پارت 12
لب گزیدنش دلم را خون کرد آخه چرا نباید الان مال من میبود تا نشانش دهم لب گزیدن کنار من چه عواقبی دارد .
-من عسل شما نیستم پسر خاله .
نیم وجب بچه برایم زبان درآورد .
وقتی به کنار خانم جون رفت نفسم را آزاد کردم از اینکه توانست خوددار باشد واقعا ازش ممنون بودم .
میدانستم که از شنیده هایش به کسی چیزی نمیگوید من فقط محو زیبایی اش نشدم مائده عاقلترین دختری بود که دور و برم میدیدم .
آراد
امروز هم نتوانستم هیچ خبری از دخترکم به دست بیاورم.
نمیخواستم که از مسیح کمک بگیرم .
آخرین بار خیلی جدی بهم فهماند که نباید پیگیر او باشم .
وقتی همگی سر میز جمع شدند من هم از اتاقم خارج شدم .
با خارج شدنم دو قلو های مسیح نزدیک میز غذا خوری سوار روروئک از این طرف به آن طرف در حال حرکت بودند .
این روز ها تنها چیزی که حالم را خوب میکرد بچه های مسیح بود و بس
لب گزیدنش دلم را خون کرد آخه چرا نباید الان مال من میبود تا نشانش دهم لب گزیدن کنار من چه عواقبی دارد .
-من عسل شما نیستم پسر خاله .
نیم وجب بچه برایم زبان درآورد .
وقتی به کنار خانم جون رفت نفسم را آزاد کردم از اینکه توانست خوددار باشد واقعا ازش ممنون بودم .
میدانستم که از شنیده هایش به کسی چیزی نمیگوید من فقط محو زیبایی اش نشدم مائده عاقلترین دختری بود که دور و برم میدیدم .
آراد
امروز هم نتوانستم هیچ خبری از دخترکم به دست بیاورم.
نمیخواستم که از مسیح کمک بگیرم .
آخرین بار خیلی جدی بهم فهماند که نباید پیگیر او باشم .
وقتی همگی سر میز جمع شدند من هم از اتاقم خارج شدم .
با خارج شدنم دو قلو های مسیح نزدیک میز غذا خوری سوار روروئک از این طرف به آن طرف در حال حرکت بودند .
این روز ها تنها چیزی که حالم را خوب میکرد بچه های مسیح بود و بس