۲

دو واحد حجاب

وصیت نامه ی یک استاد دانشگاه درحال مرگ به دخترش؛
اینک بعد از این همه سال تجربه و سروکله زدن با دانشجویان می خواهم تجربیاتم را به تو منتقل کنم بدان دخترم که این حرفهایم اگر به درد کسی نخورد ، به درد تو یکی که داری دانشگاه می روی ، می خورد . پس این حرف های من را به ذهنت بسیار که خودش کم کم دو واحد حساب می شود. دخترم زمانه ی بدی شده مواظب خودت باش که به همکلاسی که هیچ ، دیگر به لباسها هم نمی شود اعتماد کرد مواظب باش وقتی لباسی را پوشیدی ، آن هم تو را بپوشاند؛ مثل بعضی مانتوها که باید به دیگران بگویی مانتوست تا با تی شرت اشتباه نشود....
دخترم از سه چیز بترس دهانی که بی فکر باز است، موبایلی که رمزش باز است و مانتویی که جلویش باز است. هر سه آبروی انسان را می برد.
از آرایش دیگر چیزی نمی گویم که هرچه بیشتر می گویند بدتر می شود بعضی ها که سر کلاس به جای اینکه کرم را توی صورتشان  بزنند صورتشان را توی کرم می زنند بیشتر مراعات کن و بدان که شخصیتت باید برجسته باشد نه آرایش و کلیپست اینهایی هم که می گویند من به خودت نگاه می کنم نه به آرایشت همان هایی هستند که به آرایشت نگاه می کنند نه به خودت ، بزرگی را می شناختم که می گفت باید بمیرم تا در برابر این آرایش ها کم بیاورم ! خدابیامرز زود کم آورد من واقعاً نمی دانم برای چه آرایش می کنی؟ اگر برای غیر ازدواج است که وای به حالت اگر هم برای ازدواج است که این جوری بدتر ، خواستگار را فراری می دهی آخر کسی که دوساعت با انواع افکار جور و ناجور نگاه می کند که دیگر نمی آید تو را به عنوان زن زندگی بگیرد. پس با این کارها خودت را رنگ نکن اگر هم کسی تحویلت ،نگرفت خودت را مرجوع کن بی نمک هم خودتی .

📚(#ترجیحا_مجرد_باروابط_عمومی_بالا/ نویسنده : #محمدرضا_شهبازی /انتشارات تلاوت آرامش/چاپ اول ۱۳۹۷ /ص۴۳_۴۲)

🆔️ @haftbaldt‌