جی. دی. سَلینجر و داریوش مهرجویی
✍️#گوشه
سَلینجر اجازه نمیداد براساس داستانهایش فیلمی ساخته شود، از داستانش برداشتی شود یا از شخصیتهای داستانیاش در صنعت سینما استفاده شود.
محکم در برابر کارگردانهایی مثل الیا کازان، بیلی وایلدر، اسپیلبرگ و لئوناردو دیکاپریوی بازیگر با پیشنهادهای میلیوندلاریشان برای گرفتن اجازه اقتباس سینمایی از #ناطور_دشت ایستاد. جک نیکلسون، جری لوئیس و اُلیور استون هم نتوانستند از او برای ساخت نسخه سینمایی «ناطور دشت» بله بگیرند.
سلینجر اصرار داشت، ناطور دشت، بهخصوص شخصیت هولدن، نه روی پرده سینما که باید در ذهن خوانندگان ساخته شود. در مورد همه شخصیتهای داستانهایش این عقیده را داشت. برای همین بود که ۲۶سال پیش جلوی نمایش فیلم پری را در نیویورک گرفت.
#داریوش_مهرجویی میگفت، #پری را با اقتباس یا تصرف آزاد از داستان «فرنی و زویی» سلینجر ساخته، برداشتش از این داستان «ظریف و رقیق» و دور از محتوای کتاب بوده و فیلمنامه متفاوتی براساس آن نوشته ولی درواقع فیلم او خط به خط داستان #فرنی_و_زویی بود؛ پری، شده بود فرنی، داداشی، نقش زویی را داشت، اسد به جای سیمور خودکشی میکرد و صفا نقش برادر محبوب خانواده گلس، بادی را داشت؛ غرق در ادبیات و عرفان.
پری به جای فِرَنی باحجاب بود و چادر سیاه سرمیکرد، به مسجد و مکانهای مذهبی میرفت، کتاب سبز «سلوک» (عرفان اسلامی) به جای «سلوک زائر» مسیحی در نسخه سلینجر او را منقلب میکرد و به جای عارف مسیحی روس و دعاخواندن کاتولیکی بیچشمداشت در داستان سلینجر، ذکر ابوسعید ابوالخیر زیر لب زمزمه میشد و سیر و سلوکی از عرفان اسلامی دیده میشد.
جای مهمانی و رقص و کباب پای قورباغه و مشروب و مارتینی در داستان سلینجر را هم مراسم مذهبی مولودی، اذان، کباب برگ و جوجهکباب و آش و دوغ گرفته بود.
وکیلهای سلینجر به مرکز سینمایی لینکلن در نیویورک اخطار دادند که اجازه ندارند فیلم پری را در هیچجای آمریکا حتی در جشنوارهای کوچک مربوط به سینمای ایران نمایش دهند.
به مهرجویی هم گفته شد، باید نسخه اصلی فیلم را بسوزاند. آنها میخواستند از پخشکننده شکایت کنند، اما چون ایران به قانون کپیرایت تعهدی نداشت، موضوع به جاهای باریک نرسید و فیلم فقط با ممنوعیت اکران خارج از ایران و ممنوعیت نمایش در جشنوارههای خارجی روبهرو شد.
#سلینجر با وسواس، حساسیت و دقت، در هیچ شرایطی نمیخواست شخصیت داستانهایش در هیچجای دنیا وارد فیلمی شوند.
از دید او داستان باید در ذهنها تصویر شود و هرچه که روی پرده سینما از قصهای بیاید، ترکیبی مخدوش و آلودهکننده و جعلی و دستکاریشده از شخصیتهاییست که نویسنده سالها برای خلقشان وقت گذاشته و خون دل خورده است.
به همین دلیل به الیا کازان بعد از دهها پیغام بیپاسخ و رفت و آمد و نامه و تلاش برای جلب رضایت گفته بود: «به هیچعنوان نمیتوانی عمق اصالت شخصیت داستان مرا در هیچ فیلمی نشان دهی. پس خودت را خسته نکن و حتی تصورش را هم نکن که چهره هیچ بازیگر سینمایی به جای شخصیتهای داستانی من در ذهن کسی نقش ببندد.»
🔗 لینک فرسته بالا و قسمتهایی از فیلم پری که برداشت مستقیم از داستان فرنی و زویی است
🔗 در پادکست تصویری یازدهم گوشه، #هنر_با_گوشه درباره #سلینجر ببینید اینجا در مستندی به نام «من ناطور دشتم» و لطفا همانجا نظرتان را بنویسید.
🔗 لینک «من ناطور دشتم» در یوتیوب گوشه
@gooshe
© لطفا در صورت بازنشر، منبع یعنی گوشه را ذکر و تگ کنید.
