#پارت956
داریوش چشمکی زد و وسط خوشحالی های صدرا با صدای آرومی گفت:
_ ببین دل یک بچه رو خوشحال کردی...
خدا دلت رو شاد کنه!
چشم غره ای با خنده بهش رفتم
حالا خوبه اون اوایل که به عنوان پرستار بچه ها اومده بودم، نمیزاشت بچه ها از جاشون جم بخورن
همه شیطانت ها با من بود.
به زور باید اجازه یک بیرون رفتن رو ازش میگرفتم
ولی حالا جامون برعکس شده بود.
شاید الان حال اون روزهای داریوش رو بیشتر میتونستم درک کنم
وقتی از کل دنیا فقط دو نفر برات مونده بودن که با تک تک سلول های بدنت عاشقشون بودی؛ معلوم بود اجازه نمیدی دست احدی بهشون برسه
داریوش اون موقع حتی از سایه خودشم وحشت داشت
تنها چیزی که میفهمید حفظ بچه هاش بود.
حالا به هر قیمتی که شده بود...
ولی همین که الان میتونستم این شیطانت ها رو ببینم و خنده های از ته دلش رو بشنوم، خوشحال بودم
داریوش نه وقت کرد جوونی کنه و نه تونست از زندگی متاهلی و پدر شدنش لذت ببره.
میتونستم درک کنم تموم اون روزها چه زخمی توی وجودش به جا گذاشتن.
داریوش بشکنی جلو چشمم زد.
_ کجایی؟
سرم رو با لبخند به دو طرف تکون دادم.
_ هیچ جا...
سمت صدرا برگشتم.
_ با یک آهنگ توپ موافقی؟
صدرا جیغ جیغ زنان جواب داد.
_ بلهههههه
داریوش چشمکی زد و وسط خوشحالی های صدرا با صدای آرومی گفت:
_ ببین دل یک بچه رو خوشحال کردی...
خدا دلت رو شاد کنه!
چشم غره ای با خنده بهش رفتم
حالا خوبه اون اوایل که به عنوان پرستار بچه ها اومده بودم، نمیزاشت بچه ها از جاشون جم بخورن
همه شیطانت ها با من بود.
به زور باید اجازه یک بیرون رفتن رو ازش میگرفتم
ولی حالا جامون برعکس شده بود.
شاید الان حال اون روزهای داریوش رو بیشتر میتونستم درک کنم
وقتی از کل دنیا فقط دو نفر برات مونده بودن که با تک تک سلول های بدنت عاشقشون بودی؛ معلوم بود اجازه نمیدی دست احدی بهشون برسه
داریوش اون موقع حتی از سایه خودشم وحشت داشت
تنها چیزی که میفهمید حفظ بچه هاش بود.
حالا به هر قیمتی که شده بود...
ولی همین که الان میتونستم این شیطانت ها رو ببینم و خنده های از ته دلش رو بشنوم، خوشحال بودم
داریوش نه وقت کرد جوونی کنه و نه تونست از زندگی متاهلی و پدر شدنش لذت ببره.
میتونستم درک کنم تموم اون روزها چه زخمی توی وجودش به جا گذاشتن.
داریوش بشکنی جلو چشمم زد.
_ کجایی؟
سرم رو با لبخند به دو طرف تکون دادم.
_ هیچ جا...
سمت صدرا برگشتم.
_ با یک آهنگ توپ موافقی؟
صدرا جیغ جیغ زنان جواب داد.
_ بلهههههه