.
🟦ایران چگونه منابع آب خود را نابود میکند؟
فاتیما انصاری*
بحران آب در ایران به مرحلهای بحرانی رسیده است؛ سدسازیهای بیبرنامه، چاههای غیرمجاز و کشاورزی ناکارآمد، منابع آبی را نابود کردهاند
«رضا» کشاورز اصفهانی، کنار چاه خشکیدهاش نشسته و به یاد روزهایی میافتد که آب زایندهرود همچون رگهای طلایی در زمینهایش جاری بود. او میگوید: «پدرم میگفت آب را مثل خون بدان… حالا زمین ما تشنه جان خودشه.» این روایت تنها یک داستان نیست؛ نمادی است از بحرانی که ایران را درمی نوردد. بنا بر آمار وزارت نیرو ذخایر آبی کشور از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب در سال ۱۳۴۰ به ۸۸ میلیارد مترمکعب در ۱۴۰۲ کاهش پیدا کرده است. سازمان هواشناسی هشدار میدهد ۹۷ درصد مساحت ایران تحت خشکسالی شدید قرار دارد، اما چرا هنوز برنج در اصفهان و هندوانه در سیستان کشت میشود؟
در پس این بحران، ریشههایی عمیق نهفته است. ایران که با ساخت ۶۵۰ سد، رتبه سوم جهان را در این زمینه دارد، اینگونه تلاش کرده کمبود آب را جبران کند، اما بسیاری از این پروژهها خود به عاملی نابودکننده تبدیل شدهاند. سد گتوند، با هزینهای بالغبر سه هزار میلیارد تومان، سالانه ۵۰۰ هزار تن نمک را وارد آب کارون میکند و موجب شور شدن خاک خوزستان شده است. سد سیوند در فارس، با قطع جریان آب به تالاب بختگان، زیستگاه فلامینگوها را خشکانده است. حتی سدهای کوچکی مانند چاروسا در کهگیلویهوبویراحمد، حیات ماهیگیران خلیجفارس را تهدید میکند. افزون بر این، انتقال آب بینحوضهای -مثل طرح انتقال کارون به زایندهرود- هم تنشهای اجتماعی را افزایش داده و هم اکوسیستمها را نابود کرده است.
اما این بحران تنها به سدها محدود نمیشود. ۴۰۰ هزار چاه غیرمجاز مانند زخمهایی بر پیکر زمین، سالانه هفت میلیارد مترمکعب آب را در خود میمکند. در همین حال، ۷۴ درصد آب استحصالی کشور صرف کشاورزی ناکارآمد میشود، کشاورزی که هنوز به روشهای قرن گذشته وابسته است. برنجکاری در اصفهان و کاشت هندوانه در سیستان، در حالی ادامه دارد که بنا بر گزارش سازمان ملل ۸۰ درصد تالابهای ایران خشکیدهاند و ۲۰۰ هزار نفر بهدلیل سدسازی آواره شدهاند.
تجربههای جهانی نشان میدهد با استفاده از روشهای نوین میتوان به جلوگیری از این بحران کمک کرد. از نمونههای موفق جهانی میتوان به سندیگو اشاره کرد.
سندیگو در کالیفرنیا، که روزی با خشکسالیهای شدید دستوپنجه نرم میکرد، توانست با ترکیبی از فناوری و آموزش، مصرف آب شهری را تا ۴۰ درصد کاهش دهد. این موفقیت از سال ۲۰۱۵ آغاز شد، زمانی که دولت محلی کمپین «هر قطره ارزشمند است» را راه انداخت. آنها با نصب کنتورهای هوشمند، مصرف هر خانوار را رصد کردند و به شهروندانی که آب را مدیریت میکردند، تخفیف مالیاتی دادند. افزون بر این، با جایگزینی گیاهان بومی کمآببَر بهجای چمنهای پرآب در پارکها، توانستند سالانه ۱۰ میلیون مترمکعب در مصرف آب صرفهجویی کند.
