار رو به برق زدم تا موهام رو خشک کنم.
دستی لای موهام که داشت بلندتر میشد، کشیدم و خیره تو آیینه گفتم:
_دلم یه تغییر تو صورتم میخواد.
شاپور هم که داشت موهای خودش رو خشک میکرد با حرف من لحظه ای توقف کرد و نیم نگاهی به سمتم انداخت.
_میخواهی موهات رو رنگ کنی؟
سرم رو تکون دادم و از پشت سر با شونه موهاش رو حالت داد و از درون همون آیینه به چشم هام زل زد و گفت:
_اگه دوست داری برو رنگ خاکستری دودی چیزی بزن به موهات!
لبم رو از فکرش گاز گرفتم و استقبال شیخ شاپور هم مزید بر این شد این فکر تو سرم در حدی رشد کنه که بعد از اینکه کارم تموم شد بی افتم دنبال بهترین آرایشگاه های تهران.
#پارت_267
سکس تو استخر یه لذت دیگه ای داشت و تجربه جالبی برامون رقم زد.
وقتی هردو ارضا شدیم من با نفس نفس سرمو به سینه اش چسبوندم و دست های شاپور دور تنم حلقه شد.
نفسم که جا اومد شیخ دستم رو گرفت و به طرف دوش برد و تن هردومون رو شست و حوله رو دور تنم کیپ کرد.
حوله خودش هم دور کمرش پیچید و خسته از پله ها بالا رفتیم و به اتاق دو نفره مون رفتیم.
روی صندلی نشستم و سشوار رو به برق زدم تا موهام رو خشک کنم.
دستی لای موهام که داشت بلندتر میشد، کشیدم و خیره تو آیینه گفتم:
_دلم یه تغییر تو صورتم میخواد.
شاپور هم که داشت موهای خودش رو خشک میکرد با حرف من لحظه ای توقف کرد و نیم نگاهی به سمتم انداخت.
_میخواهی موهات رو رنگ کنی؟
سرم رو تکون دادم و از پشت سر با شونه موهاش رو حالت داد و از درون همون آیینه به چشم هام زل زد و گفت:
_اگه دوست داری برو رنگ خاکستری دودی چیزی بزن به موهات!
لبم رو از فکرش گاز گرفتم و استقبال شیخ شاپور هم مزید بر این شد این فکر تو سرم در حدی رشد کنه که بعد از اینکه کارم تموم شد بی افتم دنبال بهترین آرایشگاه های تهران.