«پهلوی» گفتمان نیمهتمام انسان ایرانی؛ بازگشت به آینده!
اگر گفتمان پهلوی را گفتگوی نیمهتمام انسان ایرانی «با» جهان معاصر فرض کنیم، گفتمان حکومت اسلامی، گفتگوی پایانیافته «در» برابر معاصر بودن با جهان است! گفتگویی است که پدیداری آن در تخالف و تقابل بیدلیل و بیعلت هویدا میشود و هویتاش بر «فرار از عصر» شکل میگیرد برخلاف آنچه گفتمان پهلوی قصد کرده بود و «قرار بر عصر» و معاصر بودن و همعصر بودن با جهان داشت!
کدام دلیل و علت سبب میشود که معاصر بودن در گذشته جا مانده باشد؟ انسان امروزین ایرانی در «اکنونِ» جهان، به کدام گسستِ حسرت برانگیز در گذشته ی خود میاندیشد؟ کدام بخش از گذشته ی نیمهتمام، هنوز و کماکان، ذهن و زبان ایرانیان را درگیر خود دارد؟ آیا گفتمان پهلوی همان گفتگوی نیمهتمامِ معاصر نیست که در گذشتهی ما جا مانده است؟
انقلاب ۵۷ بازنماییِ گذشتهای بود به نام تشیع در گفتمانی مذهبی. گذشتهای که ایرانیان خواسته یا ناخواسته، آرمانهای خود را در آن یافتند و تلاش کردند گسست و فرآیند نیمهتمام گفتمان مذهبی را در صحنهی جامعه و فرهنگ و سیاست به سرانجام برسانند.
اما حالا پس از چهار دهه از بازگشت به یک گفتمان مذهبی و ناکامی آن در ایدهها و شیوههای زندگی فردی و جمعی، ایرانیان بار دیگر به بازگشت میاندیشند. بازگشت به یک گسست. به یک گفتمان ناتمام به نام پهلوی. گفتمانی که ایرانیان معاصر شدن خود را در آن میبینند. انسان ایرانی در صدد بازگشت به گفتگویی نیمهتمام است که خود را در آن گفتمان والا و بالا دیده است و به این معنا ایرانیان در حال گریز از «اکنون» و بازگشت به گفتمانی نیمهتمام با هدف «معاصر» شدن هستند.
✍جلال حیدری، جامعه شناس
اگر گفتمان پهلوی را گفتگوی نیمهتمام انسان ایرانی «با» جهان معاصر فرض کنیم، گفتمان حکومت اسلامی، گفتگوی پایانیافته «در» برابر معاصر بودن با جهان است! گفتگویی است که پدیداری آن در تخالف و تقابل بیدلیل و بیعلت هویدا میشود و هویتاش بر «فرار از عصر» شکل میگیرد برخلاف آنچه گفتمان پهلوی قصد کرده بود و «قرار بر عصر» و معاصر بودن و همعصر بودن با جهان داشت!
کدام دلیل و علت سبب میشود که معاصر بودن در گذشته جا مانده باشد؟ انسان امروزین ایرانی در «اکنونِ» جهان، به کدام گسستِ حسرت برانگیز در گذشته ی خود میاندیشد؟ کدام بخش از گذشته ی نیمهتمام، هنوز و کماکان، ذهن و زبان ایرانیان را درگیر خود دارد؟ آیا گفتمان پهلوی همان گفتگوی نیمهتمامِ معاصر نیست که در گذشتهی ما جا مانده است؟
انقلاب ۵۷ بازنماییِ گذشتهای بود به نام تشیع در گفتمانی مذهبی. گذشتهای که ایرانیان خواسته یا ناخواسته، آرمانهای خود را در آن یافتند و تلاش کردند گسست و فرآیند نیمهتمام گفتمان مذهبی را در صحنهی جامعه و فرهنگ و سیاست به سرانجام برسانند.
اما حالا پس از چهار دهه از بازگشت به یک گفتمان مذهبی و ناکامی آن در ایدهها و شیوههای زندگی فردی و جمعی، ایرانیان بار دیگر به بازگشت میاندیشند. بازگشت به یک گسست. به یک گفتمان ناتمام به نام پهلوی. گفتمانی که ایرانیان معاصر شدن خود را در آن میبینند. انسان ایرانی در صدد بازگشت به گفتگویی نیمهتمام است که خود را در آن گفتمان والا و بالا دیده است و به این معنا ایرانیان در حال گریز از «اکنون» و بازگشت به گفتمانی نیمهتمام با هدف «معاصر» شدن هستند.
✍جلال حیدری، جامعه شناس