پاسخ به پرسش دکتر عبدالکریمی درباب مذاکره با آمریکا
روزنامه سازندگی،چهارشنبه ۲۴بهمن۱۴۰۳ص ۱و۴
سازندگی در گزارش ویژهای تحت عنوان "مباحثه دو روشنفکر" نامه دکتر #بیژن_ عبدالکریمی و پاسخ آن را منتشر کرده است. نامه ایشان در پست قبلی در دسترس است.
جناب دکتر بیژن عبدالکریمی گرامی
با درود و دعا.
حضرتعالی جزو معدود روشنفکرانی بودید که در ماههای نسل کشی مردمان بیگناه غزه به دست صهیونیستها، بدون اینکه مقهور این جو واکنشی شوید که بخاطر مخالفت با حکومت، وجدانتان را زیر پا بگذارید، دردمندانه به میدان آمدید و این جنایات را محکوم کردید و این کنشی احترام برانگیز بود.
اکنون درخصوص نوشته کوتاه من در اعتراض به فرمان جبارانه #ترامپ، در یادداشتی انتقادی مرقوم فرموده اید:《موضع گیری اخیرتان را در خصوص ترامپ جنایتکار خواندم. لذت بردم و تحسین کردم. اما موضعتان در قبال مذاکره و سیاست راهبردی نظام سیاسی کشور متناقض است. پرسشم از شما این است: مگر با همه کس و تحت هر شرایطی می توان مذاکره کرد؟ با یک قدرت قلدر و زبان نفهم و متفرعن که خواهان تسلیم مطلق و به بردگی کشیدن همه جهانیان از جمله ملت شماست اگر شما بودید چگونه مذاکره می کردید؟》
ضمن تشکر از نقد شما جسارتاً به برخی از پرسشهایی که درباره #مذاکره مطرح کردید در زیر پاسخ میدهم.
در این پرسش شما دو مقوله در هم آمیخته شده که باید از هم تفکیک کرد. اینکه آیا با یک قدرت قلدر و زبان نفهم و متفرعن میشود مذاکره کرد یا خیر؟ واینکه آیا تحت هر شرایطی میتوان مذاکره کرد و تن به تسلیم مطلق و به بردگی کشیده شدن داد؟، دو مقوله کاملاً متفاوت است و با ادغام کردن آنها، سوال غلط، پاسخ غلط به دنبال میآورد.
بنابراین درباره پرسش اول که گفته میشود آیا با چنین شخصی باید مذاکره کرد؟ پاسخ من مثبت است. مگر گفته شده که مذاکره فقط با اولیا الله صورت گیرد؟ همواره یکی از طرفین مذاکره، دیگری را شرور میداند. اساسا مذاکره با حریف جنگی و دشمن است. اگر کسی دوست و رفیق و همراه باشد که مذاکره معنا ندارد. اگر مذاکره با حریفی را به خاطر بدطینت بودنش نفی کنیم که اساسا مذاکره بلا موضوع میشود و باید یکی از مهمترین واژگان تاریخ بشر را از ادبیات حذف کنیم.
پایان مذاکره چه با دشمنان خارجی چه با مخالفان داخلی، یعنی آغاز ستیز! به همین دلیل، مذاکره با هر منطقی که بنگرید همواره بهتر از عدم مذاکره است. ادله تجربی و سیاسی و تاریخی هم آن را ثابت می کند.
مترادف کردن مذاکره با تسلیم، آنهم تسلیم مطلق، یک مغالطه است. چه کسی و در کدام متنی گفته است مذاکره یعنی #تسلیم؟
یکی از برجستهترین نمونههای معاصر مذاکره، #جنگ_ویتنام است. ویتکنگها درطول بیش از ۱۶ سال جنگ با آمریکایی که وجب به وجب سرزمین شان را شخم زده بود و بیش از ۲میلیون نفر کشته شدند همزمان با جنگ، مذاکره میکردند و همین مذاکره، مقدمه پایان دادن به جنگ و کشتار و پیروزی ویتنام شد.