نمونه دیگر سنگاپور است که هیچ منبع آب شیرین طبیعی ندارد و با سیستم جدید، آب شرب خود را از تصفیه پیشرفته فاضلاب تأمین میکند. این فناوری اگرچه گران است، اما ضروری تشخیص داده شده؛ چراکه بانک جهانی هشدار داده اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، تا سال ۲۰۳۰ دسترسی به آب در خاورمیانه ۵۰ درصد کاهش پیدا خواهد کرد.
در ایران نیز تلاشهایی در این زمینه درحال صورت گرفتن است. از جمله اینکه در رفسنجان، کشاورزان با آبیاری قطرهای توانستهاند مصرف آب را تا ۴۰ درصد کاهش دهند. در یزد، پروژههای بازیافت پساب شهری برای آبیاری فضای سبز آغاز شده است و حتی در مناطق جنوبی میتوان از آبشیرینکنهای خورشیدی استفاده کرد تا فشار بر منابع زیرزمینی کم شود. تغییر الگوی کشت نیز گامی کلیدی است که باید جدی گرفته شود. جایگزینی گیاهانی از قبیل زعفران و گیاهان دارویی کمآببَر بهجای برنج و هندوانه میتواند تأثیر قابلتوجهی داشته باشد.
اما سؤال اینجاست که آیا این اقدامات کافی است؟ «پرویز کردوانی»، پدر علم کویرشناسی ایران، هشدار داده بود: «اگر امروز برای کاهش مصرف آب اقدامی نکنیم، فردا نه خانهای خواهیم داشت، نه وطنی». بحران آب در ایران یک تهدید امنیت ملی است و نجات آن نیازمند عزمی فراتر از شعار. کشاورز اصفهانی باید بپذیرد که کاشت برنج را متوقف کند، دولت باید چاههای غیرمجاز را ببندد و شهروندان باید مصرف آب را مدیریت کنند؛ چراکه هر قطره آب، یک قطره زندگی است.
*دانشآموخته روابط بینالملل
@tahlilvarasad
🟦ایران چگونه منابع آب خود را نابود میکند؟
فاتیما انصاری*
بحران آب در ایران به مرحلهای بحرانی رسیده است؛ سدسازیهای بیبرنامه، چاههای غیرمجاز و کشاورزی ناکارآمد، منابع آبی را نابود کردهاند
«رضا» کشاورز اصفهانی، کنار چاه خشکیدهاش نشسته و به یاد روزهایی میافتد که آب زایندهرود همچون رگهای طلایی در زمینهایش جاری بود. او میگوید: «پدرم میگفت آب را مثل خون بدان… حالا زمین ما تشنه جان خودشه.» این روایت تنها یک داستان نیست؛ نمادی است از بحرانی که ایران را درمی نوردد. بنا بر آمار وزارت نیرو ذخایر آبی کشور از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب در سال ۱۳۴۰ به ۸۸ میلیارد مترمکعب در ۱۴۰۲ کاهش پیدا کرده است. سازمان هواشناسی هشدار میدهد ۹۷ درصد مساحت ایران تحت خشکسالی شدید قرار دارد، اما چرا هنوز برنج در اصفهان و هندوانه در سیستان کشت میشود؟
در پس این بحران، ریشههایی عمیق نهفته است. ایران که با ساخت ۶۵۰ سد، رتبه سوم جهان را در این زمینه دارد، اینگونه تلاش کرده کمبود آب را جبران کند، اما بسیاری از این پروژهها خود به عاملی نابودکننده تبدیل شدهاند. سد گتوند، با هزینهای بالغبر سه هزار میلیارد تومان، سالانه ۵۰۰ هزار تن نمک را وارد آب کارون میکند و موجب شور شدن خاک خوزستان شده است. سد سیوند در فارس، با قطع جریان آب به تالاب بختگان، زیستگاه فلامینگوها را خشکانده است. حتی سدهای کوچکی مانند چاروسا در کهگیلویهوبویراحمد، حیات ماهیگیران خلیجفارس را تهدید میکند. افزون بر این، انتقال آب بینحوضهای -مثل طرح انتقال کارون به زایندهرود- هم تنشهای اجتماعی را افزایش داده و هم اکوسیستمها را نابود کرده است.
