Gooshe


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Блоги


گوشه وب‌سایتی‌ست که از سال ۱۳۹۱ چند نفر در آن از موسیقی، فیلم، کتاب، نقاشی و شکم می‌نویسند و «پادکست هنر با گوشه» را (در یوتیوب) می‌سازند.
©بازنشر مطالب فقط با ذکر و تگ منبع:
@gooshe
https://linktr.ee/gooshe
تماس با گوشه:
✉ gooshe.net[at]gmail[dot]com

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Блоги
Статистика
Фильтр публикаций


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
- شما در دهه ۱۹۷۰ گفتید که «مرد زن‌باره» رو کشتین! 
- من کسی رو نکشتم. زن‌ها کشتن. به نظر من زن‌ در عرض چند ثانیه تصمیم می‌گیره که با مردی باشه یا نه. 
- ولی هنوز هم به همین صفت مشهور هستین.
- شهرت عجیبیه. واقعا درباره من درست نیست.
- چرا به همچین چیزی شهرت پیدا کردین؟
- زنان زیادی در زندگی من بودند و هستند. من رَوش کارکردن زن‌ها رو خیلی دوست دارم. ترجیح می‌دم با زن‌ها در سطح مدیریت، مهندسی، همکاری برای نوشتن و خیلی چیزهای دیگه کار کنم.
- در چه زمینه‌ای کار زن‌ها رو با مردها متفاوت می‌بینین؟
- بی‌توقع‌ و دقیق کار می‌کنند. خودمحور نیستند. مهارت بیشتری توی کارشون دارند. خیلی هم سریع و زبر و زرنگ هستند و من واقعا قدر این نوع کار کردن رو می‌دونم.

در بیشتر مصاحبه‌ها از لئونارد کوهن درباره رابطه‌هایش می‌پرسیدند. چطور این همه زن در زندگی‌اش رفت و آمد دارند و هیچ‌وقت با یک زن نیست: «این زنان هستند که انتخاب می‌کنند، در موقعیت تصمیم‌گیری قرار دارند و مسیر رابطه را تعیین می‌کنند، چون در جایگاه عاطفی پیچیده‌تر و عمیق‌تری قرار دارند.»
✍️#گوشه
📍درباره #لئونارد_کوهن 🔗در مستند/پادکست تصویری گوشه در یوتیوب ببینید.
@gooshe


«انتخاب من انسان است، نه بهشت موعود»
✍️#گوشه

ماری، زن جوان بلژیکی رؤیای پرستارشدن داشت. پدرش جراح نام‌داری بود در اروپا و از کودکی با میکروسکوپ و کتاب‌های پزشکی بزرگ شده بود. آرزوی او در دهه ۱۹۳۰ میلادی از راه راهبه‌شدن به واقعیت می‌پیوست. اول باید از دنیا می‌بُرید، روزی پنج‌بار می‌نوشت که چقدر گناهکار و خودخواه است، روزه‌های سکوت‌ بلندمدت می‌گرفت، گذشته‌اش را حتی در ذهن یادآوری نمی‌کرد، دعا می‌خواند و توبه می‌کرد تا بتواند پرستاری شود که به کنگو می‌رود و به بیماران در حال مرگ کمک می‌کند.

ماری آدم روراستی با خودش بود. متوجه شد این مسیری که برای او ساخته‌اند پر از تزویر و خودخواهی‌ست. راه کلیسا، نشان می‌داد رهبانیت از علم مهم‌تر و واجب‌‌تر است. مهم این بود که او راهبه‌ای پرهیزکار و ترسان از گناه و همیشه در حال توبه باشد. کلیسا از او که در تب علم می‌سوخت و شیفته پزشکی بود، اول حجاب کاملی بر جسم و روح می‌خواست. مهم نبود که جراح‌ها و پزشکان چقدر روی استعداد و تبحر او حساب می‌کردند، مهم این بود که زمان شنیدن صدای ناقوس کلیسا از جراحی دست بکشد، تزریق، درمان یا معاینه بیمار را رها کند، خودش را به محراب برساند، زانو بزند و دعا و نماز بخواند. از او فقط اطاعت طلب می‌شد؛ باید مطیعانه، «نازی‌ها» را می‌بخشید که پدرش را کشته بودند. باید دشمن را با ملاطفت و مهر می‌پذیرفت. باید چشمانش را بر ستم و ظلم می‌بست. 
ماری در میانه جنگ و اشغال هلند و بلژیک، با خودش کنار آمد. او انسان و انسان‌بودن را از عهد مذهبی واجب‌تر می‌دید. کمک‌کردن به آدم‌ها و رساندن یاری به هر موجودی را از زانوزدن و ذکرخواندن و روزه‌گرفتن، ضروری‌تر می‌دانست. به صومعه خبر داد که می‌رود. حجاب را برداشت. پا به دنیای واقعی بیرون گذاشت و به نیروی مقاومت بلژیک پیوست تا از علم پزشکی برای درمان مجروحان جنگ استفاده کند، نه از دعا برای تذهیب روح.

