✓اهمیت خودشناسی
✍️مصطفی ملکیان
🔹نظر شخصیام اين است كه ما بايد از واقعيت حی و حاضر زندگی شروع به خودشناسی كنيم . واقعيت حی وحاضر چيست؟ يعنی كدام واقعيت است كه انسان در هر وضع و حالی كه باشد، خواه پير باشد يا جوان، زن باشد يا مرد، فقير باشد يا غنی، بیسواد باشد يا باسواد، از اين واقعيت فارغ نباشد؟
به نظر من اين واقعيت همه جايی و هميشگی، درد و رنج است و شايد اين آيه قرآن«لقد خلقنا الانسان فی کبد» ناظر به همين نكته باشد. البته به قرآن نسبت نمیدهم اما میگويم شايد ناظر به همين نكته باشد «فی کبد»يعنی انسان محاط در كبد است؛ من معتقدم بهترين خاستگاه خودشناسی، درد و رنج است .
🔹به اين صورت كه انسان مثلا از خودش بپرسد چرا من از حرف حسن، تا اين حد رنجيدم، در حالی كه نظير اين حرف را حسين هم به من زد، اما من تا اين حد نرنجيدم؟ و يا مثلا چرا وقتی به منظور خودم رسيدهام، باز هم در درد و رنج هستم. يعنی با اينكه به چيزی كه میخواستهام، رسيدهام، باز هم در درد و رنج هستم. به تعبير شوپنهاور چرا زندگی من بين درد و رنج نداشتن و ملال داشتن نوسان میكند. هر چه را نداريم درد و رنج فقدانش را داريم و هر چه را هم كه داريم از آن سير هستيم و ملال داشتنش را داريم.
🔹همان طور كه ما از صدای قژقژ ضبطصوت به وجود مشكل در دستگاه ضبطصوت پی میبريم و نسبت به آن شناخت پيدا میكنيم، از وجود درد و رنج در خودمان هم به شناخت خودمان میرسيم؛ البته به شرط اينكه درد و رنج را مبدأ قرار دهيم برای واشكافی خودمان، نه آنكه بخواهيم درد و رنج را بپوشانيم يا انكار كنيم. ضبط صوتی كه دچار مشكل است و مثلا صدای آن كم نمیشود بايد پوسته رويش را باز كرد و كنار زد، آنگاه به چند پيچ و مهره میرسيم كه بايد آنها را هم باز كنيم. پس از باز كردن پيچ ها به چند سيم میرسيم.
🔹با واشكافی ضبط متوجه عيب و نقص آن میشويم و مثلا میبينيم دو سيم از هم جدا شده و قطع دو سيم مانع كم شدن صدای ضبطصوت شده است. با مرتفع كردن عيب، ضبطصوت دوباره سالم میشود. ممكن است كسی به جای اينكه اين روند را برای تعمير ضبط صوت طی كند تا بتواند به راحتی صدای آن را تنظيم كند، به همسرش بگويد به جای آنكه به خودمان و ديگران آزار و زحمت بدهيم، يك لحاف روی اين ضبطصوت میاندازيم. وقتی صدا از پشت لحاف بيايد ديگر آزارنده نيست و به گوش همسايه هم نمیرسد . اگر لحاف روی ضبطصوت بيندازيد، باعث گرم شدن ضبط شده و آلياژهای آن آب میشود . ممكن است شخص برای رفع اين مشكل هم يك تشت يخ روی لحاف بگذارد تا ضبط را سرد نگه دارد، چه بسا يخ آب شود و روی لحاف بريزد و ضبط را خيس كند .
🔹در اينجا ممكن است شخص پيشنهاد كند كه يك درب برای تشت بگذاريم. اين راه اشتباه است و به نتيجه نمیرسد . يعنی شخص نخواسته است علت و عيب و نقص اصلی را بيابد و مرتفع كند. ما به جای آنكه خودمان را فريب دهيم و مثلا بگوييم ما از بیپولی رنج نمیبريم، بايد به خودمان بگوييم ما از بیپولی رنج میبريم و پولی برای تعمير ضبط نداريم و در نتيجه از اين طريق علت را بيابيم. وگرنه اگر انسان بخواهد ژست بگيرد و بگويد من نه از بیپولی، نه از گمنامی، نه از توطئه دشمنان، رنج نمیبرم، به بيراهه رفته است و شبيه همان لحاف انداختن روی ضبط صوت است كه مشكل را حل نمیكند، بلكه گرفتاریهای ديگری را به همراه میآورد.
