~ روزگاری اصلاحطلبان ازین حیث مورد اهمیت و توجه قرار گرفتند که چهره متخاصمی در برابر رهبری، هاشمی رفسنجانی، سپاه و غیره داشتند، و از آزادی و جامعه مدنی و دموکراسی حرف میزدند. در واقع آنها ازین حیث مورد توجه قرار گرفتند که «بلند پرواز» بودند.
امروزه اما ازین حیث مورد تقدیر قرار گرفتهاند که -از زبان پزشکیان-میگویند: قرار نیست کار شاقّی انجام دهیم، فقط میخواهیم وضع ازین بدتر نشود. به تعبیر محمدجواد کاشی، ستون خیمه اصلاحات خوابیده است. در واقع میتوان از خلال انتخابات اخیر مشاهده کرد که تعریف اصلاحات به سمت جریان محافظهکارتر این جبهه گرایش پیدا کرده است.
این گرایش پس از جنبشی سر برآورده است که از حیث گفتمانی رادیکال بود. اگر بخاطر بیاوریم، گرایش قبلی مهم جبهه اصلاحات به سمت محافظهکاری به پس از جنبش ٨٨ بر میگردد. چگونه است که پس از یک جنبش اعتراضی، از جبهه اصلاحات در مجموع طلب میشود که هرچه بیشتر از بلندپروازیهای سیاسی، دموکراسیخواهی و مقابله با سازوکارهای حاکمیت عقبنشینی کند و به تعبیر رایج «واقعبین» شود؟
جنبشها وقتی در دستاوردهای سیاسیشان ناکام میشوند، دیدگاهی که معتقد است: «تغییرات از طریق جنبشهای اعتراضی ممکن نیست»، تقویت میشود. حتی بسیاری از مشارکتکنندگان در جنبش مردد میشوند، یک قدم به عقب بر میدارند و ریل عوض میکنند. اگر در اطراف خود مشاهده میکنید که برخی حامیان مشارکت در انتخابات فعلی، چندی پیش برانداز بودند، به همین واقعیت اجتماعی بر میگردد.
مطالعات بر روی جنبشهای اجتماعی و حتی انقلابها نشان دادهاند که از نتایج شکست جنبشها، ظهور قویتر دیدگاهها و گروههای محافظهکارتر است.
بر این اساس -و دلایل دیگر- پیشبینی من از انتخابات پیش رو مشارکت بیشتر طبقه متوسط نسبت به انتخابات اخیر است. محافظهکارتر شدن اصلاحطلبان با استقبال بیشتری روبرو خواهد شد و ۵۵ تا ۶٠ درصد واجدان در انتخابات شرکت خواهند کرد، که بطور مشخص محصول تجربهی طبقه متوسط است؛ تجربهای که میتواند تغییر کند و در انتخابات بعدی رفتار دیگری را تولید کند.
حضور و عدم حضور افراد در انتخابات در نسبت با مسایل مادی و ذهنیای است که به مرور ساخته میشوند.
@AminBozorgiyan
امروزه اما ازین حیث مورد تقدیر قرار گرفتهاند که -از زبان پزشکیان-میگویند: قرار نیست کار شاقّی انجام دهیم، فقط میخواهیم وضع ازین بدتر نشود. به تعبیر محمدجواد کاشی، ستون خیمه اصلاحات خوابیده است. در واقع میتوان از خلال انتخابات اخیر مشاهده کرد که تعریف اصلاحات به سمت جریان محافظهکارتر این جبهه گرایش پیدا کرده است.
این گرایش پس از جنبشی سر برآورده است که از حیث گفتمانی رادیکال بود. اگر بخاطر بیاوریم، گرایش قبلی مهم جبهه اصلاحات به سمت محافظهکاری به پس از جنبش ٨٨ بر میگردد. چگونه است که پس از یک جنبش اعتراضی، از جبهه اصلاحات در مجموع طلب میشود که هرچه بیشتر از بلندپروازیهای سیاسی، دموکراسیخواهی و مقابله با سازوکارهای حاکمیت عقبنشینی کند و به تعبیر رایج «واقعبین» شود؟
جنبشها وقتی در دستاوردهای سیاسیشان ناکام میشوند، دیدگاهی که معتقد است: «تغییرات از طریق جنبشهای اعتراضی ممکن نیست»، تقویت میشود. حتی بسیاری از مشارکتکنندگان در جنبش مردد میشوند، یک قدم به عقب بر میدارند و ریل عوض میکنند. اگر در اطراف خود مشاهده میکنید که برخی حامیان مشارکت در انتخابات فعلی، چندی پیش برانداز بودند، به همین واقعیت اجتماعی بر میگردد.
مطالعات بر روی جنبشهای اجتماعی و حتی انقلابها نشان دادهاند که از نتایج شکست جنبشها، ظهور قویتر دیدگاهها و گروههای محافظهکارتر است.
بر این اساس -و دلایل دیگر- پیشبینی من از انتخابات پیش رو مشارکت بیشتر طبقه متوسط نسبت به انتخابات اخیر است. محافظهکارتر شدن اصلاحطلبان با استقبال بیشتری روبرو خواهد شد و ۵۵ تا ۶٠ درصد واجدان در انتخابات شرکت خواهند کرد، که بطور مشخص محصول تجربهی طبقه متوسط است؛ تجربهای که میتواند تغییر کند و در انتخابات بعدی رفتار دیگری را تولید کند.
حضور و عدم حضور افراد در انتخابات در نسبت با مسایل مادی و ذهنیای است که به مرور ساخته میشوند.
@AminBozorgiyan