#پارت۳۵۳
اي کاش منم خوابیده بودم.. مثل اونا.....
دیگه طاقت نیاوردم. ماشین رو کنار جاده نگه داشتم.
اومدم بیرون و کنار ماشین زانو زدم...
سرمو به طرف آسمون گرفتم جیغ زدم...
از ته دل...
صداش زدم...
ازش گله داشتم... شکایت داشتم....
دلم پر بود...
غم روي شونه هام سنگینی میکرد...
صداش زدم. بلند....
ـ بسمه.....می شنوي؟.......
می خواي چیرو بهم ثابت کنی؟
این که تنهام؟
محکومم به تنهایی.............
اینکه ضعیفم...............
خدایا میشنوي؟
اي کاش منم خوابیده بودم.. مثل اونا.....
دیگه طاقت نیاوردم. ماشین رو کنار جاده نگه داشتم.
اومدم بیرون و کنار ماشین زانو زدم...
سرمو به طرف آسمون گرفتم جیغ زدم...
از ته دل...
صداش زدم...
ازش گله داشتم... شکایت داشتم....
دلم پر بود...
غم روي شونه هام سنگینی میکرد...
صداش زدم. بلند....
ـ بسمه.....می شنوي؟.......
می خواي چیرو بهم ثابت کنی؟
این که تنهام؟
محکومم به تنهایی.............
اینکه ضعیفم...............
خدایا میشنوي؟