~ یک روز قبل از انتخابات سال ۱۳۸۴ سرمقاله روزنامه شرق را درباره اهمیت تسخیر دولت نوشتم. یادداشت من در نقد تحریم انتخابات بود. در سالهای پیش ازین مقالات زیادی در نقد اصلاحطلبان نوشته بودم اما فکر میکردم تداوم حضور اصلاحطلبان در نهادهای حکمرانی جا را برای جامعه مدنی باز میکند. آن انتخابات تحریم نشد اما در نهایت احمدینژاد به ریاست رسید. درک جمعی از سیاست در آن زمان محدود به انتخابات و نظام نمایندگی بود. امروزه هر چند ساختار سیاسی تصلب بیشتری پیدا کرده است اما معنای سیاست در افکار عمومی گسترش یافته است و کمتر کسی دیگر اصلاحات تدریجی را تنها آلترناتيو وضعیت معرفی میکند.
انتخابات پیش رو هر نتیجهای داشته باشد، تخیل سیاسی گسترش یافته و بازی پایان نیافته است.
—————————————
٢۶ خرداد ١٣٨۴/ روزنامه شرق
کمک به سلطهامين بزرگيان
۱- آنتونيو گرامشى در نقد ديدگاههاى ارتدوكس از ماركسيسم معتقد است، ماركسيستهاى اوليه تحت تاثير جنبش كارگرى و سوسياليستى بيش از آنكه درباره ساخت دولت سرمايهدارى تأمل كنند، به انقلاب و شرايط وقوع آن مىانديشيدند.از نظر ماركسيست-لنينيستها، دولت چيزى جز ابزار خدمتگزار طبقه مسلط نيست و كاركردى جز سركوب طبقات فرودست را به عهده ندارد. در اين رويكرد دولت نهادى غيرمستقل و منشعب از نظام بورژوازى است كه كاملاً تحت سلطه اين نظام قرار دارد و چون در تصرف كامل اين نظام است اساساً اصلاحناپذير است. به طور خلاصه دولت موجود به هيچ عنوان نمیتواند وسيلهاى براى اصلاح اجتماعى باشد. چون در ذات سركوبگر و فاسد است و تنها راه مقابله با اين ذات ايدئولوژيك انقلاب، شورش همگانى و تأسیس دولت پرولتری است.
۲- از ديد گرامشى قدرت دولت هر چند محدود به دستگاه دولت نيست، اما غالباً از طريق دستگاه دولت اعمال مىشود. گرامشى در اين تلقى قائل به يك تفكيك مهم است. تمايز ميان قدرت دولت و دستگاه دولت. گرامشى در نقد ماركسيستهاى اوليه بر اين اعتقاد است كه آنان «قدرت» را داراى يك مركز (center) خاص و راه مبارزه با اين «قدرت» را حمله به اين «مركز» مىدانند. از ديد آنان اين مركز، بىشك «دولت» و شيوه و راه مقابله با آن فروپاشى اين «دولت» از طريق «انقلاب» است. از ديد گرامشى «قدرت» نه در يك مركز بلكه در سطح جامعه پخش است. به عبارتى ديگر «قدرت» نه از يك مركز بلكه از مراكز متعددى اعمال مىشود كه در هر بخش به طور جداگانه «سركوب» مىکند. همين رويكرد است كه توجه گرامشى را از «دولت» به سمت «جامعه مدنى» مىكشاند و منجر به اين مىشود كه وى به تحليل روابط خرد «قدرت» بپردازد. نكتهاى كه بايد در ديدگاه گرامشى به آن بسيار توجه كرد اين مسئله است كه از نظر وى اين قدرتهاى محدود و پراكنده، هر چند سعى مىكنند قدرت خود را از طريق دستگاه قدرت دولت اعمال نمايند اما بىشك مىبايد ميان قدرت دولت و دستگاه دولت تمايز قائل شد. اين سخن بدين معناست كه هرچند قدرت دولت فارغ از مركز عمل مىكند و در سطح اجزاى بسيار و حتى در جامعه مدنى پراكنده است اما به سبب تجميع امكانات سركوب در دست دولت، كنشگران فعال در جامعه مدنى كه همواره سعى مىكنند با اجزاى قدرت دولت در سطح خرد، مبارزه كنند مىبايد همواره به اختلال در دستگاه دولت پرداخته و آن را از گفتمان مسلط تهى كنند.
۳- نتيجهاى كه از ديدگاه گرامشى مىتوان گرفت اين نكته محورى است كه يكى از بهترين و موثرترين شيوههاى تضعيف قدرت دولت، تسخير دستگاه دولت است.اختلال در مهمترين ابزار اعمال قدرت دولت يعنى دستگاه دولت، با تسخير همه يا بخشى از آن به تقويت نيروهاى متضاد منجر شده و از سلطه همه جايى و توان سركوبگرى آن مىكاهد و امكان مبارزه را به سمت وضعيت مطلوب بيشتر مهيا مىكند.
۴- وضعيت ايران در هشت سال گذشته نشان داد تمايز جدى ميان قدرت دولت و دستگاه دولت وجود دارد. نيروهايى فارغ از دستگاه دولت همواره وجود داشتهاند و دارند كه برخلاف ميل دولت با قدرت عمل مىكنند و حتى تا جايى پيش مىروند كه از خود دولت نيز امتياز يا قربانى مىگيرند. راه حل پراتيك طرفداران «تحريم» تحويل دستگاه دولت به قدرت دولت و يگانه و همراه ساختن اين دو است. عينىترين نتيجه اين تلقى، فارغ از رويكردهاى يوتوپياگرايانه افزايش حجم سركوب و جراحات بيشتر سركوبشدگان است.
۵- آلتوسر ديگر روشنفكر برجسته ماركسيست معتقد است ايدئولوژى طبقه حاكم همواره و برخلاف تصور رايج ماركسيستى بدون توسل به خشونت و با همكارى خود سركوبشدگان اعمال مىشود. از نظر وى اين سركوبشدگان هستند كه در مقاطع مختلف تاريخى امكان سركوب را به قدرت مىدهند. سئوالى كه بايد پرسيد اين است كه آيا مىتوان به سبب پايدارى قدرت دولت در ايران به نوع دستگاه دولت بىتفاوت بود؟
@AminBozorgiyan