شه به من توجه میکرد، بیشتر اوقات خودش واسه سکس پیشقدم میشد، بیشتر از قبل به خودش و هیکلش میرسید، با بچهها بهتر از قبل رفتار میکرد، مث قبل بهش آزادی میدادم ولی این دفعه واقعا بیشتر روش حساس بودم، دیگران باعث رنجش و ناراحتیاش نشهان، انگار تازه با هم آشنا شده بودیم. بعد از ۳ ماه واقعا دوست نداشتم هیچکس حتی آقای دکتر با نیت خاصی به سارا نگاه کنه.
واقعا دیدگاهم به گرایش جنسی، خانواده و اجتماع عوض شده بود، یه روز به این فکر کردم وای، من چه فیلمهایی از سارا برای دکتر فرستادم، حالا با این فیلمها چکار کنم، چتها رو چکار کنم، چطور تو روی دکتر نگاه کنم، حتی از صحبتها و فیلمهایی که مدتی قبل راجع به کاکولدی رد و بدل کرده بودم خجالت کشیدم، برای اولین کار به سراغ گوشی سارا رفتم، دیدم فیلمها رو پاک کرده و اون فیلمها رو تو گوشیش نداره. یه کم خیالم راحت شد.
بعد تو تلگرام به دکتر پیام دادم که باز هم بعد از چند روز آنلاین شد و جواب داد. بعد از احواپرسی همیشگی.
-دکتر من کاری رو گفته بودین انجام دادم و فهمیدم حس کاکولدی من بسیار ضعیف هست و انجام رابطههای کاکولدی رو به هیچ وجه نمیپسندم.
-اوکی، امیدوارم تشخیصت درست باشه.
-یه لطفی میکنید، فیلمهایی رو که واستون فرستادم پاک کنید.
-اونا رو قبلا پاک کردم.
-حتی تو تلگرام.
-بله تو تلگرام پاک کردم.
-و یه لطف دیگه میکنید، چتهامون رو هم تو تلگرامتون حذف کنید.
-به روی چشم، اگه شما بخواهید حتما.
بعد از چند دقیقه
-چتها رو به طور حذف کردم.
-دکتر مطمئن باشم.
-مطمئن
-دکتر یه چیز دیگه، لطفا راجع به من فکر بدی نکنید، یه دوره گذار داشتم، رفت.
-نظر من راجع به شما هیچوقت فرقی نکرده، با هر گرایشی که داشته باشین.
-دکتر ممنون از راهنمایی و کمکهاتون.
-امیدوارم به کارتون اومده باشه.
-عالی بود.
و بعد با هم خداحافظی کردیم.
و اینطور من احساس میکنم بهترین و بامعرفتترین دوست دنیا (دکتر خودمون) و دوسداشتنیترین زن دنیا (سارای عزیزم) رو دارم.
ممنون که حوصله کردین و داستان بنده رو خوندین.
پایان.
نوشته: زانیار
@dastan_shabzadegan
واقعا دیدگاهم به گرایش جنسی، خانواده و اجتماع عوض شده بود، یه روز به این فکر کردم وای، من چه فیلمهایی از سارا برای دکتر فرستادم، حالا با این فیلمها چکار کنم، چتها رو چکار کنم، چطور تو روی دکتر نگاه کنم، حتی از صحبتها و فیلمهایی که مدتی قبل راجع به کاکولدی رد و بدل کرده بودم خجالت کشیدم، برای اولین کار به سراغ گوشی سارا رفتم، دیدم فیلمها رو پاک کرده و اون فیلمها رو تو گوشیش نداره. یه کم خیالم راحت شد.
بعد تو تلگرام به دکتر پیام دادم که باز هم بعد از چند روز آنلاین شد و جواب داد. بعد از احواپرسی همیشگی.
-دکتر من کاری رو گفته بودین انجام دادم و فهمیدم حس کاکولدی من بسیار ضعیف هست و انجام رابطههای کاکولدی رو به هیچ وجه نمیپسندم.
-اوکی، امیدوارم تشخیصت درست باشه.
-یه لطفی میکنید، فیلمهایی رو که واستون فرستادم پاک کنید.
-اونا رو قبلا پاک کردم.
-حتی تو تلگرام.
-بله تو تلگرام پاک کردم.
-و یه لطف دیگه میکنید، چتهامون رو هم تو تلگرامتون حذف کنید.
-به روی چشم، اگه شما بخواهید حتما.
بعد از چند دقیقه
-چتها رو به طور حذف کردم.
-دکتر مطمئن باشم.
-مطمئن
-دکتر یه چیز دیگه، لطفا راجع به من فکر بدی نکنید، یه دوره گذار داشتم، رفت.
-نظر من راجع به شما هیچوقت فرقی نکرده، با هر گرایشی که داشته باشین.
-دکتر ممنون از راهنمایی و کمکهاتون.
-امیدوارم به کارتون اومده باشه.
-عالی بود.
و بعد با هم خداحافظی کردیم.
و اینطور من احساس میکنم بهترین و بامعرفتترین دوست دنیا (دکتر خودمون) و دوسداشتنیترین زن دنیا (سارای عزیزم) رو دارم.
ممنون که حوصله کردین و داستان بنده رو خوندین.
پایان.
نوشته: زانیار
@dastan_shabzadegan