Репост из: یادداشتها
🍁 صفویزدگان و عیدالزهرا!
✍🏻 رضا #بابایی مینویسد:
«عصر صفویه در ایران پایان نپذیرفته است. گفتمان فرهنگیِ صفویه همچنان در ایران حاکم است و ما در همان حالوهوا نشوونما میکنیم. یکی از میراثهای این دوران مراسمی است که در آن عدهای به بهانهٔ شاد کردن حضرت زهرا (س) سخنانی تفرقهآمیز میگویند. پیش از صفویه نیز بیشوکم چنین برنامههایی در میان شیعیان بوده است، ولی همانطور که عبدالجلیل قزوینی در کتاب ”نقض“ بیش از صد بار گفته است، اینگونه برنامهها و مراسم در میان شیعیان بسیار محدود بوده است و اکثر شیعیان نیز از آن تبرّا میکردند.
گفتوگوی علمی با طرفداران اینگونه برنامهها و مراسم دو مشکل اساسی دارد: نخست اینکه، این گروه کتابهایی در دست دارند که بیشوکم افکار و رفتارشان را تأیید میکند؛ مانند کتابی موسوم به ”اسرار آل محمد (ص)“ منسوب به سُلیم بن قیس هلالی و ”الاقبال لصالح الاعمال“ سید بن طاووس. درباره این دو کتاب سخن بسیار است و من اکنون بدان سو نمیروم. همینقدر میگویم که روایات و کتابهایی که رفتار این گروه رو نفی و بلکه سبّ میکند استوارتر و بسیار بیشتر از منابعی است که در دست ایشان است. تاریخ نیز به نفع مخالفان این عید جعلی گواهی میدهد. شادی در قتل خلیفه به هیچ وجه ریشه تاریخی ندارد و آنچه در قرون نخست اسلامی بوده است مراسم ”عُمرکشان“ به مناسبت قتل عمر بن سعد به دست مختار ثقفی است و هیچ ربطی به عمر بن خطاب ندارد. اما خوی و سنت ”مُغکشی“ در ایران باستان به مراسم ”عمرکشون“ دامن کشید و از عمر بن سعد (که پدرش فاتح ایران بود) به عمر بن خطاب رسید.
مشکل دوم هزینهها و عواقب آن است. برخی از آنان روشهای دیگری را نیز در مواجهه با مخالفشان به کار میگیرند که تکفیر و تفسیق ملایمترین آن است. برخوردهای بسیار تند و شدید این گروه بسیاری از عالمان را خاموش کرده و به آغوش تقیه فرستاده است. اعتراض کسانی همچون علامه سید محمدحسین کاشفالغطاء و آیتالله بروجردی نیز که کمتر از دیگران سکوت کردند پس از آن بود که جایگاهی ویژه و مقتدر در جامعه دینی یافتند. شجاعت ایشان نیز مزید بر علت بود. اکنون در قم عالمان بسیاری با این گونه برنامهها و افکار به شدن مخالفاند، اما سر در گریبان #تقیه برده و عبای مصلحت بر سر کشیدهاند.» (بابایی، ۱۳۹۷: ۲۷۷ ــ ۲۷۸)
«تنها دستآویز صفویزدگان برای برگزاری مجالس عید الزهراء روایتی در بحارالانوار است که به تفصیل به قتل خلیفه و فضایل این روز به عنوان عید اشاره کرده است. این روایت در اصل برگرفته از کتاب ”مجموع الاعیاد“ (ص ۱۳۲ و ۱۴۸)، اثر میون بن قاسم طبرانی (۳۵۸ ــ ۴۲۶ قـ.)، از عالمان بزرگ فرقه نُصیریه (غالیان و معتقدان به الوهیت امامان) است. این کتاب مشتمل بر باورها و گزارشهایی عجیب است؛ از جمله اعتقاد به برگزاری جشن در ”عید عاشورا“ به مناسبت عروج امام حسین به آسمانها. در این کتاب آمده است: ”در روز عاشورا #امام_حسین (ع) کشته نشد، بلکه مانند عیسی مسیح به آسمان رفت و به جای او ابن سعد شبامی، که روح عمر در او حلول کرده بود، کشته شد.“ [مجموع الاعیاد، صص ۱۰۷ ــ ۱۰۸] حدیت ”رفع القلم“ نیز در همین کتاب آمده است.» (همان: ۲۸۰)
📚 بابایی، رضا. (۱۳۹۷). دیانت و عقلانیت: جستارهایی در قلمرو دینپژوهی و آسیبشناسی دینی. اصفهان: نشر آرما.
📷 yon.ir/8BuUR
📝 یادداشتهای مرتبط:
▪️ درباره روز رفعالقلم!
▪️ جهالتها و خسارتها!
▪️ پرهیز از ناسزاگویی به مقدسات دیگران!
