🛎
یک نوعشناسیی گفتمانی با اهدفِ ایراندوستی و انسانیتافزایی
✍️
حسن معین - ۲۹ آذر ۱۴۰۳
شبی
مناظره آقایان عبدالکریمی و محدثی را که با
حواشی نزدیک به چهار ساعت شد؛ گوش دادم. صداها و نوشتهها را از کانالِ ایشان و
جاهای بسیار بهتر خواندم، شنیدم. چند روز گذشت یک مرتبه به من الهام شد که
یک نوعشناسیی گفتمانی بنویس.
نوشتم.
به پنج گفتمان رسیدم:
گفتمانِ انقلابِ جهانوطن،
گفتمانِ اصلاحاتِ سیاسیی حکومتوطن،
گفتمانِ براندازی رژیم سیاسی،
گفتمان دینی،
گفتمان زندگی. به شرحِ ذیل نوشتم:
یک. در اینکه باید ستیز را کنار گذاشته و از راه گفتگو زندگی کنیم تردید ندارم.
دو. ایرانیان سالهاست که در داخل و خارج از کشور با هم در حالِ گفتگو هستند. البته گفتگویی ستیزمندانه. بهتر است گفتگو را دوستانه انجام دهیم. رندانه و متوهمانه و صرفا با همفکران گفتگو کردن و یا به بهانه گفتگو نکردن هم چارهی خوبی نیست.
سه. در خلالِ گفتگوهای انجام شده تا کنون چند گفتمان سربرآورده است. در این یادداشت میخواهم یک نوع شناسیي ابتکاری از این گفتمانها به دست آورم.
چهار. یک گفتمان را استاد عبدالکریمی چند سال است که مطرح کرده که همان
گفتمان انقلاب است. این گفتمان که من
صفتِ جهان وطن به آن دادم؛ وجود انواع بحرانها در ایران را در شدت بالا در ۳۶۰ درجه زمین و فضای ایران به رسمیت شناخته و راه رهایی از این بحرانها را حمایت از جیم الف و برو بچ انقلاب در مبارزه با نظام جهانی سلطه دانسته و خواهان حمایت هر زیستمند با شعور و بی شعوری در هر نقطه از جهان از این گفتمانِ جهان وطن است. اهالی این گفتمان کسی را که با این گفتمان همراه نباشد مستحقِ چندبار اعدام میداند.
پنج.
گفتمانِ اصلاحاتِ سیاسی حکومتوطن. این گفتمان از سال 1376 در ایران سر برآورده و با سر خم کردن مقابلِ هر ذی وجودی خواهانِ شراکت در حکومت است. بحرانها در ایران را کم و بیش پذیرفته و مدعی است با شراکت اهالیی این گفتمان در حکومت، بحرانها را رفع و یا قابل تحمل خواهد ساخت.
شش.
گفتمانِ براندازی رژیمِ سیاسی. اهالی این گفتمان بسیار متکثر هستند. برخی صرفا دغدغههای سیاسی دارند. از خاندان و اعوان و انصارِ پهلوی بگیر تا
دو میمِ مبارزِ رجوی و مجاهدین در داخل و خارج از کشور،
دادخواهانِ ناشریف عمدتا در خارج کشور و دادخواهانِِ عزیز و بسیار بسیار هزینه داده هوادارِ اینان عمدتا در داخل کشور و نیز
سایر افراد و احزاب با رویکرد سیاسی از راستِ راست تا چپِ چپ در داخل و خارج از کشور. اضافه بر این سه دسته اهالی این گفتمان، مردمانی هم در این گفتمان داریم که چندان سیاسی نبوده و به هر دلیلی ماندنِ در ایران برایشان دافعه داشته و رفتن از ایران برایشان جاذبه. اینها از ۲۰۰ سال پیش
تا تَقی به تُوقی خورد راهِ مهاجرت از ایران پیش گرفتند. ابتدا قفقاز و روسیه رفتند و در دوران جیم الف به آمریکا و کانادا و سوئد و هرجا که شد. البته این دسته آخر خیلیخیلی با سه دسته دیگر در این گفتمان متفاوت هستند. بعضا دارای تخصصهایی هستند که ایران نیاز ندارد و یا جیم الف مورد بیتوجهی قرار داده است.
توجه دارید که نوع شناسیها آرمانیاند؛ الزاما با واقعیت تطبیقِ کامل ندارند.
هفت.
گفتمان دینی. اهالی این گفتمان صرفا دغدغههای دینی دارند. از طیفهای سیاسی مختلف. از جهت اعتقادِ دینی و نقش دین در سیاست هم بسیار متکثر هستند. وجه مشترکِ اهالیی این گفتمان،
تمایل به استقلال دین از حکومت و نه الزاما سیاست به منظور حفظ دین هست. برای روشن شدن مثال بزنم. پایداریچیها در گفتمان انقلاب جای دارند. طرفدارنِ مرحوم آيتالله منتظری در گفتمانِ دینی جای دارند.
هشت.
گفتمان زندگی. اهالی این گفتمان اعتقاد به آزاد شدن در لحظه دارند. آنها به آزادی رسیده و تلاش دارند که این آزادی هرچه بیشتر انتشار یافته و همگانیتر گردد. از نظر گرایش سیاسی بسیار متکثرند. بسیاری گرایشِ سیاسی ندارند. از نظر سنی از دیگر گفتمانها دارای اهالی سرشار و جوانتر بیشتری هستند. اینها آرزوی چندانی ندارند. فرهنگیاند. اینان به هدف رسیدند و در راه زندگی، خوشخرامانه قدم میزنند.
خب این هم از گفتمان سازی خلاقِ خودم. این نوعشناسیی گفتمانی چقدر شمولیت دارد؛ نمیدانم. احتمالا افرادِ حقیقی را کاملا نشود در یک گفتمان جای داد. البته این ایرادِ نوعشناسی گفتمانی که انجام دادم نیست. تمامِ نوع شناسیها این ایراد را دارند. ذاتیی نوعشناسی است. آرمانی است.
نهایتا پیشنهاد میکنم اعضای گروه، کانال و بطور کلی هر خوانندهی مطلب، نوعشناسی را مطالعه کرده و ببینند در کدام گفتمان جای میگیرند. به عنوان یک انسان، تعهدِ گفتمانی پیدا کرده و گفتگوهای درون گفتمانی و برون گفتمانی را با اهدفِ ایراندوستی و انسانیتافزایی را وجه همت قرار دهند.
باشد که بهشت را ساخته و به جهنمِ خود، خدا و دیگران نرویم.
.