ام کیر خودتو
که گفت نه کیر پلاستیکی خوبه خلایق هرچه لایق .آرزو من هیچ وقت از تو دریغ نکردم چه فکری کردی با خودت ؟
دیلدو رو بالاتر آورد فشارم داد سمتش .با دستش تنظیم کرد وهلش داد توکسم .ممه هام روبادست دیگش چنگ میکرد وپشت گوشم رو زبون میزد .محکم بهم چسبیده بود کیرشو وسط کونم جا داده بود فشار میداد .بدنم بین دیوار و هیکل مردونش به بیشترین حد ممکن له میشد و درد میومد باحالت التماس گفتم حسام دردم میاد آروم
محکم ضربه زد روی باسنم
-نه تو دوست داری تو هیچ وقت با من روراست نبودی تو اون چیزی که هسی رو نمیگی
زیپ شلوارش روباز کرد وبدون اینکه کامل درش بیاره شورت و شلوارشو تا زانو کشید پایینو سر کیرشو گذاشت روی سوراخ کونم
به گریه افتادم حسام خواهش میکنم
-مگه اینجوری دوست نداری ؟
بازوهام رو گرفت و روی دیلدو جلو عقبم کرد آهان اینجوری
از استرس اینکه کیر کلفتشو بخاد توکونم فرو کنه لمبرام منقبض وسوراخم بسته تر شده بود .
کسم خشک شده بود و حرکتهای اجباری حسام نه تنها خوشایند نبود بلکه زجر آور بود .صدای گریه ام بلند شد و گفتم بس کن حسام بسه
با یه حرکت برم گردوند
محکم خوابوند روی گوشم
-متنفرم از اینکه هر وقت کم آوردی گریه کردی هروقت رنجیدی گریه کردی بجای اینکه بگی چه مرگته گریه کردی حتی پرسیدم ازت ولی دروغ گفتی بخاطر سوزنه تو چرا با من رفیق نمیشی ؟ تو چرا انقدر منو نشناختی که فکر میکنی قراره کونت بزارم که اینهمه یخ میکنی جمع میشی .بعد ۶ماه هنوز منو نشناختی ؟
هنوز گریه میکردم زیرچونه ام رو گرفت در حالی که بین انگشتاش فشار میداد با داد گفت مگه باتو نیستم مگه نمیگم گریه نکن
الان بگو حرف بزن بگو میخوام گریه کنم ولی گریه نکن
روی زمین کنار دیوار نشستم با این که سعی میکردم گریه نکنم اشکام بیشتر میومد .دلم گریه زار زار می خواد
-حسام من بتو چی بگم ؟ بگم
من هر چی حرف بزنم تو بیشتر سماجت میکنی مگه تو بامن حرف میزنی که من بزنم ؟ وقتی پشت بدنمو بیشتر از جلوم دوست داری وقتی مرتب از کونم تعریف میکنی وقتی هر شبی که پیشم باشی میگی قمبل کنم جای خودم ،کونمو بغل میکنی با اینکه میدونی دوست دارم صورت بصورت باشم
چرا باید بیام از خواسته هام بگم؟ وقتی حواست بمن نیست وقتی برات مهم نیست زنت تویه جمعی خوشش نیست راحت میشینی پای شطرنجت ؟ مگه همه چیزو باید گف؟ کاش یکی بخواد بفهمه
-آرزو من زندگی اولمه. من بلد نیستم باید بهم مهلت بدی
-باگریه گفتم ولی من زندگی دوممه خیلی تجربه های بد دارم که حتی برفیقمم نمیتونم بگم چه برسه به تو که شوهرمی
-منظورم این نبود چقدر حساس میشی
منو تو آغوشش گرفت با اینکه نمیشد وهردو روی زمین بودیم .دماغش رو روی دماغم گذاشت نگاهم رو بپایین انداختم .آروم اشکام میومدند
-بشکنه دستم دست خودم نبود خیلی عصبی شدم تو اون حال دیدمت انگار بم توهین شد یه لحظه حس کردم ناتوانم اینکه نمیتونم زنمو ارضا کنم
-بجون مامانم بعد عقدمون بار اولم بود فقط میخواستم سیر باشم نیام سمتت فقط همین
-خوب بم بگو برای من مهم نیست که من بیام سمتت یا بقول خودت بشینم تا تو بیای فقط میخوام دلخوریت تموم شده باشه خودت به این نتیجه برسی که بیای وبیای که صحبت کنیم نه اینکه سکس کنیم
نوشته: آرزو
@dastan_shabzadegan
که گفت نه کیر پلاستیکی خوبه خلایق هرچه لایق .آرزو من هیچ وقت از تو دریغ نکردم چه فکری کردی با خودت ؟
دیلدو رو بالاتر آورد فشارم داد سمتش .با دستش تنظیم کرد وهلش داد توکسم .ممه هام روبادست دیگش چنگ میکرد وپشت گوشم رو زبون میزد .محکم بهم چسبیده بود کیرشو وسط کونم جا داده بود فشار میداد .بدنم بین دیوار و هیکل مردونش به بیشترین حد ممکن له میشد و درد میومد باحالت التماس گفتم حسام دردم میاد آروم
محکم ضربه زد روی باسنم
-نه تو دوست داری تو هیچ وقت با من روراست نبودی تو اون چیزی که هسی رو نمیگی
زیپ شلوارش روباز کرد وبدون اینکه کامل درش بیاره شورت و شلوارشو تا زانو کشید پایینو سر کیرشو گذاشت روی سوراخ کونم
به گریه افتادم حسام خواهش میکنم
-مگه اینجوری دوست نداری ؟
بازوهام رو گرفت و روی دیلدو جلو عقبم کرد آهان اینجوری
از استرس اینکه کیر کلفتشو بخاد توکونم فرو کنه لمبرام منقبض وسوراخم بسته تر شده بود .
کسم خشک شده بود و حرکتهای اجباری حسام نه تنها خوشایند نبود بلکه زجر آور بود .صدای گریه ام بلند شد و گفتم بس کن حسام بسه
با یه حرکت برم گردوند
محکم خوابوند روی گوشم
-متنفرم از اینکه هر وقت کم آوردی گریه کردی هروقت رنجیدی گریه کردی بجای اینکه بگی چه مرگته گریه کردی حتی پرسیدم ازت ولی دروغ گفتی بخاطر سوزنه تو چرا با من رفیق نمیشی ؟ تو چرا انقدر منو نشناختی که فکر میکنی قراره کونت بزارم که اینهمه یخ میکنی جمع میشی .بعد ۶ماه هنوز منو نشناختی ؟
هنوز گریه میکردم زیرچونه ام رو گرفت در حالی که بین انگشتاش فشار میداد با داد گفت مگه باتو نیستم مگه نمیگم گریه نکن
الان بگو حرف بزن بگو میخوام گریه کنم ولی گریه نکن
روی زمین کنار دیوار نشستم با این که سعی میکردم گریه نکنم اشکام بیشتر میومد .دلم گریه زار زار می خواد
-حسام من بتو چی بگم ؟ بگم
من هر چی حرف بزنم تو بیشتر سماجت میکنی مگه تو بامن حرف میزنی که من بزنم ؟ وقتی پشت بدنمو بیشتر از جلوم دوست داری وقتی مرتب از کونم تعریف میکنی وقتی هر شبی که پیشم باشی میگی قمبل کنم جای خودم ،کونمو بغل میکنی با اینکه میدونی دوست دارم صورت بصورت باشم
چرا باید بیام از خواسته هام بگم؟ وقتی حواست بمن نیست وقتی برات مهم نیست زنت تویه جمعی خوشش نیست راحت میشینی پای شطرنجت ؟ مگه همه چیزو باید گف؟ کاش یکی بخواد بفهمه
-آرزو من زندگی اولمه. من بلد نیستم باید بهم مهلت بدی
-باگریه گفتم ولی من زندگی دوممه خیلی تجربه های بد دارم که حتی برفیقمم نمیتونم بگم چه برسه به تو که شوهرمی
-منظورم این نبود چقدر حساس میشی
منو تو آغوشش گرفت با اینکه نمیشد وهردو روی زمین بودیم .دماغش رو روی دماغم گذاشت نگاهم رو بپایین انداختم .آروم اشکام میومدند
-بشکنه دستم دست خودم نبود خیلی عصبی شدم تو اون حال دیدمت انگار بم توهین شد یه لحظه حس کردم ناتوانم اینکه نمیتونم زنمو ارضا کنم
-بجون مامانم بعد عقدمون بار اولم بود فقط میخواستم سیر باشم نیام سمتت فقط همین
-خوب بم بگو برای من مهم نیست که من بیام سمتت یا بقول خودت بشینم تا تو بیای فقط میخوام دلخوریت تموم شده باشه خودت به این نتیجه برسی که بیای وبیای که صحبت کنیم نه اینکه سکس کنیم
نوشته: آرزو
@dastan_shabzadegan