پارت 14
از تعجب حرفش غذا به گلویم پرید که خیلی سریع لیوانی آب برای خودم ریختم و همه را سر کشیدم .
- پشمام داری سر به سرم میذاری؟
مسیح خنده کوتاهی کرد و در جوابم گفت :
-بچه ها خبر رسوندن جواب آزمایش دی ان ای مثبت بود صد در صد طرف پسرش از آب دراومد .
هرچی بود مربوط به گذشته است مثل اینکه زنش فرار میکنه بقولی سوگلی عمارتش بود مادر امیر حسین.
برایش حسابی ناراحت شدم ولی قصد داشتم چیزی به رویش نیاورم تا خود به آن اشاره ای کند.
- بعضی تصمیمات بزرگترها فقط ضربه به بچه هاست امیرحسین بهترین روزهای عمرش رو تو نداری گذروند درحالی که باباش از مایه دارهای کشوره.
مسیح عمیق نگاهم کرد تازه یادم افتاد که حرفم یک جورایی تلنگری به کار خودش هم بود .
-شاید فکر میکنند که کار درست رو خودشون دارند انجام میدن.
لبخندی به رویش زدم گردن من از مو هم در مقابل داداش مسیحم باریکتر است.
-حتما همینطوره که میگید.
از تعجب حرفش غذا به گلویم پرید که خیلی سریع لیوانی آب برای خودم ریختم و همه را سر کشیدم .
- پشمام داری سر به سرم میذاری؟
مسیح خنده کوتاهی کرد و در جوابم گفت :
-بچه ها خبر رسوندن جواب آزمایش دی ان ای مثبت بود صد در صد طرف پسرش از آب دراومد .
هرچی بود مربوط به گذشته است مثل اینکه زنش فرار میکنه بقولی سوگلی عمارتش بود مادر امیر حسین.
برایش حسابی ناراحت شدم ولی قصد داشتم چیزی به رویش نیاورم تا خود به آن اشاره ای کند.
- بعضی تصمیمات بزرگترها فقط ضربه به بچه هاست امیرحسین بهترین روزهای عمرش رو تو نداری گذروند درحالی که باباش از مایه دارهای کشوره.
مسیح عمیق نگاهم کرد تازه یادم افتاد که حرفم یک جورایی تلنگری به کار خودش هم بود .
-شاید فکر میکنند که کار درست رو خودشون دارند انجام میدن.
لبخندی به رویش زدم گردن من از مو هم در مقابل داداش مسیحم باریکتر است.
-حتما همینطوره که میگید.