پارت 6
پیرمرد نگاه خیره ای بهم انداخت و سرش را تکیه بر عصایش زد.
ـ اگر بهم آدرس خونشون رو بده و منم مطمئن بشم که درسته نه میذارم میره .
کمی به دستانم فشار آوردم شاید بتوانم طناب را پاره کنم .
ـ من واقعا متوجه نمیشم چرا من و بیهوش کردین آوردین اینجا .
حمید رضا همانطور که وسایلش را جمع و جور میکرد در جوابم گفت :
ـ تو احتمال خیلی زیاد ته تغاری اقاجونی که چندین ساله داره دنبالش میگرده .
با این حرفش زیر خنده زدم .
خنده که چه عرض کنم بیشتر عصبی بودم .
ـ چه مزخرفاتی آدم میشنوه باز کن بابا دستامو بچه گیر آوردین .
بخدا به محضی که آزاد شم پرونده ای براتون درست کنم کم کمش ده سال برید زندان .
پیرمرد طوری برخورد کرد انگاری که داشتم تخم هایش را تهدید میکردم تا این حد بیخیال .
ـ تا موقعی که آدرس خونش رو نداد آزادش نکنید نمیتونم دوباره ریسک کنم .
این را گفت و قصد رفتن داشت که خیلی سریع به حرفم آمدم .
ـباشه ..... نرو صبر کن میگم... فقط بگو آزادم کنن سرم داره می ترکه بقران.
همین حرف برای دستپاچه شدنش کافی بود .
پیرمرد نگاه خیره ای بهم انداخت و سرش را تکیه بر عصایش زد.
ـ اگر بهم آدرس خونشون رو بده و منم مطمئن بشم که درسته نه میذارم میره .
کمی به دستانم فشار آوردم شاید بتوانم طناب را پاره کنم .
ـ من واقعا متوجه نمیشم چرا من و بیهوش کردین آوردین اینجا .
حمید رضا همانطور که وسایلش را جمع و جور میکرد در جوابم گفت :
ـ تو احتمال خیلی زیاد ته تغاری اقاجونی که چندین ساله داره دنبالش میگرده .
با این حرفش زیر خنده زدم .
خنده که چه عرض کنم بیشتر عصبی بودم .
ـ چه مزخرفاتی آدم میشنوه باز کن بابا دستامو بچه گیر آوردین .
بخدا به محضی که آزاد شم پرونده ای براتون درست کنم کم کمش ده سال برید زندان .
پیرمرد طوری برخورد کرد انگاری که داشتم تخم هایش را تهدید میکردم تا این حد بیخیال .
ـ تا موقعی که آدرس خونش رو نداد آزادش نکنید نمیتونم دوباره ریسک کنم .
این را گفت و قصد رفتن داشت که خیلی سریع به حرفم آمدم .
ـباشه ..... نرو صبر کن میگم... فقط بگو آزادم کنن سرم داره می ترکه بقران.
همین حرف برای دستپاچه شدنش کافی بود .