▪️ ”من خوش ندارم که شما دشنامدهنده باشید“
✍🏻 رضا #بابایی مینویسد:
«عصر صفویه در ایران پایان نپذیرفته است. گفتمان فرهنگیِ صفویه همچنان در ایران حاکم است و ما در همان حالوهوا نشوونما میکنیم. یکی از میراثهای این دوران مراسمی است که در آن عدهای به بهانهٔ شاد کردن حضرت زهرا (س) سخنانی تفرقهآمیز میگویند. پیش از صفویه نیز بیشوکم چنین برنامههایی در میان شیعیان بوده است، ولی همانطور که عبدالجلیل قزوینی در کتاب ”نقض“ بیش از صد بار گفته است، اینگونه برنامهها و مراسم در میان شیعیان بسیار محدود بوده است و اکثر شیعیان نیز از آن تبرّا میکردند.
گفتوگوی علمی با طرفداران اینگونه برنامهها و مراسم دو مشکل اساسی دارد: نخست اینکه، این گروه کتابهایی در دست دارند که بیشوکم افکار و رفتارشان را تأیید میکند؛ مانند کتابی موسوم به ”اسرار آل محمد (ص)“ منسوب به سُلیم بن قیس هلالی و ”الاقبال لصالح الاعمال“ سید بن طاووس. درباره این دو کتاب سخن بسیار است و من اکنون بدان سو نمیروم. همینقدر میگویم که روایات و کتابهایی که رفتار این گروه رو نفی و بلکه سبّ میکند استوارتر و بسیار بیشتر از منابعی است که در دست ایشان است. تاریخ نیز به نفع مخالفان این عید جعلی گواهی میدهد. شادی در قتل خلیفه به هیچ وجه ریشه تاریخی ندارد و آنچه در قرون نخست اسلامی بوده است مراسم ”عُمرکشان“ به مناسبت قتل عمر بن سعد به دست مختار ثقفی است و هیچ ربطی به عمر بن خطاب ندارد. اما خوی و سنت ”مُغکشی“ در ایران باستان به مراسم ”عمرکشون“ دامن کشید و از عمر بن سعد (که پدرش فاتح ایران بود) به عمر بن خطاب رسید.
مشکل دوم هزینهها و عواقب آن است. برخی از آنان روشهای دیگری را نیز در مواجهه با مخالفشان به کار میگیرند که تکفیر و تفسیق ملایمترین آن است. برخوردهای بسیار تند و شدید این گروه بسیاری از عالمان را خاموش کرده و به آغوش تقیه فرستاده است. اعتراض کسانی همچون علامه سید محمدحسین کاشفالغطاء و آیتالله بروجردی نیز که کمتر از دیگران سکوت کردند پس از آن بود که جایگاهی ویژه و مقتدر در جامعه دینی یافتند. شجاعت ایشان نیز مزید بر علت بود. اکنون در قم عالمان بسیاری با این گونه برنامهها و افکار به شدن مخالفاند، اما سر در گریبان #تقیه برده و عبای مصلحت بر سر کشیدهاند.» (بابایی، ۱۳۹۷: ۲۷۷ ــ ۲۷۸)
«تنها دستآویز صفویزدگان برای برگزاری مجالس عید الزهراء روایتی در بحارالانوار است که به تفصیل به قتل خلیفه و فضایل این روز به عنوان عید اشاره کرده است. این روایت در اصل برگرفته از کتاب ”مجموع الاعیاد“ (ص ۱۳۲ و ۱۴۸)، اثر میون بن قاسم طبرانی (۳۵۸ ــ ۴۲۶ قـ.)، از عالمان بزرگ فرقه نُصیریه (غالیان و معتقدان به الوهیت امامان) است. این کتاب مشتمل بر باورها و گزارشهایی عجیب است؛ از جمله اعتقاد به برگزاری جشن در ”عید عاشورا“ به مناسبت عروج امام حسین به آسمانها. در این کتاب آمده است: ”در روز عاشورا #امام_حسین (ع) کشته نشد، بلکه مانند عیسی مسیح به آسمان رفت و به جای او ابن سعد شبامی، که روح عمر در او حلول کرده بود، کشته شد.“ [مجموع الاعیاد، صص ۱۰۷ ــ ۱۰۸] حدیت ”رفع القلم“ نیز در همین کتاب آمده است.» (همان: ۲۸۰)
📚 بابایی، رضا. (۱۳۹۷). دیانت و عقلانیت: جستارهایی در قلمرو دینپژوهی و آسیبشناسی دینی. اصفهان: نشر آرما.
📷 yon.ir/8BuUR
📝 یادداشتهای مرتبط:
▪️ درباره روز رفعالقلم!
▪️ جهالتها و خسارتها!
▪️ پرهیز از ناسزاگویی به مقدسات دیگران!
▪️ ”من خوش ندارم که شما دشنامدهنده باشید“