📍 یادداشت وارده:
دوستانِ اصلاحطلبِ سابق، محافظهکار شدنتان را تبریک میگویم!
#V 134
✍️ نویسندهی میهمان: علیرضا افشاری @afshari1397 - به عنوان کنشگری مدنی از هر تلاشی برای بهبود وضعیت کشور استقبال میکنم و در آن مشارکت خواهم داشت و از این رو خط قرمزی به عنوانِ تأیید نظام سیاسی موجود ندارم؛ چرا که در حوزهی کنشگریِ مثلاً محیطزیستی یا میراثی اگر محیطی حفاظتشده یا بنایی تاریخی نابود گشت دیگر امکانِ بازگشت وجود ندارد، در نتیجه برای حفظ آنها گاه ناگزیر از ارتباط گرفتن با همین مدیرانِ دولتیِ بعضاً سودجو یا نالایق هستیم. اما آیا در انتخاباتِ ریاستجمهوریِ پیشِ رو امیدی به بهبود وجود دارد؟
آنچه آشکار است در موضوعهای کلان حکومتی مانند سیاست خارجی یا توجه به خواستهای برجستهی مردمی، که برخی از آنها در اعتراضهای مردمی نمایان شد، یا مبارزه با فساد و انحلال سازمانهای بزرگ اقتصادیِ حکومتی، که در دورهای انقلابی و به جهتِ اسلامی کردن سازوکارهای اقتصادی شکل گرفتند اما اکنون که کل حکومت و دولت بر مبنای نگاهی اسلامی اداره میشود وجودشان بلاموضوع است، یا یکی شدنِ ارتش و سپاه و برچیده شدن فعالیتهای اقتصادیِ نیروهای مسلح... امکان تغییری وجود ندارد.
اصلِ نقدِ من به اصلاحطلبان هم به همین موضوع برمیگردد. اگر آنها خود را دارای وجهه و اعتباری مردمی میدانند که حضورشان برای حفظ نظام یا پایداریِ ایران مفید است چرا برای حضورشان شرایطی را نگذاشتند و مثلاً در همین زمینههای یادشده تعهد یا دستکم چراغ سبزی را از نظام نگرفتهاند تا اگر توانستند بر مسند ریاستجمهوری تکیه دهند بتوانند مصدر تغییری در شیوهی ادارهی حکومت شوند؟ حتا دکتر محمد مصدق هم در مجلس شورای ملی برای پذیرش جایگاه نخستوزیری شرایطی را گذاشت تا بتواند مسؤولیتی را بپذیرد که به اندازهاش ــ ولو تا حدودی ــ اختیار داشته باشد.
جای شگفتی دارد سیاسیونی باتجربه چون آنان، آنهم پس از دیدنِ دورههای ریاستجمهوریِ بزرگترانی چون خاتمی و روحانی، بخواهند برای در اختیار گرفتن منصبِ ریاستجمهوریای بجنگند که در آن جایگاه توانِ تغییرِ هیچ سیاستِ کلانی را ندارند. طبیعی است که در چنین شرایطی مردم گمان کنند که آنها تنها برای نفع شخصی و گرفتن مقامهایی، و مهمتر از آن بقای خود در چهارچوبِ نظام، است که وارد عرصهی انتخابات شدهاند.
وگرنه برای من دیدگاههای قومگرایانهی نامزدِ مورد حمایتِ ایشان در جایگاه دوم قرار دارد و بدیهی است که در میانِ آن جریان، اگر او آدم صادق و باهوشی باشد و اصلاحطلبان هم حداقل این بینش را داشته باشند که نخست باید ایرانی باشد تا آنان بتوانند در آن پُست و مقامی داشته باشند، این دیدگاهها به شدت تقلیل خواهد یافت و حتا میتواند چنان تهدیدی به فرصتِ تغییر دیدگاهِ پیروانِ چنان فکری بینجامد، چرا که برای ادارهی کشوری چون ایران نیاز به زبانی ملی است ــ جدا از پیشینهی غنیِ زبان فارسی که خزانهی تاریخ و ادب و فرهنگِ مشترکِ همهی اقواممان است ــ و نیاز به مرکزی فرماندهی و تمرکز. نقدی هم اگر بر مرکزگرایی وارد باشد جامع نبودنِ آن در این سالهاست (از فرزندانِ همهی کشور در آن باشند) و ناشایستهسالاریاش (بهترینهای کشور در آن باشند)، وگرنه به قول پیامبر؛ «هرگاه سه نفر همسفر شدند، از ميان خود يك نفر را به سالارى انتخاب كنند».
دومین نقد بزرگ بر این جریان نداشتن برنامهای برای تغییر است. البته خودشان نیک میدانند که اگر چنین برنامهای را بخواهند تدوین کنند ــ جدا از آن که میتواند همان برنامههای گذشته باشد چرا که هیچ پیشرفتی در گذشته نداشتهاند! ــ زیر ضرباتِ حامیانِ هستهی اصلی حکومت قرار خواهند گرفت چرا که راهی جز نقدِ روشهای پیش از این انجامشده بهدستِ مثلاً رییسجمهورِ پیشین نخواهند داشت.