وقتی «کاترین هولم»، نویسنده آمریکایی با «ماری هابتز» در بلژیک آشنا شد، فکرش را هم نمی‌کرد داستانی که درباره او می‌‌نویسد دنیای سینما را با چهره‌ای فتح کند که نماد معصومیت و شفقت بود؛ #آدری_هپبورن، چنان در ماری حل شد که می‌گفتند، به سختی می‌شد او را از صومعه دور کرد و از نقش ماری بیرون آوردش.
آدری هپبورن که خودش طعم جنگ و خشونت را چشیده بود، می‌گفت: «این دشوارترین نقشی بوده که بازی کردم. باید با تمام وجودم حس می‌کردم که چطور نظام دینی آدم را به چیزی تبدیل می‌کند تا به جای رسیدگی به آدم‌ها در فقر و جنگ و جهنم روی زمین، مشغول فرشتگان و بهشت موعود در آسمان‌ها می‌شود.»
@gooshe
🎬 فیلم: #داستان_راهبه، فرد زینه‌مان، ۱۹۵۹، براساس داستان واقعی نوشته کاترین هولم

🎬 Movie: The Nun's Story, Fred Zinnemann, 1959, Based on the novel by Kathryn Hulme.

🔗 لینک بخش‌هایی از فیلم و عکس‌های ماری و آدری هپبورن در فرسته بالا...

🔗 لینک کانال یوتیوب گوشه و مستندهایش درباره هنرمندان

@gooshe


🎬 فیلم: #داستان_راهبه، ساخته فرد زینه‌مان، ۱۹۵۹، براساس زندگی زنی که می‌خواست پرستار شود ولی مجبور بود، اول راهبه شود. بر پایه رمانی نوشته کاترین هولم، نویسنده آمریکایی.

Movie: The Nun's Story, Fred Zinnemann, 1959, Based on the novel by Kathryn Hulme.

📍ویدیو (بخش‌هایی از فیلم) در دو حجم و کیفیت

🔗 لینک متن مربوط به فیلم

🔗 لینک کانال یوتیوب گوشه

900 0 20 1 14

پادکست‌‌های گوشه؛ #هنر_با_گوشه، بر اساس تصویر، فیلم، ترجمه کتاب‌ها و مقاله‌ها و بخش‌هایی از فیلم‌های مستند ساخته می‌شود که در تصویر، زیرنویس فارسی دارد. شنیدن این پادکست‌های تصویری که درواقع مستند هستند، نمی‌تواند چندان موثر باشد.

🎬 لطفا اگر می‌توانید این قسمت را درباره #لئونارد_کوهن 🔗 اینجا در کانال یوتیوب گوشه ببینید.

🎧 🔗 لینک نسخه شنیداری قسمت دوازدهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ اگر تاریک‌تر می‌خواهی در اسپاتیفای...

🎧 🔗 لینک نسخه شنیداری قسمت دوازدهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ اگر تاریک‌تر می‌خواهی در کست‌باکس...

🎧 🔗 لینک نسخه شنیداری قسمت دوازدهم؛ اگر تاریک‌تر می‌خواهی در اپل پادکست


@gooshe




🎧 ترانه‌هایی از آلبوم‌های آخر #لئونارد_کوهن (در فرسته پایین) زمانی که چندان توان آوازخواندن نداشت و شعرها و ترانه‌هایش را دکلمه می‌کرد.

