Forward from: بنرهای شاتوت
- شورت لامبادا دیگه چه کوفتیه؟ توی بچه مدرسهای رو چه به شورت لامبادا؟
با اخم و چشمان چموش خیرهی مرد رو به رویش می شود!
- من شورت لامبادا میخوام! برام بخر علیهان...
دندان قروچه ای میکند....
هیچ قدرتی مقابل دخترک نیموجبی مقابلش ندارد.
رگ گردنش از غیرت بیرون میزند.
- دیگه چی!؟ این شورتا واسه دخترایی که برنامه میکنن! تو این شورتو بپوشی واسه کی؟
تو مدرسه نکنه میخوای پز بدی؟
لب بر میچاند و با تخسی لب میزند:
- پس چطور آبجیت ترلان داره؟! اونم دو رنگ قرمز مشکی؟! منم میخوام.....
با تعجب خیره ی دخترک می شود
- تو چیکار شورتِ خواهر من داری! داره که داره!! اون هر کار دلش بخواد بکنه، مشکل من با توئه بچه مدرسهایه!
لوس وارانه لب می زند:
- علیهان خب من یدونه خریدم ازشون.
چپ چپ خیره اش می شود و با عصبانیت فریاد سر می دهد:
- رفتی دنبال شورت سکسی گشتی که چی بشه؟ واسه من میخوای بپوشی؟
ماتینا پشت چشم نازک میکند.
- خودم مگه دل ندارم؟ شاید دوست پسری چیزی پیدا کردم، نباید شورت خوشگل بپوشم؟
بچه که نیستم، خیر سرمهفده سالمه!
دستان علیهان مشت میشود
- تو غلط کردی دخترهی خیرهسر... شورتتو بده من! لازم نکرده برای کسی بپوشی؟
خودش را به سینه ی علیهان می فشارد و با لحنِ لوسی لی می زند:
- خب الان دیگه خریدم! بپوشم برات ببینی؟
علیهان گوشهایش داغ میشود و دست روی کمر دخترک می اندازد و در گوشش لب میزند:
- واسه من با اون یه تیکه شورت غر و غمیش بیای که قلبم میترکه!
ماتینا با ناز میخندد و از او دور میشود.
علیهان با این که نتوانسته بود شورت را از دخترک بگیرد ولی بلند شد تا به بقیهی کارهایش برسد...
قدم اول را برنداشته بود که با دیدن ماتینا با ان لباس نیمه لخت زبانش بند می آید....
بدنِ سفیدش میان آن کمربند های سیاه کشیده جذاب به نظر می رسید...
به سمتش می آید و خودش را به او نزدیک میکند:
- چطوره؟
با حرص چنگی به کمرش می زند و می گوید:
- واسه منی که هیچ کس و کارتم از اینا میپوشی نمیگی بلایی سرت بیارم؟
میخندد و با زبان درازی می گوید:
- میخوای چیکارم کنی؟ نکنه میخوای بپوشی!؟
- نه ولی از پوشیدن تو میتونم قشنگ استفاده کنم!
با یک حرکت شرتِ سیاه را در تنش می درد و با جیغ کشیدن دخترک لبانش را به کام میگیرد....
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
رابطه دختر مدرسهای با مردِ همسایه🔞
با اخم و چشمان چموش خیرهی مرد رو به رویش می شود!
- من شورت لامبادا میخوام! برام بخر علیهان...
دندان قروچه ای میکند....
هیچ قدرتی مقابل دخترک نیموجبی مقابلش ندارد.
رگ گردنش از غیرت بیرون میزند.
- دیگه چی!؟ این شورتا واسه دخترایی که برنامه میکنن! تو این شورتو بپوشی واسه کی؟
تو مدرسه نکنه میخوای پز بدی؟
لب بر میچاند و با تخسی لب میزند:
- پس چطور آبجیت ترلان داره؟! اونم دو رنگ قرمز مشکی؟! منم میخوام.....
با تعجب خیره ی دخترک می شود
- تو چیکار شورتِ خواهر من داری! داره که داره!! اون هر کار دلش بخواد بکنه، مشکل من با توئه بچه مدرسهایه!
لوس وارانه لب می زند:
- علیهان خب من یدونه خریدم ازشون.
چپ چپ خیره اش می شود و با عصبانیت فریاد سر می دهد:
- رفتی دنبال شورت سکسی گشتی که چی بشه؟ واسه من میخوای بپوشی؟
ماتینا پشت چشم نازک میکند.
- خودم مگه دل ندارم؟ شاید دوست پسری چیزی پیدا کردم، نباید شورت خوشگل بپوشم؟
بچه که نیستم، خیر سرمهفده سالمه!
دستان علیهان مشت میشود
- تو غلط کردی دخترهی خیرهسر... شورتتو بده من! لازم نکرده برای کسی بپوشی؟
خودش را به سینه ی علیهان می فشارد و با لحنِ لوسی لی می زند:
- خب الان دیگه خریدم! بپوشم برات ببینی؟
علیهان گوشهایش داغ میشود و دست روی کمر دخترک می اندازد و در گوشش لب میزند:
- واسه من با اون یه تیکه شورت غر و غمیش بیای که قلبم میترکه!
ماتینا با ناز میخندد و از او دور میشود.
علیهان با این که نتوانسته بود شورت را از دخترک بگیرد ولی بلند شد تا به بقیهی کارهایش برسد...
قدم اول را برنداشته بود که با دیدن ماتینا با ان لباس نیمه لخت زبانش بند می آید....
بدنِ سفیدش میان آن کمربند های سیاه کشیده جذاب به نظر می رسید...
به سمتش می آید و خودش را به او نزدیک میکند:
- چطوره؟
با حرص چنگی به کمرش می زند و می گوید:
- واسه منی که هیچ کس و کارتم از اینا میپوشی نمیگی بلایی سرت بیارم؟
میخندد و با زبان درازی می گوید:
- میخوای چیکارم کنی؟ نکنه میخوای بپوشی!؟
- نه ولی از پوشیدن تو میتونم قشنگ استفاده کنم!
با یک حرکت شرتِ سیاه را در تنش می درد و با جیغ کشیدن دخترک لبانش را به کام میگیرد....
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
https://t.me/+pDX0O2f43SsxNTJk
رابطه دختر مدرسهای با مردِ همسایه🔞