در حالی که ما عموم مردم در غفلت کامل بسر می بریم، سوریه به طور دراماتیک در حال فرو رفتن در یک منجلاب بزرگ و وارد شدن در عصر نکبت بار و ظلمانی توحش است. دقیقا همان سناریویی که اجرا شدنش در ایران، لعاب از دهان آمریکایی ها و صهیونیست ها سرازیر می کند.
چند هزار زندانی که برایشان ترحم جهانیان را پس از سرنگونی حکومت اسد برانگیختند، اکنون به گفتۀ دیدبان حقوق بشر سوریه به بیش از 30 هزار نفر افزایش یافته که هیچ کس در جهان نه برایشان اشکی می ریزد و نه اصلا خود مردم سوریه هم خبر دارند این ها کجا هستند.
اقلیت ها در سوریه (که فقط اسمشان اقلیت است و طیف وسیعی از مردم سوریه را تشکیل می دهند)، با این جماعت داعشی ماجراهایی دارند که کمترین توصیف آن "وحشتناک" است. روستاهای بی دفاع شیعه و علوی به خصوص در استان های دارای اکثریت سنی مانند حمص، هر چند روز یک بار در معرض هجوم تروریست های الجولانی قرار می گیرند، جوانانی را که دستشان به آن ها برسد در لحظه اعدام و یا به اسارت می گیرند و جسدشان چند روز بعد که آثار شکنجه بر آن معلوم است، در گوشه و کنار خیابان پیدا می شود.
تهمت مزدور حکومت سابق اسد بودن هم آماده است تا چند ثانیه پیش از شلیک تیر به سمت جمجمه، به این و آن چسبانده شود. مطرح کردن ایدۀ تشکیل دادگاه های رسیدگی به جنایات مسئولان حکومت پیشین، در حکومت تروریست کنونی بیشتر شبیه یک جوک خنده دار است. اصلا دادگاه یعنی چه؟ در لحظه کسی را دیدی ازش خوشت نیامد وسط خیابان کتک بزن، ببرش یک گوشه شکنجه و اعدام...
نکتۀ خنده آور هم این است که تاکنون چندین و چند پیام از سوی مسئولان نظامی حکومت کنونی پخش شده که به ماموران زیر دست خود دستور می دهند: بچه ها هرکاری می خواهید بکنید، می خواهید بکشید، بکشید، میخواهید بگیرید، بگیرید، می خواهید بزنید، بزنید فقط فیلم نگیرید. حتی در فضای مجازی هم این مطلب را رسانه ای می کنند به طوری که به یک مطلب عادی تبدیل شده که مثلا مردم (طرفداران داعشیشان) مواظب باشند.
با این حال هنوز نتوانسته اند جلوی این مساله را بگیرند و کمابیش تصاویر و فیلم های وحشتناکی از گوشه و کنار منتشر می شود. برای مثال فرماندار سابق یک شهر را گیر آورده بودند و کودکانی را دور و بر آن جمع کرده بودند که داشتند به جسد خونبار وی با کینه و نفرت اهانت می کرده و با دمپایی به آن می زدند. یا حوضچه ای که در آن چند نفر را با شلیک تیر (دقیقا مانند جنایت اسپایکر عراق) اعدام کرده و جسد کشته شدگان را در آن رها کرده بودند.
در بعد سیاسی، جولانی حوصلۀ شیره مالیدن سر مردم را هم ندارد و در همین اول کار خودش را رئیس جمهور منصوب کرده و گفته حالا ببینیم تا چهار سال دیگر چه بشود تا انتخابات برگزار کنیم.
کشورهای جهان هم اهمیتی برایشان ندارد که این جنایت کار داعشی حکومت دستش گرفته و منابع یک کشور کامل را خرج تروریست پروری خواهد کرد، مهم این است که چیزی به نام کشور دارای حاکمیت مستقل سوریه را نیست و نابود کردند و با آن امنیت اسرائیل را تامین کردند.
وضعیت اقتصادی هم بر حسب ظاهر چشم انداز واضحی ندارد. غرب هم قصد ندارد درهای اقتصادی را برای یک حکومت تروریست باز کند، و حتی دوست دارد مردم این کشور بیشتر و بیشتر با فلاکت دست و پنجه نرم کنند و هرچه بیشتر به جان هم بیفتند تا نتوانند دوباره روی زانوی خود بایستند و حرفی برای گفتن داشته باشند. گوشه و کنار این کشور هم هر کسی یک لنگر می اندازد و اراده و توانی برای مقابله با آن نیست. اسرائیل از جنوب زمین می گرد و جولانی نه فقط اعتراضی نمی کند، برایشان بهانه هم می تراشد.
سوریه که به تاریخ پیوست، اما باید بیشتر از اینکه به حال آن ها زاری کنیم، باید عبرت بگیریم و به معنی واقعی کلمه بترسیم. دقیقا باید بترسیم از اینکه مردم با خواست و ارادۀ غربی ها همسو شوند و باور کنند که برایشان می خواهند دموکراسی و آزادی و از اینجور مزخرفات به ارمغان بیاورند. غرب همین را می خواهد که ما به جان هم بیفتیم و خون یکدیگر را بریزیم و ابایی ندارد که حتی یک جماعت زامبی صفت را بر ما حاکم کند که آدم کشی برایشان یک تفریح است.
متاسفانه رسانه های ما هم بجای اینکه به طور متمرکز روی جریان سوریه کار کنند، تا لا اقل مردم ما آگاه تر شوند و حتی یک جو رسانه ای علیه حاکمیت جدید برای جلوگیری از شیعه کشی راه بیندازند، سیاست مسکوت گذاشتن آن را در پیش گرفته اند.
@libaniran