#پارت_215
* * *
انگیزه شده بود
زمین زدن او
نابود کردنش
انگیزه شده بود تا ادامه دهم
تا از پا نیفتم
تا خودم را از خورد و خوراک نی اندازم ..
از آن روز یک دیگر را کمتر می دیدیم
اصلا کمتر به خانه می آمد
وقتی می آمد هم کاری به کارم نداشت
اگر می دیدم رفتار تندی نشان نمیداد
شب ها که میخوابیدم حضورش را بالای سرم حس میکردم
می آمد
چند دقیقه ای را کنارم می نشست و می رفت ...
امروز زودتر بیدار شده بودم
میخواستم با او حرف بزنم
میخواستم بگویم حضور آن زن در این خانه را نمیخواهم
از اتاق که بیرون می آیم
حاضر و آماده می بینمش ..
روز اول گول همین ظاهرش را خوردم ...
گول این جذابیتی که هنوز هم احمقانه دلم را می لرزاند
* * *
انگیزه شده بود
زمین زدن او
نابود کردنش
انگیزه شده بود تا ادامه دهم
تا از پا نیفتم
تا خودم را از خورد و خوراک نی اندازم ..
از آن روز یک دیگر را کمتر می دیدیم
اصلا کمتر به خانه می آمد
وقتی می آمد هم کاری به کارم نداشت
اگر می دیدم رفتار تندی نشان نمیداد
شب ها که میخوابیدم حضورش را بالای سرم حس میکردم
می آمد
چند دقیقه ای را کنارم می نشست و می رفت ...
امروز زودتر بیدار شده بودم
میخواستم با او حرف بزنم
میخواستم بگویم حضور آن زن در این خانه را نمیخواهم
از اتاق که بیرون می آیم
حاضر و آماده می بینمش ..
روز اول گول همین ظاهرش را خوردم ...
گول این جذابیتی که هنوز هم احمقانه دلم را می لرزاند