تازهترین نمونه اش هم جنگ غزه است. حماس علیرغم نسل کشی وحشیانه توسط اسرائیلیها، مذاکره کرد و در این مذاکره دستاوردهای بزرگی داشت که همه مقامات ومسئولان حکومت ایران هم این مذاکره را پیروزی دانستند و نگفتند چرا وقتی هنوز خون ۴۳هزار بیگناه و رهبران تان خشک نشده است مذاکره کردید؟ مگر اسرائیل خواهان تسلیم مطلق حماس و بلکه نابودی کامل آن نبود؟ و آن را بارها اعلام نکرد؟ ولی با آن مذاکره کردند و ثابت کردند که تسلیم ناپذیرند.
خود ایران هم با وجود ۸سال جنگ در برابر تجاوز عراق دوره صدام و با وجود نزدیک به ۲۰۰هزار شهید و شهادت عده زیادی از فرماندهان برجسته و بینظیر با صدام مستقیماً مذاکره کردند و حتی رئیس جمهور وقت ایران در نامهای او را《ریاست جمهوری محترم عراق جناب آقای صدام حسین》خطاب کرد که سبب رنجش بازماندگان جنگ شد و البته نوشتن ان نامه تصمیم کل نظام بود ولی سرانجامش چه شد؟
مذاکره مک فارلین و بحران ایران گیت هم در زمان بنیانگذار جمهوری اسلامی رخ داد.
اقای عبدالکریمی عزیز با دیدگاه شما می توان گفت پذیرش نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی، پذیرش تسلیم مطلق بوده است ولی میدانیم که ایران آن را پذیرفت و شروط خود را هم اعمال کرد.
برجام نیز نمونه دیگری از مذاکره با حکومتی است که ایران آن را دشمن خود میداند و درست در بحبوحه مذاکرات آشکار و پنهان با آن، رهبری جمهوری اسلامی همین مواضعی را اتخاذ می کرد که بعد از فرمان اخیر ترامپ اعلام شد وهیچگاه این مواضع تند، مانع مذاکرات نبودند.
مذاکره با دشمن و با حریف جنگی و شروران به عنوان یک اصل کهن بشری شناخته میشود چنانکه وقتی بیدادگری و شرارت فرعون به اوج می رسد به گفته قران، خداوند به موسی ابتدا دستور جنگ نمیدهد، به او میگوید برود با فرعون گفتگو کند: اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ(آیه ۱۷سوره نازعات)بسوی فرعون برو که او سخت به راه طغیان رفته است.
(ادامه درصفحه بعد👇)
روزنامه سازندگی،چهارشنبه ۲۴بهمن۱۴۰۳ص ۱و۴
سازندگی در گزارش ویژهای تحت عنوان "مباحثه دو روشنفکر" نامه دکتر #بیژن_ عبدالکریمی و پاسخ آن را منتشر کرده است. نامه ایشان در پست قبلی در دسترس است.
جناب دکتر بیژن عبدالکریمی گرامی
با درود و دعا.
حضرتعالی جزو معدود روشنفکرانی بودید که در ماههای نسل کشی مردمان بیگناه غزه به دست صهیونیستها، بدون اینکه مقهور این جو واکنشی شوید که بخاطر مخالفت با حکومت، وجدانتان را زیر پا بگذارید، دردمندانه به میدان آمدید و این جنایات را محکوم کردید و این کنشی احترام برانگیز بود.
اکنون درخصوص نوشته کوتاه من در اعتراض به فرمان جبارانه #ترامپ، در یادداشتی انتقادی مرقوم فرموده اید:《موضع گیری اخیرتان را در خصوص ترامپ جنایتکار خواندم. لذت بردم و تحسین کردم. اما موضعتان در قبال مذاکره و سیاست راهبردی نظام سیاسی کشور متناقض است. پرسشم از شما این است: مگر با همه کس و تحت هر شرایطی می توان مذاکره کرد؟ با یک قدرت قلدر و زبان نفهم و متفرعن که خواهان تسلیم مطلق و به بردگی کشیدن همه جهانیان از جمله ملت شماست اگر شما بودید چگونه مذاکره می کردید؟》
ضمن تشکر از نقد شما جسارتاً به برخی از پرسشهایی که درباره #مذاکره مطرح کردید در زیر پاسخ میدهم.
در این پرسش شما دو مقوله در هم آمیخته شده که باید از هم تفکیک کرد. اینکه آیا با یک قدرت قلدر و زبان نفهم و متفرعن میشود مذاکره کرد یا خیر؟ واینکه آیا تحت هر شرایطی میتوان مذاکره کرد و تن به تسلیم مطلق و به بردگی کشیده شدن داد؟، دو مقوله کاملاً متفاوت است و با ادغام کردن آنها، سوال غلط، پاسخ غلط به دنبال میآورد.