🔹البته اين سخن بوداست، ولی ما كاری به اين نداريم كه اين سخن بودا است. بودا درد و رنج را يك واقعيت همه جايی و هميشگی میدانست و آغاز كار خودشناسی را در درد و رنج میدانست و ما بايد از همين جا بفهيم كه خودمان چه هستيم. اگر درد و رنج و جود دارد، انسان بايد ذره ذره خودش را تحليل كند و علت آن را بيابد و رفع كند. اگر ما به واقعيتهای محسوس و ملموس زندگیمان از اين منظر نگاه كنيم، آرام آرام خودمان را میشناسيم. مثلا میفهميم كه ما در واقع پول نمیخواستهايم، بلكه احترام میخواستهايم، اما چون پول احترام میآورد پول میخواستهايم. چرا ما احترام میخواهيم؟ اگر احترام و محبوبيت با هم تعارض پيدا كرد، كداميك را بر ديگر ترجيح دهيم؟ بهلول محبوب بود اما محترم نبود، هارون الرشيد محترم بود اما محبوب نبود .
🔹ممكن بود كسی در كوچه و خيابان حتی باقيمانده غذايش را به بهلول بدهد و بگويد بخور تا گرسنه نمانی؛ يعنی محترم نبود، اما محبوب بود، در حالی كه هيچ كس به هارون الرشيد غذايی نمیداد ولی دلش هم به حال گرسنگی او نمیسوخت، چون محبوب نبود.
اگر بين اين مسائل تعارض پيش بيايد، انسان آرام آرام خودش را میشناسد. بدين ترتيب كه انسان به خودش رجوع میكند و ريشه تعارض را میيابد. درد و رنج، واقعيتی است كه در زندگی همه ما و هميشه و در همه جا، حی و حاضر است و همه انسانهادر آن مشتركاند.
❇️ روششناسی مطالعات مقایسهای عرفان، ص 323 تا 332
🎧 فایل صوتی و 🎥 فایل تصویری
✍️مصطفی ملکیان
🔹نظر شخصیام اين است كه ما بايد از واقعيت حی و حاضر زندگی شروع به خودشناسی كنيم . واقعيت حی وحاضر چيست؟ يعنی كدام واقعيت است كه انسان در هر وضع و حالی كه باشد، خواه پير باشد يا جوان، زن باشد يا مرد، فقير باشد يا غنی، بیسواد باشد يا باسواد، از اين واقعيت فارغ نباشد؟
به نظر من اين واقعيت همه جايی و هميشگی، درد و رنج است و شايد اين آيه قرآن«لقد خلقنا الانسان فی کبد» ناظر به همين نكته باشد. البته به قرآن نسبت نمیدهم اما میگويم شايد ناظر به همين نكته باشد «فی کبد»يعنی انسان محاط در كبد است؛ من معتقدم بهترين خاستگاه خودشناسی، درد و رنج است .
🔹به اين صورت كه انسان مثلا از خودش بپرسد چرا من از حرف حسن، تا اين حد رنجيدم، در حالی كه نظير اين حرف را حسين هم به من زد، اما من تا اين حد نرنجيدم؟ و يا مثلا چرا وقتی به منظور خودم رسيدهام، باز هم در درد و رنج هستم. يعنی با اينكه به چيزی كه میخواستهام، رسيدهام، باز هم در درد و رنج هستم. به تعبير شوپنهاور چرا زندگی من بين درد و رنج نداشتن و ملال داشتن نوسان میكند. هر چه را نداريم درد و رنج فقدانش را داريم و هر چه را هم كه داريم از آن سير هستيم و ملال داشتنش را داريم.
🔹همان طور كه ما از صدای قژقژ ضبطصوت به وجود مشكل در دستگاه ضبطصوت پی میبريم و نسبت به آن شناخت پيدا میكنيم، از وجود درد و رنج در خودمان هم به شناخت خودمان میرسيم؛ البته به شرط اينكه درد و رنج را مبدأ قرار دهيم برای واشكافی خودمان، نه آنكه بخواهيم درد و رنج را بپوشانيم يا انكار كنيم. ضبط صوتی كه دچار مشكل است و مثلا صدای آن كم نمیشود بايد پوسته رويش را باز كرد و كنار زد، آنگاه به چند پيچ و مهره میرسيم كه بايد آنها را هم باز كنيم. پس از باز كردن پيچ ها به چند سيم میرسيم.
