♦️آشوبناکیی آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعیی ایران /۱
✍️حسن محدّثیی گیلوایی
۲۹ بهمن ۱۴۰۳
مقدّمه
سر و کار من با روش تحقیق تا پیش از دو ماه گذشته در همین حد بود که برای انجام کارهای پژوهشی ام و نیز برای راهنماییی دانشجویان ام و انجام کارهای پژوهشیی مشترکمان به منابع اصلی مراجع میکردم و از این طریق روشها را در حد نیاز میآموختم و بهکار میبستم. در جامعهشناسی تأکید دارم که نخست باید کارهای تجربی انجام بدهیم تا بتوانیم در بارهی جامعهمان و ویژهگیها و تغییرات اش سخنان معتبری بگوییم و بنویسیم.
اما بعد از اصرار برخی دانشجویان برای برگزاریی دورهی آموزشیی روش تحقیق ماجرای من و روش تحقیق قدری تغییر کرد و ناگزیر شدم محتوایی را برای تدریس آماده کنم. دانشجویان ام بارها و بارها از وضع آشوبناک آموزش روش تحقیق و کتابهای آموزشیی موجود در بارهی روش تحقیق در علوم اجتماعی شکایت کردند و از من خواستند مثل مورد نظریهها کمکشان بکنم. برای اینکه سخنان من نوعی بازارگرمی برای خود تلقی نشود، از این دانشجویان عزیز میخواهم یادداشتهای خود را در این باره منتشر کنند تا من آنها را نیز بهمنزلهی شاهدی بر مدعایم منتشر کنم.
از دو ماه گذشته که کار نظاممندی را برای آموزش کلیات روش تحقیق آغاز کرده ام و برای شروع تمرکز ام را بر روششناسی و مبانی فکری و فلسفیی روش تحقیق نهاده ام، بیش از پیش با آشوبناکیی آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعیی ایران آشنا شده ام. پیش از این در ۲۴ سال گذشته که مشغول آموزش دانشجویان در دانشگاه بوده ام، کم و بیش با این آشوبناکی آشنا گشته ام و بهویژه در بررسیی پروپوزالها و رسالهها یا نگارش آنها بارها با همکاران ام بر سر روش تحقیق مباحثه و مناقشه داشته ام و گاه کار بالا گرفته و ناچار شده ام داوریها و نظرات برخی از آنان را به نقد بکشم و برای همکاران بفرستم و خطاهای برجستهی برخی از آنها را آشکارا بیان کنم تا بهخطا مانع کار پژوهشیی من و دانشجویان ام نشوند. در این مناقشات و مباحثات با همکاران دریافته بودم که آنان گرفتار و نیز مروج چه کلیشههایی در روش تحقیق هستند و چهگونه مطالب بسیار آشفتهای را به دانشجویان آموزش میدهند. اما ماجرا در دو ماه اخیر برای من بسیار جدّیتر شد.
در این برنامهی آموزشیای که تازه شروع کرده ام و دو جلسه از آن گذشته است، به دانشجویان ام قول دادم که در هر جلسه دقایقی در حد ده تا پانزده دقیقه یکی از کتابهای موجود در حوزهی روش تحقیق را در کلاس معرفی و بررسی و نقد خواهم کرد. در جلسهی اول به کتاب رویکردهای کیفی و کمی ویلیام لاورنس نیومن پرداختم و آن را بهعنوان کتاب ارزشمند و قابل استفاده به دانشجویان ام معرفی کردم. اگرچه نقدهایی نیز بدان داشتم. در جلسهی دوم به سه جلد کتاب استاد سابق ام در دورههای دانشجویی، آقای دکتر باقر ساروخانی پرداختم و ضمن قدردانی از زحمات این استاد محترم و پیشکسوت، به دانشجویان ام گفتم که وقت خود را برای یادگیریی روش تحقیق با این سه جلد تلف نکنید؛ زیرا با خواندن این سه جلد نه تنها روش تحقیق یاد نمیگیرید بلکه نظم ذهنیتان نیز از دست میرود.
در این دو جلسه علاوه بر بحثهای پایهایی دیگر، از وجود برخی کلیشههای نادرست در آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعیی ایران برای دانشجویان ام سخن گفتم؛ از جمله دو کلیشهی زیر:
الف. در تحقیقات بهره برنده از روشهای تحقیق کیفی نباید از نظریه یا چارچوب نظری بهره گرفت؛
ب. در علوم اجتماعی بسته به پارادایمها دو نوع کار بیشتر نباید انجام بدهیم: در معرفتشناسیی پوزیتیویستی و پساپوزیتیویستی نیاز به تبیین داریم و در معرفتشناسیی ضد پوزیتیویستی نیاز به تفهم.
برای جلسهی سوم که هنوز برگزار نشده، رفتم سراغ کتابهای دکتر احمد محمّدپور. تا این زمان، من بهنحو منظّم و دقیق کارهای او را نخوانده بودم و فقط بخشهایی از کتاب «ضد روش» (عنوانی نادرست و خطا برای کتابی در بارهی روش تحقیق) او را مطالعه کرده بودم. اما بارها دیده بودم که دانشجویان در نگارش فصل سوّم رسالههایشان به آثار وی ارجاع داده اند و تلاش کرده اند این فصل را با نوشتههای او «پر کنند» و به جایی برسانند که مورد پسند استادان مربوطه قرار گیرد. اما این بار شروع به خواندن کتابهای محمّدپور کردم و متأسّفانه داغ ام تازه شدم و دریافتم که ایشان از مروّجان برخی از این کلیشههای نادرست روش تحقیق در ایران هستند و ریشهی بخش قابل توجّهی از مناقشات من و همکاران ام در آثار ایشان قرار دارد.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddes
✍️حسن محدّثیی گیلوایی
۲۹ بهمن ۱۴۰۳
مقدّمه
سر و کار من با روش تحقیق تا پیش از دو ماه گذشته در همین حد بود که برای انجام کارهای پژوهشی ام و نیز برای راهنماییی دانشجویان ام و انجام کارهای پژوهشیی مشترکمان به منابع اصلی مراجع میکردم و از این طریق روشها را در حد نیاز میآموختم و بهکار میبستم. در جامعهشناسی تأکید دارم که نخست باید کارهای تجربی انجام بدهیم تا بتوانیم در بارهی جامعهمان و ویژهگیها و تغییرات اش سخنان معتبری بگوییم و بنویسیم.