بنابراین درباره پرسش اول که گفته میشود آیا با چنین شخصی باید مذاکره کرد؟ پاسخ من مثبت است. مگر گفته شده که مذاکره فقط با اولیا الله صورت گیرد؟ همواره یکی از طرفین مذاکره، دیگری را شرور میداند. اساسا مذاکره با حریف جنگی و دشمن است. اگر کسی دوست و رفیق و همراه باشد که مذاکره معنا ندارد. اگر مذاکره با حریفی را به خاطر بدطینت بودنش نفی کنیم که اساسا مذاکره بلا موضوع میشود و باید یکی از مهمترین واژگان تاریخ بشر را از ادبیات حذف کنیم.
پایان مذاکره چه با دشمنان خارجی چه با مخالفان داخلی، یعنی آغاز ستیز! به همین دلیل، مذاکره با هر منطقی که بنگرید همواره بهتر از عدم مذاکره است. ادله تجربی و سیاسی و تاریخی هم آن را ثابت می کند.
مترادف کردن مذاکره با تسلیم، آنهم تسلیم مطلق، یک مغالطه است. چه کسی و در کدام متنی گفته است مذاکره یعنی #تسلیم؟
یکی از برجستهترین نمونههای معاصر مذاکره، #جنگ_ویتنام است. ویتکنگها درطول بیش از ۱۶ سال جنگ با آمریکایی که وجب به وجب سرزمین شان را شخم زده بود و بیش از ۲میلیون نفر کشته شدند همزمان با جنگ، مذاکره میکردند و همین مذاکره، مقدمه پایان دادن به جنگ و کشتار و پیروزی ویتنام شد.
تازهترین نمونه اش هم جنگ غزه است. حماس علیرغم نسل کشی وحشیانه توسط اسرائیلیها، مذاکره کرد و در این مذاکره دستاوردهای بزرگی داشت که همه مقامات ومسئولان حکومت ایران هم این مذاکره را پیروزی دانستند و نگفتند چرا وقتی هنوز خون ۴۳هزار بیگناه و رهبران تان خشک نشده است مذاکره کردید؟ مگر اسرائیل خواهان تسلیم مطلق حماس و بلکه نابودی کامل آن نبود؟ و آن را بارها اعلام نکرد؟ ولی با آن مذاکره کردند و ثابت کردند که تسلیم ناپذیرند.
خود ایران هم با وجود ۸سال جنگ در برابر تجاوز عراق دوره صدام و با وجود نزدیک به ۲۰۰هزار شهید و شهادت عده زیادی از فرماندهان برجسته و بینظیر با صدام مستقیماً مذاکره کردند و حتی رئیس جمهور وقت ایران در نامهای او را《ریاست جمهوری محترم عراق جناب آقای صدام حسین》خطاب کرد که سبب رنجش بازماندگان جنگ شد و البته نوشتن ان نامه تصمیم کل نظام بود ولی سرانجامش چه شد؟
مذاکره مک فارلین و بحران ایران گیت هم در زمان بنیانگذار جمهوری اسلامی رخ داد.
اقای عبدالکریمی عزیز با دیدگاه شما می توان گفت پذیرش نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی، پذیرش تسلیم مطلق بوده است ولی میدانیم که ایران آن را پذیرفت و شروط خود را هم اعمال کرد.
برجام نیز نمونه دیگری از مذاکره با حکومتی است که ایران آن را دشمن خود میداند و درست در بحبوحه مذاکرات آشکار و پنهان با آن، رهبری جمهوری اسلامی همین مواضعی را اتخاذ می کرد که بعد از فرمان اخیر ترامپ اعلام شد وهیچگاه این مواضع تند، مانع مذاکرات نبودند.
مذاکره با دشمن و با حریف جنگی و شروران به عنوان یک اصل کهن بشری شناخته میشود چنانکه وقتی بیدادگری و شرارت فرعون به اوج می رسد به گفته قران، خداوند به موسی ابتدا دستور جنگ نمیدهد، به او میگوید برود با فرعون گفتگو کند: اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ(آیه ۱۷سوره نازعات)بسوی فرعون برو که او سخت به راه طغیان رفته است.
(ادامه درصفحه بعد👇)