🔹️یادداشت زیر به قلم دکتر بیژن عبدالکریمی را جهت آگاهی همدان کانال اشتراک میگذارم و در فرصت دیگری پیرامون پرسش ایشان توضیحی را تقدیم خواهم کرد.
🌓 یک پرسش از عمادالدین باقی و بسیاری از روشنفکران عزیز ایرانزمین
✍️ بیژن عبدالکریمی
آقای عمادالدین باقی عزیز!
سلام و درود خداوند بر شما، که یکی از دغدغه مندترین روشنفکران این سرزمین هستید و خودتان نیز مستحضرید که بنده به شما چقدر ارادت دارم. موضع گیری اخیرتان را در خصوص ترامپ جنایتکار خواندم. لذت بردم و تحسین کردم. اما موضعتان در قبال مذاکره و سیاست راهبردی نظام سیاسی کشور متناقض است. پرسشم از شما این است: مگر با همه کس و تحت هر شرایطی می توان مذاکره کرد؟ با یک قدرت قلدر و زبان نفهم و متفرعن که خواهان تسلیم مطلق و به بردگی کشیدن همه جهانیان از جمله ملت شماست اگر شما بودید چگونه مذاکره می کردید؟ اگر شما جای جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا بودید آیا بر سر الحاق کانادا به آمریکا بر سر میز مذاکره می نشستید؟ اگر شما جای خانم مته فردریکسن، نخست وزیر کنونی دانمارک بودید، در برابر فشار ترامپ برای تصاحب بخشی از سرزمین تان، یعنی جزیره گرینلند چه می کردید؟ بفرمایید نظام سیاسی کشور در سر میز مذاکره با آمریکا چه موضعی در برابر درخواست آمریکا برای تسلیم تمام نیروهای دفاعی کشور باید بگیرد؟ اگر شما روشنفکران به جای نمایندگان سیاسی کشور بودید، بعد از خروج ترامپ از برجام چه می کردید؟ اگر بنده و شما جای نظام سیاسی کشور بودیم و از آمریکا و ترامپ می خواستیم که بنشینیم همه اختلافات را در یک شرایط عادلانه و شرافتمندانه، بر اساس منافع ملی هر دو کشور حل کنیم، آنگاه آنها از ما می خواستند که شرط این مذاکره پذیرش خدایی آمریکا و بندگی و تسلیم مطلق ما ایرانیان است و ما را بر سر انتخاب یک دو راهی قرار می دادند، یعنی «یا تسلیم مطلق و بی قید و شرط و تسلیم همه نیروهای دفاعی کشور یا تهدید به بمباران شدن و به خاک و خون کشیدن این ملت»، براستی ما چه می کردیم؟ آیا شما و دیگر عزیزان روشنفکری که همچون شما پذیرش مذاکره با آمریکا را به عنوان یک اصل مطلق و لابشرط می پذیرند و بر آن تکیه می ورزند می توانند این تضمین را به ملت ایران بدهند که بعد از تسلیم نیروهای دفاعی کشور، آمریکا و اسرائیل همان بلایی را سرمان نیاورند که بر سر لیبی، افغانستان، عراق، سوریه، غزه و جنوب لبنان آوردند؟ آیا شما نیز، جسارتاً و با عذرخواهی، جزو همان دسته از شبه روشنفکران احمق و نادانی هستید که می گویند ما از آمریکا و اسرائیل می خواهیم که مصلای تهران را بمبباران کنند اما دانشگاه تهران را نه؟! چرا بسیاری از روشنفکران ما براستی سختی و صعوبت شرایط را در نمی یابند یا فقط در فضایی ذهنی و رومانتیک به دنبال آزادی و احقاق حقوق بشر و آزادیهای مدنی هستند؟
فکر نمی کنید همین تناقض و بازی در زمین غرب و همسوییها با غرب است که زمینه های فشار هر چه بیشتر به کشور و ملت را فراهم می سازد و سبب گردیده است آمریکا و اسرائیل بر روی شکاف اجتماعی ما بیش از اندازه سرمایه گذاری کرده، آنها را آنچنان جسور کرده است که پیوسته ما را تهدید کنند؟ به گمانم همین تناقض هاست که بسیاری از روشنفکران را با معضلات عظیم تاریخی روبرو کرده است تا آنجا که در دهه های کنونی در جای درست تاریخ نایستاده و نمی توانند در این شرایط سخت تاریخی به کشور و به ملت محروم و رنج کشیده مان که تحت فشار بسیار سنگینی است کمکی کنند و حتی خودشان بر اساس همین تناقض یکی از عوامل فشار حداکثری به مردم مظلوم سرزمین ایران تبدیل گردیده اند.
امیدوارم این نقد به برخی از روشنفکران به معنای نادیده انگاشتن و توجیه همه خطاها و ناکارآمدی های نظام سیاسی کشور در حوزههای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و عدم توجهاتش به استلزامات حقیقی یک مقاومت راستین در برابر فشار حداکثری نظام سلطه تلقی نگردد. سیاست های نادرست اقتصادی و فرهنگی حاکمیتی در برابر جامعه در کنار مواضع نادرست روشنفکران نسبت به نظام سلطه جهانی دست به دست هم داده شرایط را برای فشار حداکثری به ملت و خدای ناکرده خطر حمله نظامی به ایران عزیز و تحمیل دوبارۀ یک جنگ خانمانسوز به ایران عزیزمان را فراهم می کند. بر همه آحاد ملت ایران، روشنفکران و مسئولین کشور است که در خصوص یکایک مواضع و کنش های سیاسی و اجتماعی مان بسیار بسیار هوشیار بوده، با ابتکار عمل هایی به جامعه برای عبور از این شرایط بحرانی یاری رسانیم.