🔹با واشكافی ضبط متوجه عيب و نقص آن میشويم و مثلا میبينيم دو سيم از هم جدا شده و قطع دو سيم مانع كم شدن صدای ضبطصوت شده است. با مرتفع كردن عيب، ضبطصوت دوباره سالم میشود. ممكن است كسی به جای اينكه اين روند را برای تعمير ضبط صوت طی كند تا بتواند به راحتی صدای آن را تنظيم كند، به همسرش بگويد به جای آنكه به خودمان و ديگران آزار و زحمت بدهيم، يك لحاف روی اين ضبطصوت میاندازيم. وقتی صدا از پشت لحاف بيايد ديگر آزارنده نيست و به گوش همسايه هم نمیرسد . اگر لحاف روی ضبطصوت بيندازيد، باعث گرم شدن ضبط شده و آلياژهای آن آب میشود . ممكن است شخص برای رفع اين مشكل هم يك تشت يخ روی لحاف بگذارد تا ضبط را سرد نگه دارد، چه بسا يخ آب شود و روی لحاف بريزد و ضبط را خيس كند .
🔹در اينجا ممكن است شخص پيشنهاد كند كه يك درب برای تشت بگذاريم. اين راه اشتباه است و به نتيجه نمیرسد . يعنی شخص نخواسته است علت و عيب و نقص اصلی را بيابد و مرتفع كند. ما به جای آنكه خودمان را فريب دهيم و مثلا بگوييم ما از بیپولی رنج نمیبريم، بايد به خودمان بگوييم ما از بیپولی رنج میبريم و پولی برای تعمير ضبط نداريم و در نتيجه از اين طريق علت را بيابيم. وگرنه اگر انسان بخواهد ژست بگيرد و بگويد من نه از بیپولی، نه از گمنامی، نه از توطئه دشمنان، رنج نمیبرم، به بيراهه رفته است و شبيه همان لحاف انداختن روی ضبط صوت است كه مشكل را حل نمیكند، بلكه گرفتاریهای ديگری را به همراه میآورد.
🔹البته اين سخن بوداست، ولی ما كاری به اين نداريم كه اين سخن بودا است. بودا درد و رنج را يك واقعيت همه جايی و هميشگی میدانست و آغاز كار خودشناسی را در درد و رنج میدانست و ما بايد از همين جا بفهيم كه خودمان چه هستيم. اگر درد و رنج و جود دارد، انسان بايد ذره ذره خودش را تحليل كند و علت آن را بيابد و رفع كند. اگر ما به واقعيتهای محسوس و ملموس زندگیمان از اين منظر نگاه كنيم، آرام آرام خودمان را میشناسيم. مثلا میفهميم كه ما در واقع پول نمیخواستهايم، بلكه احترام میخواستهايم، اما چون پول احترام میآورد پول میخواستهايم. چرا ما احترام میخواهيم؟ اگر احترام و محبوبيت با هم تعارض پيدا كرد، كداميك را بر ديگر ترجيح دهيم؟ بهلول محبوب بود اما محترم نبود، هارون الرشيد محترم بود اما محبوب نبود .
🔹ممكن بود كسی در كوچه و خيابان حتی باقيمانده غذايش را به بهلول بدهد و بگويد بخور تا گرسنه نمانی؛ يعنی محترم نبود، اما محبوب بود، در حالی كه هيچ كس به هارون الرشيد غذايی نمیداد ولی دلش هم به حال گرسنگی او نمیسوخت، چون محبوب نبود.
اگر بين اين مسائل تعارض پيش بيايد، انسان آرام آرام خودش را میشناسد. بدين ترتيب كه انسان به خودش رجوع میكند و ريشه تعارض را میيابد. درد و رنج، واقعيتی است كه در زندگی همه ما و هميشه و در همه جا، حی و حاضر است و همه انسانهادر آن مشتركاند.
❇️ روششناسی مطالعات مقایسهای عرفان، ص 323 تا 332
🎧 فایل صوتی و 🎥 فایل تصویری