برای خواندن ادامه این یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
دوستانِ اصلاحطلبِ سابق، محافظهکار شدنتان را تبریک میگویم!
#V 134
✍️ نویسندهی میهمان: علیرضا افشاری @afshari1397 - به عنوان کنشگری مدنی از هر تلاشی برای بهبود وضعیت کشور استقبال میکنم و در آن مشارکت خواهم داشت و از این رو خط قرمزی به عنوانِ تأیید نظام سیاسی موجود ندارم؛ چرا که در حوزهی کنشگریِ مثلاً محیطزیستی یا میراثی اگر محیطی حفاظتشده یا بنایی تاریخی نابود گشت دیگر امکانِ بازگشت وجود ندارد، در نتیجه برای حفظ آنها گاه ناگزیر از ارتباط گرفتن با همین مدیرانِ دولتیِ بعضاً سودجو یا نالایق هستیم. اما آیا در انتخاباتِ ریاستجمهوریِ پیشِ رو امیدی به بهبود وجود دارد؟
آنچه آشکار است در موضوعهای کلان حکومتی مانند سیاست خارجی یا توجه به خواستهای برجستهی مردمی، که برخی از آنها در اعتراضهای مردمی نمایان شد، یا مبارزه با فساد و انحلال سازمانهای بزرگ اقتصادیِ حکومتی، که در دورهای انقلابی و به جهتِ اسلامی کردن سازوکارهای اقتصادی شکل گرفتند اما اکنون که کل حکومت و دولت بر مبنای نگاهی اسلامی اداره میشود وجودشان بلاموضوع است، یا یکی شدنِ ارتش و سپاه و برچیده شدن فعالیتهای اقتصادیِ نیروهای مسلح... امکان تغییری وجود ندارد.
اصلِ نقدِ من به اصلاحطلبان هم به همین موضوع برمیگردد. اگر آنها خود را دارای وجهه و اعتباری مردمی میدانند که حضورشان برای حفظ نظام یا پایداریِ ایران مفید است چرا برای حضورشان شرایطی را نگذاشتند و مثلاً در همین زمینههای یادشده تعهد یا دستکم چراغ سبزی را از نظام نگرفتهاند تا اگر توانستند بر مسند ریاستجمهوری تکیه دهند بتوانند مصدر تغییری در شیوهی ادارهی حکومت شوند؟ حتا دکتر محمد مصدق هم در مجلس شورای ملی برای پذیرش جایگاه نخستوزیری شرایطی را گذاشت تا بتواند مسؤولیتی را بپذیرد که به اندازهاش ــ ولو تا حدودی ــ اختیار داشته باشد.
جای شگفتی دارد سیاسیونی باتجربه چون آنان، آنهم پس از دیدنِ دورههای ریاستجمهوریِ بزرگترانی چون خاتمی و روحانی، بخواهند برای در اختیار گرفتن منصبِ ریاستجمهوریای بجنگند که در آن جایگاه توانِ تغییرِ هیچ سیاستِ کلانی را ندارند. طبیعی است که در چنین شرایطی مردم گمان کنند که آنها تنها برای نفع شخصی و گرفتن مقامهایی، و مهمتر از آن بقای خود در چهارچوبِ نظام، است که وارد عرصهی انتخابات شدهاند.
وگرنه برای من دیدگاههای قومگرایانهی نامزدِ مورد حمایتِ ایشان در جایگاه دوم قرار دارد و بدیهی است که در میانِ آن جریان، اگر او آدم صادق و باهوشی باشد و اصلاحطلبان هم حداقل این بینش را داشته باشند که نخست باید ایرانی باشد تا آنان بتوانند در آن پُست و مقامی داشته باشند، این دیدگاهها به شدت تقلیل خواهد یافت و حتا میتواند چنان تهدیدی به فرصتِ تغییر دیدگاهِ پیروانِ چنان فکری بینجامد، چرا که برای ادارهی کشوری چون ایران نیاز به زبانی ملی است ــ جدا از پیشینهی غنیِ زبان فارسی که خزانهی تاریخ و ادب و فرهنگِ مشترکِ همهی اقواممان است ــ و نیاز به مرکزی فرماندهی و تمرکز. نقدی هم اگر بر مرکزگرایی وارد باشد جامع نبودنِ آن در این سالهاست (از فرزندانِ همهی کشور در آن باشند) و ناشایستهسالاریاش (بهترینهای کشور در آن باشند)، وگرنه به قول پیامبر؛ «هرگاه سه نفر همسفر شدند، از ميان خود يك نفر را به سالارى انتخاب كنند».
دومین نقد بزرگ بر این جریان نداشتن برنامهای برای تغییر است. البته خودشان نیک میدانند که اگر چنین برنامهای را بخواهند تدوین کنند ــ جدا از آن که میتواند همان برنامههای گذشته باشد چرا که هیچ پیشرفتی در گذشته نداشتهاند! ــ زیر ضرباتِ حامیانِ هستهی اصلی حکومت قرار خواهند گرفت چرا که راهی جز نقدِ روشهای پیش از این انجامشده بهدستِ مثلاً رییسجمهورِ پیشین نخواهند داشت.
برای خواندن ادامه این یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.