اما بعد از اصرار برخی دانشجویان برای برگزاریی دورهی آموزشیی روش تحقیق ماجرای من و روش تحقیق قدری تغییر کرد و ناگزیر شدم محتوایی را برای تدریس آماده کنم. دانشجویان ام بارها و بارها از وضع آشوبناک آموزش روش تحقیق و کتابهای آموزشیی موجود در بارهی روش تحقیق در علوم اجتماعی شکایت کردند و از من خواستند مثل مورد نظریهها کمکشان بکنم. برای اینکه سخنان من نوعی بازارگرمی برای خود تلقی نشود، از این دانشجویان عزیز میخواهم یادداشتهای خود را در این باره منتشر کنند تا من آنها را نیز بهمنزلهی شاهدی بر مدعایم منتشر کنم.
از دو ماه گذشته که کار نظاممندی را برای آموزش کلیات روش تحقیق آغاز کرده ام و برای شروع تمرکز ام را بر روششناسی و مبانی فکری و فلسفیی روش تحقیق نهاده ام، بیش از پیش با آشوبناکیی آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعیی ایران آشنا شده ام. پیش از این در ۲۴ سال گذشته که مشغول آموزش دانشجویان در دانشگاه بوده ام، کم و بیش با این آشوبناکی آشنا گشته ام و بهویژه در بررسیی پروپوزالها و رسالهها یا نگارش آنها بارها با همکاران ام بر سر روش تحقیق مباحثه و مناقشه داشته ام و گاه کار بالا گرفته و ناچار شده ام داوریها و نظرات برخی از آنان را به نقد بکشم و برای همکاران بفرستم و خطاهای برجستهی برخی از آنها را آشکارا بیان کنم تا بهخطا مانع کار پژوهشیی من و دانشجویان ام نشوند. در این مناقشات و مباحثات با همکاران دریافته بودم که آنان گرفتار و نیز مروج چه کلیشههایی در روش تحقیق هستند و چهگونه مطالب بسیار آشفتهای را به دانشجویان آموزش میدهند. اما ماجرا در دو ماه اخیر برای من بسیار جدّیتر شد.
در این برنامهی آموزشیای که تازه شروع کرده ام و دو جلسه از آن گذشته است، به دانشجویان ام قول دادم که در هر جلسه دقایقی در حد ده تا پانزده دقیقه یکی از کتابهای موجود در حوزهی روش تحقیق را در کلاس معرفی و بررسی و نقد خواهم کرد. در جلسهی اول به کتاب رویکردهای کیفی و کمی ویلیام لاورنس نیومن پرداختم و آن را بهعنوان کتاب ارزشمند و قابل استفاده به دانشجویان ام معرفی کردم. اگرچه نقدهایی نیز بدان داشتم. در جلسهی دوم به سه جلد کتاب استاد سابق ام در دورههای دانشجویی، آقای دکتر باقر ساروخانی پرداختم و ضمن قدردانی از زحمات این استاد محترم و پیشکسوت، به دانشجویان ام گفتم که وقت خود را برای یادگیریی روش تحقیق با این سه جلد تلف نکنید؛ زیرا با خواندن این سه جلد نه تنها روش تحقیق یاد نمیگیرید بلکه نظم ذهنیتان نیز از دست میرود.
در این دو جلسه علاوه بر بحثهای پایهایی دیگر، از وجود برخی کلیشههای نادرست در آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعیی ایران برای دانشجویان ام سخن گفتم؛ از جمله دو کلیشهی زیر:
الف. در تحقیقات بهره برنده از روشهای تحقیق کیفی نباید از نظریه یا چارچوب نظری بهره گرفت؛
ب. در علوم اجتماعی بسته به پارادایمها دو نوع کار بیشتر نباید انجام بدهیم: در معرفتشناسیی پوزیتیویستی و پساپوزیتیویستی نیاز به تبیین داریم و در معرفتشناسیی ضد پوزیتیویستی نیاز به تفهم.
برای جلسهی سوم که هنوز برگزار نشده، رفتم سراغ کتابهای دکتر احمد محمّدپور. تا این زمان، من بهنحو منظّم و دقیق کارهای او را نخوانده بودم و فقط بخشهایی از کتاب «ضد روش» (عنوانی نادرست و خطا برای کتابی در بارهی روش تحقیق) او را مطالعه کرده بودم. اما بارها دیده بودم که دانشجویان در نگارش فصل سوّم رسالههایشان به آثار وی ارجاع داده اند و تلاش کرده اند این فصل را با نوشتههای او «پر کنند» و به جایی برسانند که مورد پسند استادان مربوطه قرار گیرد. اما این بار شروع به خواندن کتابهای محمّدپور کردم و متأسّفانه داغ ام تازه شدم و دریافتم که ایشان از مروّجان برخی از این کلیشههای نادرست روش تحقیق در ایران هستند و ریشهی بخش قابل توجّهی از مناقشات من و همکاران ام در آثار ایشان قرار دارد.
#نظریهپردازی
#صحتآزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddes