دکتر سید حمزه صفوی:
سوریه و درسهایش1971 –2024 از منظر یک ایرانی
امروز بشار اسد سقوط کرد و حکومت موروثی اسد ها به پایان رسید.
سوال اینست چه درس هایی برای ما بجا گذاشت؟
امروز بشار سقوط کرد و به حکومت موروثی اسدها پایان بخشید.
پایانی سریع،تقریبا بدون مقاومت و شگفتی ساز از این جهت که بتازگی در ماه های گذشته نظام بین الملل و اتحادیه عرب مجاب به پذیرش اسد بعنوان حکمران سوریه شده بودند.
این مهم جدا از تاثیرات ژئوپلیتکی که در منطقه خواهد داشت با خود درسهایی دارد که در صورت داشتن خوانشی صحیح از آنها میتوان آیندهای بر مبنای خرد و تعقل رقم زد و گرنه امکان گزند نیش تلخ تکرار تاریخ در پهنههای دیگر نیز وجود دارد.
به ذهن مشوش نگارنده در اولین ساعات سوریه بدون اسد پس از 53 سال موارد ذیل بعنوان مهمترین درسهای این تحول متبادر میشود که پیشنهاد میکنم بزرگواری بفرمایید و نکات را تکمیل کرده که حاصل تبادل فکری جمعی شود بند های آن:
1) همه میدانیم " الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم ولی خیلی ها باور ندارند و اسد نیز و چه بسیار تفاوت است بین دانستن و فهمیدن
2) اصرار اسد به ندیدن فساد سیستمی و تقلیل آن به فساد موردی در ساختار حاکمیت و بروکراسی ،اصلاح آنرا از اولویت خارج کرده بود
3) گزاره "النصر بالرعب " که مبنای حکومت حزب بعث در عراق و اسدهای سوریه بود تاریخ انقضا دارد و مادام العمر مبنای حکمرانی نمیتواند باشد
4) فقر و تورم لجام گسیخته اساس حاکمیت را برای مدتی سست و سپس ویران میکند. ارزش پول ملی سوریه از سال 2011 تا 2024 بیش از سیصد برابر سقوط کرد...
5) عدم استفاده از فرصتهای اصلاح و اصرار به پیروی از سنت های حزبی بدون استفاده از مدلهای نگرش سیستمی مبنی بر بازخود گیری و اصلاح فرایندها نتیجهای جز فروپاشی در بر نخواهد داشت.
از سوی ایران
6) گره زدن اندیشه مقاومت به نظامی فاسد و ناکارامد نتیجه ای پایدار نخواهد داشت.
یادم می آید
بیست سال پیش در کلاس فقه استاد میفرمودند:
خلاصه فقه اسلامی یعنی کار صحیح به روش صحیح
و نقد میفرمودند:
هدف وسیله را توجیه نمیکند.
آیا طی این سالهای بر این منش بودهایم؟
7) کارایی انحصار تدوین استراتژی و تاکتیک در سوریه بمدت بیش از دو دهه در دست یک بخش از نظام محل تردید است.
بنظر میرسد هزینه کرد گزاف بدون ایجاد اهرمهای حفاظت و تضمین مقاصد و انگیزههای ان هزینه کرد ،اندیشهای فراتر از نگاه نظامی میطلبید .
8) امر سیاسی امری سیال و دایم در حال تحول است.
رصد هوشمندانه تحول و در نظر گرفتن توافقهای پنهانی و یارکشیهای مستمر در زیر پوست لایههای سیاسی نظامی اجتماعی امریست اجباری.
پیش فرض اینکه نظام بعث چون دو شورش بزرگ گذشته را با موفقت پشت سرگذاشت باقی خواهد ماند و توانایی کنترل امنیتی را دارد، بدون رصد مستمر تحولات پنهان و آشکار در درون ساختار قدرت سوریه و تعاملات بازیگران منطقهای و بین المللی رمز شگفت زده شدن امروز ماست.
9) از زمان شروع بحران سوریه در سال 2011 و ورود ایران به آن ،ساحت نقد سیاستها و استراتژیهای ایران در سوریه در داخل کشور بنا بر مصوبه شورای عالی امنیت ملی وقت تاکنون در تنگنای جدی قرار گرفته بود.
فهم از نقد در کشور بر مبنای قصد برای تضعیف تعبیر شده است حال آنکه اساس نقد تقویت و تنظیم امور در جهت کارآمدی بیشتر میباشد.
بخشی از ساختار قدرت در ایران در این مدت خود را محروم از نقد نخبگان کرد. بازخوانی اصول و روش های تفکر انتقادی و مزایای آن به تصمیم گیران کشور توصیه می شود.
10) جدایی و عدم ارتباط سیستمی و ساختاری بین بخش دیپلماسی کشور با محوریت وزارت امور خارجه و نهادهای نظامی امنیتی آسیبهای مهمی را از سوی نظام بین الملل در نگرش به ایران بوجود آورده است.
بنظر میرسد در حالی که بخش نظامی امنیتی در روزهای گذشته پایان عمر اسد را پذیرفته بود، سفر وزیر محترم خارجه به دمشق و رفتن به رستوران برای عادی نشان دادن اوضاع امنیتی سوریه پیامی نه چندان مثبت از ایران به نظام بین الملل ارسال کرد.
بنظر میرسد راهی جز حرکت یکپارچه تحت یک سیستم تدبیر و تصمیم جمعی در داخل کشور که ارکان مختلف از جمله وزارت امور خارجه، نیروی قدس و ستاد کل نیروهای مسلح و دیگران از اعضای آن باشند بر دقت و هماهنگی تصمیمات می افزاید.
رویه موجود در انحصار تدوین استراتژی و اعمال آن و نیز رصد و بازخوردگیری از آن در انحصار یک نهاد آسیب زا می باشد.
جدایی دستگاه دیپلماسی و نهادهای نظامی امنیتی در عرصه میدان تالی فاسدهای بسیار دارد.
@hkhezli