با مهر و ارادت
۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۳
https://t.me/bijanabdolkarimi/12042
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
🌓 یک پرسش از عمادالدین باقی و بسیاری از روشنفکران عزیز ایرانزمین
✍️ بیژن عبدالکریمی
آقای عمادالدین باقی عزیز!
سلام و درود خداوند بر شما، که یکی از دغدغه مندترین روشنفکران این سرزمین هستید و خودتان نیز مستحضرید که بنده به شما چقدر ارادت دارم. موضع گیری اخیرتان را در خصوص ترامپ جنایتکار خواندم. لذت بردم و تحسین کردم. اما موضعتان در قبال مذاکره و سیاست راهبردی نظام سیاسی کشور متناقض است. پرسشم از شما این است: مگر با همه کس و تحت هر شرایطی می توان مذاکره کرد؟ با یک قدرت قلدر و زبان نفهم و متفرعن که خواهان تسلیم مطلق و به بردگی کشیدن همه جهانیان از جمله ملت شماست اگر شما بودید چگونه مذاکره می کردید؟ اگر شما جای جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا بودید آیا بر سر الحاق کانادا به آمریکا بر سر میز مذاکره می نشستید؟ اگر شما جای خانم مته فردریکسن، نخست وزیر کنونی دانمارک بودید، در برابر فشار ترامپ برای تصاحب بخشی از سرزمین تان، یعنی جزیره گرینلند چه می کردید؟ بفرمایید نظام سیاسی کشور در سر میز مذاکره با آمریکا چه موضعی در برابر درخواست آمریکا برای تسلیم تمام نیروهای دفاعی کشور باید بگیرد؟ اگر شما روشنفکران به جای نمایندگان سیاسی کشور بودید، بعد از خروج ترامپ از برجام چه می کردید؟ اگر بنده و شما جای نظام سیاسی کشور بودیم و از آمریکا و ترامپ می خواستیم که بنشینیم همه اختلافات را در یک شرایط عادلانه و شرافتمندانه، بر اساس منافع ملی هر دو کشور حل کنیم، آنگاه آنها از ما می خواستند که شرط این مذاکره پذیرش خدایی آمریکا و بندگی و تسلیم مطلق ما ایرانیان است و ما را بر سر انتخاب یک دو راهی قرار می دادند، یعنی «یا تسلیم مطلق و بی قید و شرط و تسلیم همه نیروهای دفاعی کشور یا تهدید به بمباران شدن و به خاک و خون کشیدن این ملت»، براستی ما چه می کردیم؟ آیا شما و دیگر عزیزان روشنفکری که همچون شما پذیرش مذاکره با آمریکا را به عنوان یک اصل مطلق و لابشرط می پذیرند و بر آن تکیه می ورزند می توانند این تضمین را به ملت ایران بدهند که بعد از تسلیم نیروهای دفاعی کشور، آمریکا و اسرائیل همان بلایی را سرمان نیاورند که بر سر لیبی، افغانستان، عراق، سوریه، غزه و جنوب لبنان آوردند؟ آیا شما نیز، جسارتاً و با عذرخواهی، جزو همان دسته از شبه روشنفکران احمق و نادانی هستید که می گویند ما از آمریکا و اسرائیل می خواهیم که مصلای تهران را بمبباران کنند اما دانشگاه تهران را نه؟! چرا بسیاری از روشنفکران ما براستی سختی و صعوبت شرایط را در نمی یابند یا فقط در فضایی ذهنی و رومانتیک به دنبال آزادی و احقاق حقوق بشر و آزادیهای مدنی هستند؟
فکر نمی کنید همین تناقض و بازی در زمین غرب و همسوییها با غرب است که زمینه های فشار هر چه بیشتر به کشور و ملت را فراهم می سازد و سبب گردیده است آمریکا و اسرائیل بر روی شکاف اجتماعی ما بیش از اندازه سرمایه گذاری کرده، آنها را آنچنان جسور کرده است که پیوسته ما را تهدید کنند؟ به گمانم همین تناقض هاست که بسیاری از روشنفکران را با معضلات عظیم تاریخی روبرو کرده است تا آنجا که در دهه های کنونی در جای درست تاریخ نایستاده و نمی توانند در این شرایط سخت تاریخی به کشور و به ملت محروم و رنج کشیده مان که تحت فشار بسیار سنگینی است کمکی کنند و حتی خودشان بر اساس همین تناقض یکی از عوامل فشار حداکثری به مردم مظلوم سرزمین ایران تبدیل گردیده اند.
امیدوارم این نقد به برخی از روشنفکران به معنای نادیده انگاشتن و توجیه همه خطاها و ناکارآمدی های نظام سیاسی کشور در حوزههای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و عدم توجهاتش به استلزامات حقیقی یک مقاومت راستین در برابر فشار حداکثری نظام سلطه تلقی نگردد. سیاست های نادرست اقتصادی و فرهنگی حاکمیتی در برابر جامعه در کنار مواضع نادرست روشنفکران نسبت به نظام سلطه جهانی دست به دست هم داده شرایط را برای فشار حداکثری به ملت و خدای ناکرده خطر حمله نظامی به ایران عزیز و تحمیل دوبارۀ یک جنگ خانمانسوز به ایران عزیزمان را فراهم می کند. بر همه آحاد ملت ایران، روشنفکران و مسئولین کشور است که در خصوص یکایک مواضع و کنش های سیاسی و اجتماعی مان بسیار بسیار هوشیار بوده، با ابتکار عمل هایی به جامعه برای عبور از این شرایط بحرانی یاری رسانیم.
با مهر و ارادت
۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۳
https://t.me/bijanabdolkarimi/12042
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi