چه کار کنم با این خواهرزن؟
#خواهرزن
دوستان من 27 سال پیش ازدواج کردم آن موقع یه خواهرزن داشتم ده ساله و جذابیتی نداشت ولی هر وقت 15 سالش بود به خودش رسید و توجهمو جلب کرد گاهی تو چشام زل میزد و حس میکردم خواستنی شده تو شانزده سالگی خونه م خواب بود رفتم به کونش دست زدم رم کرد و یه گوشه کز کرد گذشت شد 17 ساله خونهم گیلان بود با مادرزنم اومدن خونه شرتشو رو بند برداشتم توش جق زدم خواستم خشکش کنم با شعله گاز سوخت انداختمش سطل زباله متوجه شد… رفتن و 18 ساله عقد کرد خیلی خوشگل شد و دیگه رسما عاشقش شدم و واسه کردنش نقشه میکشیدم عروسی کرد و پارسال شوهرش بخاطر کلاهبرداری افتاد زندان. منم همون وقتا داستان های بعضی اعضا که به راحتی با خواهرزنشون حال کرده بودنو میخوندم و متاسفانه با همین داستانا گول خوردم و از راه به در شدم. یه روز که شیراز بودم با ماشین بهم زنگ زد کجایی گفتم تو خیابون گفت بیا دنبالم ببرم خونه چند کیلومتر از شیراز فاصله داشت رفتم دیدمش خیلی خوشگل کرده بود گفت بریم بستنی بخوریم رفتیم هویج بستنی گرفتیم تو لژ خانوادگی نشستیم زل زد تو چشام گفت ما باید باهم صمیمی تر باشیم و خیلیا اینجورین بجز ما و من چون پدرم فوت کرده به محبت پدری تو نیاز دارم حالم گرفته شد ولی رفتارش نوع دیگری از ارتباط رو میخواست رفتم گیلان چند بار از یزد بهم زنگ زد و میگفت زنت یعنی خواهرم نفهمه یه وقت اما پس از چندروز دیگر تماس و پیام قطع شد و من دوسه سال تو کف بودم و اون بهایی نمیداد بهم خونه منتقل شد شیراز بادخترچهارساله ش اومد خونه من ولی من گیلان بودم تو اینستا دیدم پیج زده یه پیج فیک زدم پیام دادم با چند تا عکس فیک روزای دوم و سوم شروع کردم سکس چت اونم جواب میداد و حتی عکسای کص و کون و ممه برام فرستاد گازشو گرفتم فردا غروب کرج خونه بودم اونم بود کصخلی کردم عکساشو به زنم نشون دادم و گفتم اینکاره س تو اتاق بچه ها خوابیده بود چهارصبح رفتم بیدارش کردم عکسا نشونش دادم و گفتم میدی یا عکسارو نشون داداشت بدم گفت میدم گفتم بخواب رو شکم خوابید ازکف پا تا سوراخ کونشو لیس زدم ده دقیقه فقط سوراخ کونشو لیس زدم ده دقیقه هم کسشو که فک کنم ارضا شد و بهم گفت بسه مریض میشی خواستم بکنم قسم داد گفت بزار برای دفعه دیگه بهش گفتم از این ببعد زن خودمی مخارجتم میدم گفت باشه فردا شب هم رفتم از استرس کیرم راست نشد همون حالت نرم و نیمه جون تو چاک کسش مالیدم و آبم ریختم در کسش و فردا برگشتم گیلان تا دوسه ماه کم و بیش پیام میدادیم دیدم بی حس و سرسنگینه زنم هم بهش پیام داده خلاصه حدود یک ماه نه من نه اون پیام ندادیم بعد یک ماه پیام دادم… برام نوشت احترامت واجب ولی دیگر من اهل رابطه نیستم اعصابم خورد شد هرچی گفتم چی شده جواب نداد بهش گفتم پولی که دادم 2/5 میلیون برگردون ظرف دوساعت برگردوند و دیگر بلاکم کرد الان چهارسال میگذره من در آتش عشقش میسوزم اون همه خطهام بلاک کرده و میدونم دوس پسر گرفته و مرتب داره کس و کون میده شوهرش هم از روابط اون بامن و همه کسایی کردنش خبر داره و بنوعی هرجا دوس داره میده اجاره بکننش بجز من… من هم زندگیم خراب شده با زنم سرد شدم و زیر یک سقف اما باهم قهر فقط بخاطر بچه ها با همیم آخرین بار بایک خط جدید بهش پیام دادم و بهش گفتم من اشتباه کردم عکسات نشون زنم دادم اصلا من در رابطه با تو بد عمل کردم ببخش و بخاطر بچه هام باهام رفیق شو نذار زندگی و بچه هام از هم بپاشن و من هم برای جبران پنجاه میلیون تومان هدیه نقدی میزنم به کارتت میدونم بچه ها مفتی دارن میکننت اینو از من بگیر و با من هم باش به هرکی هم دوست داری کس بده فقط با من هم باش تا این تنش و قهر و بدبختی تو زندگی من جمع بشه باز هم بلاکم کرد به زنم گفتم این جنده س تو باهاش ارتباط نداشته باش اون گفت تقصیر تو بود اون توبه کرده و دزدکی باهاش رابطه تلفنی داره در حالی که میدونم اون الان دررابطه س و اینو از استوری های عاشقانه و منظور دارش متوجه میشم کل خانوادش با من قهرند منو مقصر میدونن و اون هم با خیال راحت داره به هرکی دوس داره کس میده و این وسط زندگی من خراب شد اونم شوهرش داره میدش اجاره به همه بجز من و من دارم دیوونه میشم نمیدونم چیکار کنم با زندگیم . گناه همه اینا پای کساییه که داستان خواهرزن نوشتن و من پاک و مومن رو از راه به در کردن. بچه هام آسیب دیدن اونم عمدا همینو میخواد ولی زن احمق من اینو نمیفهمه و دشمنی اونو باور نداره من حاضر شدم پنجاه میلیون بهش بدم باهام رابطه داشته باشه قبول نمیکنه دارم از غصه کس مفتی که داره به بچه های کون نشسته میده میمیرم بنظر شما چیکار کنم و چطور یک جنده با پنجاه میلیون هم حاضر نیست بمن بده؟؟؟ چیکار کنم؟ آیا امیدی هست باهام آشتی کنه و کلا چیکار کنم؟؟؟
نوشته: سعید
@dastan_shabzadegan
#خواهرزن
دوستان من 27 سال پیش ازدواج کردم آن موقع یه خواهرزن داشتم ده ساله و جذابیتی نداشت ولی هر وقت 15 سالش بود به خودش رسید و توجهمو جلب کرد گاهی تو چشام زل میزد و حس میکردم خواستنی شده تو شانزده سالگی خونه م خواب بود رفتم به کونش دست زدم رم کرد و یه گوشه کز کرد گذشت شد 17 ساله خونهم گیلان بود با مادرزنم اومدن خونه شرتشو رو بند برداشتم توش جق زدم خواستم خشکش کنم با شعله گاز سوخت انداختمش سطل زباله متوجه شد… رفتن و 18 ساله عقد کرد خیلی خوشگل شد و دیگه رسما عاشقش شدم و واسه کردنش نقشه میکشیدم عروسی کرد و پارسال شوهرش بخاطر کلاهبرداری افتاد زندان. منم همون وقتا داستان های بعضی اعضا که به راحتی با خواهرزنشون حال کرده بودنو میخوندم و متاسفانه با همین داستانا گول خوردم و از راه به در شدم. یه روز که شیراز بودم با ماشین بهم زنگ زد کجایی گفتم تو خیابون گفت بیا دنبالم ببرم خونه چند کیلومتر از شیراز فاصله داشت رفتم دیدمش خیلی خوشگل کرده بود گفت بریم بستنی بخوریم رفتیم هویج بستنی گرفتیم تو لژ خانوادگی نشستیم زل زد تو چشام گفت ما باید باهم صمیمی تر باشیم و خیلیا اینجورین بجز ما و من چون پدرم فوت کرده به محبت پدری تو نیاز دارم حالم گرفته شد ولی رفتارش نوع دیگری از ارتباط رو میخواست رفتم گیلان چند بار از یزد بهم زنگ زد و میگفت زنت یعنی خواهرم نفهمه یه وقت اما پس از چندروز دیگر تماس و پیام قطع شد و من دوسه سال تو کف بودم و اون بهایی نمیداد بهم خونه منتقل شد شیراز بادخترچهارساله ش اومد خونه من ولی من گیلان بودم تو اینستا دیدم پیج زده یه پیج فیک زدم پیام دادم با چند تا عکس فیک روزای دوم و سوم شروع کردم سکس چت اونم جواب میداد و حتی عکسای کص و کون و ممه برام فرستاد گازشو گرفتم فردا غروب کرج خونه بودم اونم بود کصخلی کردم عکساشو به زنم نشون دادم و گفتم اینکاره س تو اتاق بچه ها خوابیده بود چهارصبح رفتم بیدارش کردم عکسا نشونش دادم و گفتم میدی یا عکسارو نشون داداشت بدم گفت میدم گفتم بخواب رو شکم خوابید ازکف پا تا سوراخ کونشو لیس زدم ده دقیقه فقط سوراخ کونشو لیس زدم ده دقیقه هم کسشو که فک کنم ارضا شد و بهم گفت بسه مریض میشی خواستم بکنم قسم داد گفت بزار برای دفعه دیگه بهش گفتم از این ببعد زن خودمی مخارجتم میدم گفت باشه فردا شب هم رفتم از استرس کیرم راست نشد همون حالت نرم و نیمه جون تو چاک کسش مالیدم و آبم ریختم در کسش و فردا برگشتم گیلان تا دوسه ماه کم و بیش پیام میدادیم دیدم بی حس و سرسنگینه زنم هم بهش پیام داده خلاصه حدود یک ماه نه من نه اون پیام ندادیم بعد یک ماه پیام دادم… برام نوشت احترامت واجب ولی دیگر من اهل رابطه نیستم اعصابم خورد شد هرچی گفتم چی شده جواب نداد بهش گفتم پولی که دادم 2/5 میلیون برگردون ظرف دوساعت برگردوند و دیگر بلاکم کرد الان چهارسال میگذره من در آتش عشقش میسوزم اون همه خطهام بلاک کرده و میدونم دوس پسر گرفته و مرتب داره کس و کون میده شوهرش هم از روابط اون بامن و همه کسایی کردنش خبر داره و بنوعی هرجا دوس داره میده اجاره بکننش بجز من… من هم زندگیم خراب شده با زنم سرد شدم و زیر یک سقف اما باهم قهر فقط بخاطر بچه ها با همیم آخرین بار بایک خط جدید بهش پیام دادم و بهش گفتم من اشتباه کردم عکسات نشون زنم دادم اصلا من در رابطه با تو بد عمل کردم ببخش و بخاطر بچه هام باهام رفیق شو نذار زندگی و بچه هام از هم بپاشن و من هم برای جبران پنجاه میلیون تومان هدیه نقدی میزنم به کارتت میدونم بچه ها مفتی دارن میکننت اینو از من بگیر و با من هم باش به هرکی هم دوست داری کس بده فقط با من هم باش تا این تنش و قهر و بدبختی تو زندگی من جمع بشه باز هم بلاکم کرد به زنم گفتم این جنده س تو باهاش ارتباط نداشته باش اون گفت تقصیر تو بود اون توبه کرده و دزدکی باهاش رابطه تلفنی داره در حالی که میدونم اون الان دررابطه س و اینو از استوری های عاشقانه و منظور دارش متوجه میشم کل خانوادش با من قهرند منو مقصر میدونن و اون هم با خیال راحت داره به هرکی دوس داره کس میده و این وسط زندگی من خراب شد اونم شوهرش داره میدش اجاره به همه بجز من و من دارم دیوونه میشم نمیدونم چیکار کنم با زندگیم . گناه همه اینا پای کساییه که داستان خواهرزن نوشتن و من پاک و مومن رو از راه به در کردن. بچه هام آسیب دیدن اونم عمدا همینو میخواد ولی زن احمق من اینو نمیفهمه و دشمنی اونو باور نداره من حاضر شدم پنجاه میلیون بهش بدم باهام رابطه داشته باشه قبول نمیکنه دارم از غصه کس مفتی که داره به بچه های کون نشسته میده میمیرم بنظر شما چیکار کنم و چطور یک جنده با پنجاه میلیون هم حاضر نیست بمن بده؟؟؟ چیکار کنم؟ آیا امیدی هست باهام آشتی کنه و کلا چیکار کنم؟؟؟
نوشته: سعید
@dastan_shabzadegan