🔗 لینک مستند گوشه درباره لئونارد کوهن و ترانه‌سرایی‌اش...
@gooshe


هنر مخالفت
✍️#گوشه

وقتی شوروی در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی، برای سرکوب آزادی «بهار پراگ»، چکسلواکی را با تانک و سرباز تصرف کرد و سازمان‌های دولتی را پر کرد از وفاداران به کمونیسم، هنرمندان چِک رفتند زیر زمین و راه‌های مبارزه با روس‌ها را شروع کردند.
هنرمندان باید طبق قانون شوروی در خدمت دولتی در وطن خود می‌بودند که نوکر کشور دیگری شده بود تا سوسیالیسم را برای غرب اروپا جذاب و دلربا نشان دهد و غیرعادی‌ترین جریان‌ها را «عادی‌سازی*» کند. اما بیشتر این هنرمندان که از حریم خصوصی و آزادی در خلاقیت محروم بودند، راه دیگری در پیش گرفتند و از هنر برای مقاومت استفاده کردند تا از سبک تحمیلی شوروی با خیال‌پردازی‌های خوشبینانه از زندگی در کمونیسم دوری کنند.
در آن دوره از مدل موی بلند برای مردان تا شلوار جین ممنوع بود. غذای روزانه مردم و کلمات در ترانه و شعر و داستان باید تأیید می‌شد.
«کامارادها» یا «رفیق‌ها» در بخش‌های مختلف اداره سانسور دنبال هر عنصری می‌گشتند که می‌توانست دشمن نظام باشد.
اما هنرمندهای چِکی می‌خواستند پس از فروریختن بنیان کشورشان، با بازنمایی شخصیت انسانی واقعی خود، مردم را برای بازگرداندن استقلال با هم متحد کنند. پس از همین ابزاری استفاده کردند که دشمن نظام بود. 
البته دولت هم بی‌کار نمی‌نشست؛ نویسنده‌ها، بازیگران، نوازنده‌ها، روزنامه‌‌نگاران و هر کسی که تسلیم نبود یا اعلام وفاداری نمی‌کرد یا سربه‌راه نمی‌شد، بازداشت، بازجویی، شکنجه و زندانی می‌شد. اگر به تبعید تن نمی‌داد، از کار برکنار  و از انجام هر کار فرهنگی تا آخر عمر منع می‌شد. نه تنها اجازه رفت‌وآمد به مکانی فرهنگی نداشت، بلکه حتی نمی‌توانست بلیت‌فروش ساده سالن تئاتر یا کنسرتی شود.
این بود که نویسنده‌های کشور، کارگر ساختمان و شیشه‌شور شدند و آهنگسازها و روزنامه‌نگارها، بستنی‌فروش و کارگر شهرداری، ولی باز هم در هیچ شرایطی نمی‌‌خواستند در چیزی به نام «عادی‌سازی» با نظام هم‌دست شوند.

«ادا کریسِووا**» نویسنده و روزنامه‌نگار ممنوع‌الکاری که با ناامیدی به آسایشگاه روانی رفت تا کاری پیدا کند، بعدها نوشت که متوجه شده چقدر پشت درهای بسته این بیمارستان روانپزشکی احساس آزادی می‌کرده. او به جایی رسیده بود که دنیای واقعی فقط در این آسایشگاه روانی برایش وجود داشت و هر چه در دنیای «عادی‌سازی‌»‌شده بیرون می‌دید، دیوانه‌اش می‌کرد.
از دید او تمام کشور به آسایشگاه روانی تبدیل شده بود که باید مدام اعتراف می‌کردی، سیاه، سفید است و دروغ، راست تا وفاداران به نظام کمونیستی #شوروی بگذارند به زندگی ادامه دهی.
او پشت همان میله‌‌های آسایشگاه روانی، بین بیماران به نوشتن ادامه داد، تحلیل نوشت، داستان کوتاه نوشت و خاطراتش را نگه‌داشت تا روزی که مقاومت او هم مثل بقیه هنرمندان زیرزمینی به پیروزی تبدیل شد.
@gooshe

🔗 لینک ویدیو و عکس‌های بعضی از هنرمندان ممنوع‌الکاری که به مبارزه خود زیر زمین ادامه دادند

🔗 لینک کانال یوتیوب گوشه و مستندهای گوشه درباره هنرمندانی که ایستادگی کرده‌اند

*Normalization
** Eda Kriseová


هنرمندان #چکسلواکی در بیش از دو دهه به جای هم‌دست‌شدن با روند «عادی‌سازی» نظام کمونیستی که #شوروی به کشورشان تحمیل می‌کرد، با هنر به جنگ با تعرض و چپاول کشورشان رفتند.
@gooshe

عکس‌ها و ویدیوها: تعدادی از هنرمندان چِکی؛ از خواننده تا نمایشنامه‌نویس و نویسنده‌هایی که در چکسلواکی در دوران اشغال شوروی (از ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۹ میلادی) بازداشت و ممنوع‌الکار شدند؛ اما زیرزمین و در شرایطی نامرئی به مبارزه ادامه دادند و آنقدر مقاومت کردند، از دست دادند، جوانی و عمر و سلامت را گذاشتند و کنار هم مبارزه کردند تا کشورشان را برای نسل‌های بعد پس گرفتند و آزادی را هم جشن گرفتند.
@gooshe


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
استودیو: شعر «جعبه ادویه زمین*» رو ضبط می‌کنیم از لئونارد کوهن با صدای خودش، برداشت اول. فقط لئونارد، در جریان باش هر کلمه رکیکی اگه توی شعر باشه، حذف می‌کنیم.

- لئونارد کوهن جوان: باشه، ولی هیچ کلمه رکیکی توی شعرم نیست. هیچ‌وقت.

بخشی از شماره دوازدهم مستند/#پادکست_گوشه؛ #هنر_با_گوشه درباره #لئونارد_کوهن.

🔗 لینک مستند «اگر تاریک‌تر می‌خواهی» در یوتیوب گوشه.
@gooshe

* The Spice-Box of Earth, Book by Leonard Cohen.



Показано 10 последних публикаций.