داستان "دوستی موش و کبوتر" از کلیله و دمنه به زبان کودکانه
روزی روزگاری، دستهای از کبوترها در آسمان پرواز میکردند. آنها گرسنه بودند و دنبال غذا میگشتند. ناگهان از بالا دیدند که مقداری دانه روی زمین ریخته شده است. کبوترها خوشحال شدند و به سمت دانهها پایین آمدند. اما همین که شروع به خوردن کردند، ناگهان متوجه شدند که پاهایشان در یک دام گرفتار شده است!
کبوترها ترسیدند و تلاش کردند پرواز کنند، اما دام محکم بود. در این میان، رئیس کبوترها که خیلی باهوش بود، گفت:
"دوستان! اگر هر کدام از ما جداگانه تلاش کنیم، نمیتوانیم نجات پیدا کنیم. اما اگر همه با هم بال بزنیم، میتوانیم دام را از زمین بلند کنیم!"
کبوترها به حرف رئیسشان گوش دادند و همه با هم پرواز کردند. دام از زمین بلند شد و شکارچی که در کمین آنها بود، با تعجب دید که دام همراه با کبوترها به هوا رفت!
کبوترها دام را تا لانهی دوستشان، یک موش زرنگ، بردند. رئیس کبوترها از موش خواهش کرد که با دندانهای تیزش طنابها را بجود و آنها را آزاد کند. موش که مهربان بود، قبول کرد و کمکم طنابهای دام را برید تا همه کبوترها آزاد شدند.
کبوترها از موش تشکر کردند و فهمیدند که با هم بودن و کمک گرفتن از دوستان، همیشه راه نجاتی برای مشکلات است.
نتیجهی داستان:
همدلی و دوستی میتواند از سختترین مشکلات هم راهی برای نجات پیدا کند!
@ghesse_lalaii
روزی روزگاری، دستهای از کبوترها در آسمان پرواز میکردند. آنها گرسنه بودند و دنبال غذا میگشتند. ناگهان از بالا دیدند که مقداری دانه روی زمین ریخته شده است. کبوترها خوشحال شدند و به سمت دانهها پایین آمدند. اما همین که شروع به خوردن کردند، ناگهان متوجه شدند که پاهایشان در یک دام گرفتار شده است!
کبوترها ترسیدند و تلاش کردند پرواز کنند، اما دام محکم بود. در این میان، رئیس کبوترها که خیلی باهوش بود، گفت:
"دوستان! اگر هر کدام از ما جداگانه تلاش کنیم، نمیتوانیم نجات پیدا کنیم. اما اگر همه با هم بال بزنیم، میتوانیم دام را از زمین بلند کنیم!"
کبوترها به حرف رئیسشان گوش دادند و همه با هم پرواز کردند. دام از زمین بلند شد و شکارچی که در کمین آنها بود، با تعجب دید که دام همراه با کبوترها به هوا رفت!
کبوترها دام را تا لانهی دوستشان، یک موش زرنگ، بردند. رئیس کبوترها از موش خواهش کرد که با دندانهای تیزش طنابها را بجود و آنها را آزاد کند. موش که مهربان بود، قبول کرد و کمکم طنابهای دام را برید تا همه کبوترها آزاد شدند.
کبوترها از موش تشکر کردند و فهمیدند که با هم بودن و کمک گرفتن از دوستان، همیشه راه نجاتی برای مشکلات است.
نتیجهی داستان:
همدلی و دوستی میتواند از سختترین مشکلات هم راهی برای نجات پیدا کند!
@ghesse_lalaii