در ادامه رفتارهای نامعقول میلیاردهای آمریکایی که حالشون خوب نیست، یکیشون در ملاء عام حرکت معروف نازیها رو انجام داد، که دیگه حتی خلوضعترین طرفداران این کمپ هم از پس رفع و رجوعش برنیومدند، حتی وقتی در توجیهش میگه مربوط به امپراتوری رومه (سال ۲۰۱۶ اگه کسی میگفت خوانندگان کلهخراب دیلیمیل توجیهات کسی که حرکت نازیها رو انجام داده نمیپذیرند، اما رویترز روش ماله میکشه، هیچکس باور نمیکرد)؛ چون در امپراتوری روم چنین چیزی وجود نداشت. در قرن بیستم و در ایتالیا بود که فاشیستها از روی یک نقاشی، حرکتشون رو به اون دوران نسبت دادند. که یعنی این دفاع بدتریه، چون اگه بگی مربوط به رومیهاست بیشتر خودت رو چسبوندی به فاشیستها. البته اگه یک نازی این حرکت رو انجام بده و در توجیهش به من بگه ربطی به نازیها نداره و مربوط به رومیهاست، اصلا رد نمیکنم و میگم خیلی هم عالی، ولی ترور امپراتور و اطرافیانش وقتی پاشون رو از گلیمشون دراز کرده بودند هم در امپراتوری روم زیاد اتفاق افتاد؛ پس اگه برای شما هم پیش اومد ما میگیم مربوط به روم باستانه و ربطی به تروریسم نداره!
گرایشات فاشیستی همیشه و همهجا وجود داشته. مخصوصا در بین کسانی که واقعا کشورشون رو دوست دارند. و در آمریکا خیلیها کشورشون رو دوست دارند. چون آدم وطندوست، که تواضع هم نداره، خودش رو در جایگاهی میبینه که تنهایی یا با دوستانش «مسیر درست» رو برای کشور تعیین کنه، و بقیه باید بگن چشم و حرف اضافه نزنند. اما این جماعت فعلی مال این حرفها نیستند که همون بساط قرن بیستم رو دوباره اجرا کنند. اینها به هیچ ایسمی نمیتونند وفادار بمونند. وقتی طرف در مراسم سوگندش میلیاردرها رو ردیف میکنه پشت خودش، باید بفهمی که موضوع چیه. وقتی میگفتند تیکتاک تهدید امنیت ملی است، و بعد گفتن اگه پنجاه درصدش به یک شرکت آمریکایی فروخته بشه، دیگه تهدید امنیت ملی نیست، هم باید میفهمیدی که موضوع چیه. برای اینها حتی خود فاشیسم هم یه جوکه.
اما از بازیهای داخلی آمریکا که بگذریم، چیزی که برای آدم بیرون آمریکا مهمه اینه که بپرسه من دارم چه چیزی دریافت میکنم ازین ابرقدرت؟ حتی فرض کنیم که آمریکا دست نازیها بود الان، چه علائمی وجود داشت که بتونیم بگیم برای یک ایرانی تفاوتی ایجاد شده؟ نباید فراموش کرد که سه سال پیش وقتی روسیه به اوکراین حمله کرد، اکثریت جمعیت آمریکا، و یا حداقل بالای پنجاه درصدشون، موافق حمایت همهجانبه از اوکراین بودند. یعنی از لحاظ دموکراتیک هم حساب کنیم، باید هدف دولت آمریکا برنده کردن اوکراین در جنگ میبود. اما بایدن اهداف مختلفی تعیین کرد که توی هیچکدومشون پیروزی اوکراین قرار نداشت! دقیقا دولت بایدن بود که خلاف خواست مردم عمل کرد. علاوه بر خواست مردم خود آمریکا، پیروزی اوکراین برای دفاع از دموکراسی غربی هم مهم بود. و باز هم پیروزیش به عنوان یک هدف تعیین نشد، و حمایتها فقط برای کند کردن تجاوز طراحی شدند. در حالی که دموکراتها این ژست رو بازی میکنند که مدافعان سنگر دموکراسی هستند، در برابر تهدیدات فاشیستی جمهوریخواهان! در بیرون آمریکا، این ژست اصلا نباید خریدار داشته باشه، چون برای کسانی که بیرونند، قاعده «هر دو حزب دو روی یک سکه هستند» تغییری نکرده. در دوره بایدن این نگرانی وجود داشت که با آخوند به تفاهم برسند و امتیازاتی بشون بدن، و الان در دور دوم ترامپ هم این نگرانی وجود داره که باشون به تفاهم برسند و امتیازاتی بشون بدن. فقط با یک ادبیات متفاوت (سندروم اُسگلیسم ایرانی که باعث شده فکر کنه ترامپ بیاد حالت «اینک آخرالزمان» ایجاد میکنه روی تهران، رو نباید لحاظ کرد، چون ربطی به واقعیات نداره). حتی اگه در یک حالت تخیلی در آمریکا کورههای آدمسوزی هم برپا بشه، چیزی که ما از بیرون خواهیم دید اینه که بین حرف زدن با ما، و حرف زدن با آخوند، دومی رو انتخاب خواهند کرد.
