Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
␥ 𝑯𝒆𝒂𝒍 𝑴𝒆, 𝑲𝒊𝒍𝒍𝒆𝒓 🔜 PT3
_کی تو رو فرستاده؟
_زندگی!
🩸
دستهاش رو کمی بالا آورد و همراستا با سینهش قرار داد؛ بعد از اون به آرومی در حالیکه حالا دیگه نیمتنه بالاییش همجهت با حرکت دستهاش جلو و عقب برده میشد، همراه با نُتهای دیوانهوار؛ شروع به حرکت دادن گردنش کرد و وقتی بالاخره خسته شد، یکی از پاهاش رو جلو و دیگری رو عقب برد! این بار انرژیش رو روی پایینتنهش گذاشت و کمی زانوهاش رو خم کرد؛ آهنگ به اوج خودش رسید و در حالیکه نمیتونست لبخندش رو پنهان کنه، گردنش رو عقب برد و با حرکت ریز پاهاش به چپ و راست، قهقهه بلندی سر داد که ناله ضعیف مرد، در حالیکه از شدت درد به خودش میپیچید توجهش رو جلب کرد پس از حرکت ایستاد و بخاطر بر هم زدن جشن و رقص کوچکش بهش چشمغره رفت و لعنتی زیر لب گفت.
「 #HealMe ⁞ #Spoil 」
→
@VKook_i ᭧
@vkooki_fic ᭧
_کی تو رو فرستاده؟
_زندگی!
🩸
دستهاش رو کمی بالا آورد و همراستا با سینهش قرار داد؛ بعد از اون به آرومی در حالیکه حالا دیگه نیمتنه بالاییش همجهت با حرکت دستهاش جلو و عقب برده میشد، همراه با نُتهای دیوانهوار؛ شروع به حرکت دادن گردنش کرد و وقتی بالاخره خسته شد، یکی از پاهاش رو جلو و دیگری رو عقب برد! این بار انرژیش رو روی پایینتنهش گذاشت و کمی زانوهاش رو خم کرد؛ آهنگ به اوج خودش رسید و در حالیکه نمیتونست لبخندش رو پنهان کنه، گردنش رو عقب برد و با حرکت ریز پاهاش به چپ و راست، قهقهه بلندی سر داد که ناله ضعیف مرد، در حالیکه از شدت درد به خودش میپیچید توجهش رو جلب کرد پس از حرکت ایستاد و بخاطر بر هم زدن جشن و رقص کوچکش بهش چشمغره رفت و لعنتی زیر لب گفت.
_تو... کی هستی؟
چاقوش رو بالا آورد و چشمهاش رو ریز کرد، اون لبخند درخشان هنوز هم روی لبهاش بود:
_خب... اونها بهم میگن شبح اما...
این بار بطور کامل به سمت مرد چرخید و کمی به جلو خم شد، جوری که مطمئن بشه قبل از بیهوش شدن به خوبی چهرهش رو میبینه و...
「 #HealMe ⁞ #Spoil 」
→
@VKook_i ᭧
@vkooki_fic ᭧