ولی من هیچ حق اختیاری از خودم ندارم مقابلت وقتی یچیزی میخوای ازم و خودتو مظلوم میکنی و در حالی که چشمات گرد شدن مثل یه جوجه نگاهَم میکنی چنان دلم برات ضعف میره که دنیا رو بخوای برات کادو پیچ میکنم و بهت میدم !
تویی که منو فقط کامل میکنی وقتایی که نباشی نصفه و نیمه میشم و زندگیم بیمعنی میشه و دلم همیشه برات تنگ میمونه دیوونه !
میگم دلت میاد همیشه این حس رو تجربه کنم و با خودم بکشم ؟! تو آخه همون یه دونه ی قلبمی ؛ همونی که وقتی بغلش میکنم قلبامون چفت هم میشن و پر میشه هر دو طرف قفسه سینمون با تپشای سرخ یه قلب بزرگ ؛ تو همونی که انگشتای دستم تو دستاش قفل میشن و نیمهِ منی ؛ باید باشی تا باشم و هوایی که تو ، توشی رو بغل بگیرم!
تویی که منو فقط کامل میکنی وقتایی که نباشی نصفه و نیمه میشم و زندگیم بیمعنی میشه و دلم همیشه برات تنگ میمونه دیوونه !
میگم دلت میاد همیشه این حس رو تجربه کنم و با خودم بکشم ؟! تو آخه همون یه دونه ی قلبمی ؛ همونی که وقتی بغلش میکنم قلبامون چفت هم میشن و پر میشه هر دو طرف قفسه سینمون با تپشای سرخ یه قلب بزرگ ؛ تو همونی که انگشتای دستم تو دستاش قفل میشن و نیمهِ منی ؛ باید باشی تا باشم و هوایی که تو ، توشی رو بغل بگیرم!