پارت 24
سایه
دست در جیب مانتو مردم داده ام کردم و بسته مواد را دوباره لمس کردم .
خدا پدرم را به زمین گرم بزند که مرا مجبور میکرد برایش موادش را تهیه کنم .
هرکس دخترش را روی سر میگذارد زیبایی من راهی شده برای آسان به دست آوردن مواد برای شب های خماری اش .
ماندانا و الهه و سحر در ماشین ماندانا نشسته بودیم و قرار بر این شد که به کافه نزدیک دانشگاه برویم .
هرسه آنها وضع مالی خیلی خوبی داشتن و تنها کسی که در بین آنها گاو پیشونی سفید بود من بودم .
با وجودی که همیشه با اصرار زیاد من را همراه خود میکردند ولی خیلی کم پیش می آمد تا بگذارم که آنها بخواهند خرج من را بدهند .
نمیدانم چقدر در افکار سمی خودم غرق بودم که صدای ماندانا به گوشم رسید .
-بابا بخدا میگم میدم فقط یکیتون بیاد این جرئت یا حقیقت رو بره سه تومن همین الان میزنم به کارتش .
با شنیدن حرفش شاخک هایم فعال شد .
سه تومن حداقل پول خیلی خوبی برای تهیه مواد آن مردک مفنگی بود .
میتوانستم حداقل چند روزی را استراحت کنم .
-من شرکت میکنم بگو چی میخوای .
ماندانا از اینه نگاهم کرد و در جوابم گفت :
-یه تفنگه ولی کپ اصلی هاست میخوام بگیری طرف یه راننده و بترسونیش .
سایه
دست در جیب مانتو مردم داده ام کردم و بسته مواد را دوباره لمس کردم .
خدا پدرم را به زمین گرم بزند که مرا مجبور میکرد برایش موادش را تهیه کنم .
هرکس دخترش را روی سر میگذارد زیبایی من راهی شده برای آسان به دست آوردن مواد برای شب های خماری اش .
ماندانا و الهه و سحر در ماشین ماندانا نشسته بودیم و قرار بر این شد که به کافه نزدیک دانشگاه برویم .
هرسه آنها وضع مالی خیلی خوبی داشتن و تنها کسی که در بین آنها گاو پیشونی سفید بود من بودم .
با وجودی که همیشه با اصرار زیاد من را همراه خود میکردند ولی خیلی کم پیش می آمد تا بگذارم که آنها بخواهند خرج من را بدهند .
نمیدانم چقدر در افکار سمی خودم غرق بودم که صدای ماندانا به گوشم رسید .
-بابا بخدا میگم میدم فقط یکیتون بیاد این جرئت یا حقیقت رو بره سه تومن همین الان میزنم به کارتش .
با شنیدن حرفش شاخک هایم فعال شد .
سه تومن حداقل پول خیلی خوبی برای تهیه مواد آن مردک مفنگی بود .
میتوانستم حداقل چند روزی را استراحت کنم .
-من شرکت میکنم بگو چی میخوای .
ماندانا از اینه نگاهم کرد و در جوابم گفت :
-یه تفنگه ولی کپ اصلی هاست میخوام بگیری طرف یه راننده و بترسونیش .