اما این بحران تنها به سدها محدود نمیشود. ۴۰۰ هزار چاه غیرمجاز مانند زخمهایی بر پیکر زمین، سالانه هفت میلیارد مترمکعب آب را در خود میمکند. در همین حال، ۷۴ درصد آب استحصالی کشور صرف کشاورزی ناکارآمد میشود، کشاورزی که هنوز به روشهای قرن گذشته وابسته است. برنجکاری در اصفهان و کاشت هندوانه در سیستان، در حالی ادامه دارد که بنا بر گزارش سازمان ملل ۸۰ درصد تالابهای ایران خشکیدهاند و ۲۰۰ هزار نفر بهدلیل سدسازی آواره شدهاند.
تجربههای جهانی نشان میدهد با استفاده از روشهای نوین میتوان به جلوگیری از این بحران کمک کرد. از نمونههای موفق جهانی میتوان به سندیگو اشاره کرد.
سندیگو در کالیفرنیا، که روزی با خشکسالیهای شدید دستوپنجه نرم میکرد، توانست با ترکیبی از فناوری و آموزش، مصرف آب شهری را تا ۴۰ درصد کاهش دهد. این موفقیت از سال ۲۰۱۵ آغاز شد، زمانی که دولت محلی کمپین «هر قطره ارزشمند است» را راه انداخت. آنها با نصب کنتورهای هوشمند، مصرف هر خانوار را رصد کردند و به شهروندانی که آب را مدیریت میکردند، تخفیف مالیاتی دادند. افزون بر این، با جایگزینی گیاهان بومی کمآببَر بهجای چمنهای پرآب در پارکها، توانستند سالانه ۱۰ میلیون مترمکعب در مصرف آب صرفهجویی کند.
نمونه دیگر سنگاپور است که هیچ منبع آب شیرین طبیعی ندارد و با سیستم جدید، آب شرب خود را از تصفیه پیشرفته فاضلاب تأمین میکند. این فناوری اگرچه گران است، اما ضروری تشخیص داده شده؛ چراکه بانک جهانی هشدار داده اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، تا سال ۲۰۳۰ دسترسی به آب در خاورمیانه ۵۰ درصد کاهش پیدا خواهد کرد.
در ایران نیز تلاشهایی در این زمینه درحال صورت گرفتن است. از جمله اینکه در رفسنجان، کشاورزان با آبیاری قطرهای توانستهاند مصرف آب را تا ۴۰ درصد کاهش دهند. در یزد، پروژههای بازیافت پساب شهری برای آبیاری فضای سبز آغاز شده است و حتی در مناطق جنوبی میتوان از آبشیرینکنهای خورشیدی استفاده کرد تا فشار بر منابع زیرزمینی کم شود. تغییر الگوی کشت نیز گامی کلیدی است که باید جدی گرفته شود. جایگزینی گیاهانی از قبیل زعفران و گیاهان دارویی کمآببَر بهجای برنج و هندوانه میتواند تأثیر قابلتوجهی داشته باشد.
اما سؤال اینجاست که آیا این اقدامات کافی است؟ «پرویز کردوانی»، پدر علم کویرشناسی ایران، هشدار داده بود: «اگر امروز برای کاهش مصرف آب اقدامی نکنیم، فردا نه خانهای خواهیم داشت، نه وطنی». بحران آب در ایران یک تهدید امنیت ملی است و نجات آن نیازمند عزمی فراتر از شعار. کشاورز اصفهانی باید بپذیرد که کاشت برنج را متوقف کند، دولت باید چاههای غیرمجاز را ببندد و شهروندان باید مصرف آب را مدیریت کنند؛ چراکه هر قطره آب، یک قطره زندگی است.
*دانشآموخته روابط بینالملل
@tahlilvarasad