@gooshe
✍️#گوشه
سَلینجر اجازه نمیداد براساس داستانهایش فیلمی ساخته شود، از داستانش برداشتی شود یا از شخصیتهای داستانیاش در صنعت سینما استفاده شود.
محکم در برابر کارگردانهایی مثل الیا کازان، بیلی وایلدر، اسپیلبرگ و لئوناردو دیکاپریوی بازیگر با پیشنهادهای میلیوندلاریشان برای گرفتن اجازه اقتباس سینمایی از #ناطور_دشت ایستاد. جک نیکلسون، جری لوئیس و اُلیور استون هم نتوانستند از او برای ساخت نسخه سینمایی «ناطور دشت» بله بگیرند.
سلینجر اصرار داشت، ناطور دشت، بهخصوص شخصیت هولدن، نه روی پرده سینما که باید در ذهن خوانندگان ساخته شود. در مورد همه شخصیتهای داستانهایش این عقیده را داشت. برای همین بود که ۲۶سال پیش جلوی نمایش فیلم پری را در نیویورک گرفت.
#داریوش_مهرجویی میگفت، #پری را با اقتباس یا تصرف آزاد از داستان «فرنی و زویی» سلینجر ساخته، برداشتش از این داستان «ظریف و رقیق» و دور از محتوای کتاب بوده و فیلمنامه متفاوتی براساس آن نوشته ولی درواقع فیلم او خط به خط داستان #فرنی_و_زویی بود؛ پری، شده بود فرنی، داداشی، نقش زویی را داشت، اسد به جای سیمور خودکشی میکرد و صفا نقش برادر محبوب خانواده گلس، بادی را داشت؛ غرق در ادبیات و عرفان.
پری به جای فِرَنی باحجاب بود و چادر سیاه سرمیکرد، به مسجد و مکانهای مذهبی میرفت، کتاب سبز «سلوک» (عرفان اسلامی) به جای «سلوک زائر» مسیحی در نسخه سلینجر او را منقلب میکرد و به جای عارف مسیحی روس و دعاخواندن کاتولیکی بیچشمداشت در داستان سلینجر، ذکر ابوسعید ابوالخیر زیر لب زمزمه میشد و سیر و سلوکی از عرفان اسلامی دیده میشد.
جای مهمانی و رقص و کباب پای قورباغه و مشروب و مارتینی در داستان سلینجر را هم مراسم مذهبی مولودی، اذان، کباب برگ و جوجهکباب و آش و دوغ گرفته بود.
وکیلهای سلینجر به مرکز سینمایی لینکلن در نیویورک اخطار دادند که اجازه ندارند فیلم پری را در هیچجای آمریکا حتی در جشنوارهای کوچک مربوط به سینمای ایران نمایش دهند.
به مهرجویی هم گفته شد، باید نسخه اصلی فیلم را بسوزاند. آنها میخواستند از پخشکننده شکایت کنند، اما چون ایران به قانون کپیرایت تعهدی نداشت، موضوع به جاهای باریک نرسید و فیلم فقط با ممنوعیت اکران خارج از ایران و ممنوعیت نمایش در جشنوارههای خارجی روبهرو شد.
#سلینجر با وسواس، حساسیت و دقت، در هیچ شرایطی نمیخواست شخصیت داستانهایش در هیچجای دنیا وارد فیلمی شوند.
از دید او داستان باید در ذهنها تصویر شود و هرچه که روی پرده سینما از قصهای بیاید، ترکیبی مخدوش و آلودهکننده و جعلی و دستکاریشده از شخصیتهاییست که نویسنده سالها برای خلقشان وقت گذاشته و خون دل خورده است.
به همین دلیل به الیا کازان بعد از دهها پیغام بیپاسخ و رفت و آمد و نامه و تلاش برای جلب رضایت گفته بود: «به هیچعنوان نمیتوانی عمق اصالت شخصیت داستان مرا در هیچ فیلمی نشان دهی. پس خودت را خسته نکن و حتی تصورش را هم نکن که چهره هیچ بازیگر سینمایی به جای شخصیتهای داستانی من در ذهن کسی نقش ببندد.»
🔗 لینک فرسته بالا و قسمتهایی از فیلم پری که برداشت مستقیم از داستان فرنی و زویی است
🔗 در پادکست تصویری یازدهم گوشه، #هنر_با_گوشه درباره #سلینجر ببینید اینجا در مستندی به نام «من ناطور دشتم» و لطفا همانجا نظرتان را بنویسید.
🔗 لینک «من ناطور دشتم» در یوتیوب گوشه
@gooshe
© لطفا در صورت بازنشر، منبع یعنی گوشه را ذکر و تگ کنید.
@gooshe