این روزها همه دنبال رد فلگ در دیگران هستند. هم برای روابط عاطفی، هم برای روابط دوستانه، و هم برای روابط کاری. اوائل مفهومی بود در دنباله پندهای کلاسیک ادبیات خودمون، که «دوست خوب کسی است که فلان باشد...»، یا «از پنج کس بپرهیز..». اما بتدریج به یک میم تبدیل شد. و سپس از میم به دنیای واقعی سرایت کرد (چون در دوران ما، کارکرد این ابزار همینه که در حد جوک باقی نمونه و بیاد توی دنیای فیزیکی). حالا رد فلگ به جزییاتی مثل طرز غذا خوردن هم رسیده، یا طرز لباس پوشیدن، و یا حتی دفعات استحمام! تمام توجهات متمرکز شده روی چیزهایی که عادت کردنی هستند. حتی به بدقول بودن یک فرد هم میشه عادت کرد، با اینکه آزاردهندهست. اما معمولا پرفرمنس اون فرد در پرایمتایم نادیده گرفته میشه. پرایمتایم به اون ساعاتی از روز میگن که شبکههای تلویزیونی گل برنامههاشون رو پخش میکنند، مثل ۹ شب. اما اصطلاحا یعنی زمانی که مهمترین اتفاقات رخ میده. ساعت ویژه برای پرستار وقتیه که همراه مریض وحشیبازی درمیاره، و باید تصمیم بگیره حساب اون همراه رو بذاره کف دستش، یا به خاطر مریض نادیده بگیره. ساعت ویژه برای شوهر وقتیه که میفهمه زنش پولی که با زحمت به دست آورده بود رو با حماقت به باد داده، و باید تصمیم بگیره گندهش کنه و بذاره همهچیز زندگیشون رو تحت تأثیر قرار بده، یا به عنوان یه حادثه کوچک از کنارش بگذره. به اینکه در این موقعیتها چه انتخابی انجام میده، نمیشه عادت کرد. به این صفت یک دوست که وقتی بحرانی پیش میاد، به جای اینکه آرامکننده باشه، خودش نیاز به داربست عاطفی داره تا آجر به آجر فرو نریزه، نمیشه عادت کرد.
وقتی به شلوغی مطب جراحان زیبایی اشاره میکنند، میگن توقعات بالا رفته! اما اینکه اینهمه توجه معطوف به شکل بینی شده، یعنی توقعات پایین اومده. این توقعات پایینه که با مقداری پسانداز میشه برآوردهش کرد. توقع بالا اینه که دنبال کاپیتان لحظات طوفانی باشی.
وقتی به شلوغی مطب جراحان زیبایی اشاره میکنند، میگن توقعات بالا رفته! اما اینکه اینهمه توجه معطوف به شکل بینی شده، یعنی توقعات پایین اومده. این توقعات پایینه که با مقداری پسانداز میشه برآوردهش کرد. توقع بالا اینه که دنبال کاپیتان لحظات طوفانی باشی.