گرایشات فاشیستی همیشه و همهجا وجود داشته. مخصوصا در بین کسانی که واقعا کشورشون رو دوست دارند. و در آمریکا خیلیها کشورشون رو دوست دارند. چون آدم وطندوست، که تواضع هم نداره، خودش رو در جایگاهی میبینه که تنهایی یا با دوستانش «مسیر درست» رو برای کشور تعیین کنه، و بقیه باید بگن چشم و حرف اضافه نزنند. اما این جماعت فعلی مال این حرفها نیستند که همون بساط قرن بیستم رو دوباره اجرا کنند. اینها به هیچ ایسمی نمیتونند وفادار بمونند. وقتی طرف در مراسم سوگندش میلیاردرها رو ردیف میکنه پشت خودش، باید بفهمی که موضوع چیه. وقتی میگفتند تیکتاک تهدید امنیت ملی است، و بعد گفتن اگه پنجاه درصدش به یک شرکت آمریکایی فروخته بشه، دیگه تهدید امنیت ملی نیست، هم باید میفهمیدی که موضوع چیه. برای اینها حتی خود فاشیسم هم یه جوکه.
اما از بازیهای داخلی آمریکا که بگذریم، چیزی که برای آدم بیرون آمریکا مهمه اینه که بپرسه من دارم چه چیزی دریافت میکنم ازین ابرقدرت؟ حتی فرض کنیم که آمریکا دست نازیها بود الان، چه علائمی وجود داشت که بتونیم بگیم برای یک ایرانی تفاوتی ایجاد شده؟ نباید فراموش کرد که سه سال پیش وقتی روسیه به اوکراین حمله کرد، اکثریت جمعیت آمریکا، و یا حداقل بالای پنجاه درصدشون، موافق حمایت همهجانبه از اوکراین بودند. یعنی از لحاظ دموکراتیک هم حساب کنیم، باید هدف دولت آمریکا برنده کردن اوکراین در جنگ میبود. اما بایدن اهداف مختلفی تعیین کرد که توی هیچکدومشون پیروزی اوکراین قرار نداشت! دقیقا دولت بایدن بود که خلاف خواست مردم عمل کرد. علاوه بر خواست مردم خود آمریکا، پیروزی اوکراین برای دفاع از دموکراسی غربی هم مهم بود. و باز هم پیروزیش به عنوان یک هدف تعیین نشد، و حمایتها فقط برای کند کردن تجاوز طراحی شدند. در حالی که دموکراتها این ژست رو بازی میکنند که مدافعان سنگر دموکراسی هستند، در برابر تهدیدات فاشیستی جمهوریخواهان! در بیرون آمریکا، این ژست اصلا نباید خریدار داشته باشه، چون برای کسانی که بیرونند، قاعده «هر دو حزب دو روی یک سکه هستند» تغییری نکرده. در دوره بایدن این نگرانی وجود داشت که با آخوند به تفاهم برسند و امتیازاتی بشون بدن، و الان در دور دوم ترامپ هم این نگرانی وجود داره که باشون به تفاهم برسند و امتیازاتی بشون بدن. فقط با یک ادبیات متفاوت (سندروم اُسگلیسم ایرانی که باعث شده فکر کنه ترامپ بیاد حالت «اینک آخرالزمان» ایجاد میکنه روی تهران، رو نباید لحاظ کرد، چون ربطی به واقعیات نداره). حتی اگه در یک حالت تخیلی در آمریکا کورههای آدمسوزی هم برپا بشه، چیزی که ما از بیرون خواهیم دید اینه که بین حرف زدن با ما، و حرف زدن با آخوند، دومی رو انتخاب خواهند کرد.