باز شوق یوسفم دامن گرفت
پیر ما را بوی پیراهن گرفت
ای دریغا نازک آرای تنش
بوی خون می آید از پیراهنش
ای برادرها خبر چون می برید ؟
این سفر آن گرگ یوسف را درید
یوسف من پس چه شد پیراهنت ؟
برچه خاکی ریخت خون روشنت ؟
بر زمین سرد خون گرم تو
ریخت آن گرگ و نبودش شرم تو
تا نپنداری ز یادت غافلم
گریه می جوشد شب و روز از دلم
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
پیر ما را بوی پیراهن گرفت
ای دریغا نازک آرای تنش
بوی خون می آید از پیراهنش
ای برادرها خبر چون می برید ؟
این سفر آن گرگ یوسف را درید
یوسف من پس چه شد پیراهنت ؟
برچه خاکی ریخت خون روشنت ؟
بر زمین سرد خون گرم تو
ریخت آن گرگ و نبودش شرم تو
تا نپنداری ز یادت غافلم
گریه می جوشد شب و روز از دلم
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj