Forward from: گسترده 💎مروارید 💎
شورت توری قرمزی که پاره شده بود و از رو تختش برداشتم👙
زیر لب گفتم..
- باز جای شکرش هست که دخترای مردم و بی شلوار نمیفرسته خونشون بی شورت میفرسته!
شورت و چندش وار تو مشمای مشکی انداختم.
- کمرش خشک نمیشه؟ اصلا مایع کمرش ته نمیکشه؟ این قدر میره رو کار آخه..!
یادم باشه از خاتون بپرشم چی تو غذاش میریزه به خوردش میده!
پس فردا شوهر کردم بدم بهش کمرشو سفت کنه لامصب چه جونی داره لعنتی!
خب دیگه چیزی از گند کاری های شبانش پیدا نیست و همه جا تمیز شد. ملافه تختشم صاف میکنم..عین وحشیا انگار کشتی میگیرن روش!؟
خواستم از اتاقش خارج بشم که یک باره صدای پا اومد وچشمام گرد شد.
اومده بود عمارت!؟ این وقت روز؟! شوخیش گرفته بود!
دستگیره درکه بالا پایین شد مثل فرفره رفتم زیر تخت دو نفره کینگش که قدو قواره خودش بودو چشمام ومحکم بستم!
مثل سگ ازش میترسیدم اونم تازه فقط از راه دور دیده بودمش..
تو دلم ذکر میگفتم..خدایا خداوندا این اورانگوتانت من و نبینه..من جون سالم از این اتاق بیرون ببرم.
نظر میکنم به شوهره ندیده ونشناختم هرشب بدم در راه رضای تو و البته خودم.
وای اگر بفهمه دیشب اتاقش و تمیز نکردم و گذاشتم برای امروز سر از تنم جدا میکنه.
تو افکارم بودم که صدای مردونش بلند شد..
- لخت شو دَمر بخواب روتخت تا بیام!
چشمام گرد شد..با کی بود؟
که صدای دخترونه ای باعشوه بلند شد..
_لباس زیرامم در بیارم برات؟
دستام و گذاشتم روی دهنم تا نخندم و زمزمه کردم.
- نه جونم آقا دوست داره خودش جر بده پاره کنه!.. منم صبح به صبح جمع کنم. هر چی دعا و نذر بود یادم رفت..آخ جون سوپر زنده قراره ببینم.
صدای بم و جدی مردونش اومد.
_نه فقط دمر رو تخت بخواب تا خودم
یهو ساکت شد!
گوشام و تیزتر کردم ببینم چی میگه ولی کلا سکوت بود و یک دفعه پاهام گرفته شد و کشیده شدم از زیر تخت بیرون و جیغ فرا بنفشی کشیدم..
نگاه ترسیدم بین چشمای مشکی نافذش میگشت و دختره هم با چشمای گرد نگاهم میکرد که رو بهش محکم گفت..
- تو برو رد کارت پولتم روی دراور گذاشتم بردار.. من شاه ماهی تور کردم امشب.. خر ماهی نمیکنم
هنگ نگاهش کردم..
با من بود؟
با چشمای وق زده نگاه دختره کردم تا با التماس تنهام نزاره که پشت چشمی برام نازک کرد و بدون اینکه جیکش در بیاد خدا خواسته ازاتاق زد بیرون.
آب دهنم وقورت دادم و لب زدم..
- غلط کردم
ابروهاش وداد بالا و گفت..
-غلط که اره زیادی هم کردی..ولی عیب نداره ادب میشی که دیگه ازین غلطا نکنی کنیزک خوشگل من!
میخواستی از اون زیر چی و ببینی؟ پخش زنده هوم!؟
سکس اورجینال سه بعدی؟
به پته پته افتادم که یک دفعه کمرم و گرفت و پرت شدم رو تختش..
پیراهنش و بایه حرکت از تنش درآورد و نگاه ترسیدم روی عضلات تیکه تیکه ش چرخید..عمرا زنده بمونم.
- وقتی میتونی تجربش کنی چرا فقط نگاه!؟
- چی... ن..نه نه یه لحظه واستا..واستا ولم کن لباسم و نکش
به پیر به پیغمبر اومدم خونت و تمیز کنم مَ...من..
خدایا برا بقیه شورت پاره میکرد به من رسید به تیشرت و شلوارم رحم نداره!
کم مونده بود گریه کنم و تنم میلرزید که دستی به فک مردونش کشید.
- تو از من میترسی؟!
چه سوال مسخره ای؟!..دارم سگ لرز میکنم از دیدنت ترس چیه!؟
نگاهی به جثه بزرگش کردم سعی میکنم نگاهم پایین تر روی خشتکش نره
-بزار برم
رو تخت خم شد و اشاره ای به در اتاقش کرد
- این دختره که رفت به خاطر حضور تو پرید!
من کمرم و الان باچی خالی کنم؟
- زَ...زنگ بزن بهش بگو بیاد به خدا میرم التماسشو میکنم بیاد بده.
با تفریح نچی کردو گفت
- ندارم شمارشو
- با یکی دیگه خب کم نیستن که
احساس کردم میخواد بخنده..
_خوب آمار زیرخواب های منو داری!
با عجز گفتم..
- به جون خودم یه دختر الان میرم پیدا میکنم برات از یه وری بزار من برم فقط!
لبش و تر کرد و نگاهی به کل بدنم کرد که لرزیدم و با صدای خشنی پرسید
دختری!؟
با این سوالش یهو بی هوا زدم زیر گریه که چشماش گرد شد و من گفتم
- غلط کردم بزار برم!
نچی کرد و خودش و روی تخت کشید بالا..
- من که کاریت ندارم..بیا برو خونت.
قبل اینکه نیشم باز بشه ادامه داد..
_فقط قبلش اول من وآروم کن..حله؟
همین که کنارم فقط چشمات وببندی هم آروم میشم.قرار نیست بزنم نفت ازت در بیاد.
https://t.me/joinchat/FifRhvSM28NmMzc0
تو آغوشش بین دست و پاهاش قفل شده بودم که درگوشم گفت
- درد داری!؟
یهو بغضم ترکید و نچ کلافه ای کرد و با ترس گفتم..
- قرار بود فقط بخوابیم تا آروم بشی ولی..
دستش روی شکمم نوازشی راه انداخت و کنار گوشم نجوا کرد..
- چیزی نشده که، برای کی میخواستی نگهش داری بهتر از من؟!
فعلا زیاد کاریت نداشتم فقط اصل کاری رو گرفتم تا ترست از با من بودن بریزه... دیدی که همچین بدم نبود!🔥
نمیدونی چند وقته تو نختم و تو ازم فراری!.. حالا دیگه جلد خودم و بغلم شدی.
بیش از 800 پارت آماده و جذاب 🔞‼️
زیر لب گفتم..
- باز جای شکرش هست که دخترای مردم و بی شلوار نمیفرسته خونشون بی شورت میفرسته!
شورت و چندش وار تو مشمای مشکی انداختم.
- کمرش خشک نمیشه؟ اصلا مایع کمرش ته نمیکشه؟ این قدر میره رو کار آخه..!
یادم باشه از خاتون بپرشم چی تو غذاش میریزه به خوردش میده!
پس فردا شوهر کردم بدم بهش کمرشو سفت کنه لامصب چه جونی داره لعنتی!
خب دیگه چیزی از گند کاری های شبانش پیدا نیست و همه جا تمیز شد. ملافه تختشم صاف میکنم..عین وحشیا انگار کشتی میگیرن روش!؟
خواستم از اتاقش خارج بشم که یک باره صدای پا اومد وچشمام گرد شد.
اومده بود عمارت!؟ این وقت روز؟! شوخیش گرفته بود!
دستگیره درکه بالا پایین شد مثل فرفره رفتم زیر تخت دو نفره کینگش که قدو قواره خودش بودو چشمام ومحکم بستم!
مثل سگ ازش میترسیدم اونم تازه فقط از راه دور دیده بودمش..
تو دلم ذکر میگفتم..خدایا خداوندا این اورانگوتانت من و نبینه..من جون سالم از این اتاق بیرون ببرم.
نظر میکنم به شوهره ندیده ونشناختم هرشب بدم در راه رضای تو و البته خودم.
وای اگر بفهمه دیشب اتاقش و تمیز نکردم و گذاشتم برای امروز سر از تنم جدا میکنه.
تو افکارم بودم که صدای مردونش بلند شد..
- لخت شو دَمر بخواب روتخت تا بیام!
چشمام گرد شد..با کی بود؟
که صدای دخترونه ای باعشوه بلند شد..
_لباس زیرامم در بیارم برات؟
دستام و گذاشتم روی دهنم تا نخندم و زمزمه کردم.
- نه جونم آقا دوست داره خودش جر بده پاره کنه!.. منم صبح به صبح جمع کنم. هر چی دعا و نذر بود یادم رفت..آخ جون سوپر زنده قراره ببینم.
صدای بم و جدی مردونش اومد.
_نه فقط دمر رو تخت بخواب تا خودم
یهو ساکت شد!
گوشام و تیزتر کردم ببینم چی میگه ولی کلا سکوت بود و یک دفعه پاهام گرفته شد و کشیده شدم از زیر تخت بیرون و جیغ فرا بنفشی کشیدم..
نگاه ترسیدم بین چشمای مشکی نافذش میگشت و دختره هم با چشمای گرد نگاهم میکرد که رو بهش محکم گفت..
- تو برو رد کارت پولتم روی دراور گذاشتم بردار.. من شاه ماهی تور کردم امشب.. خر ماهی نمیکنم
هنگ نگاهش کردم..
با من بود؟
با چشمای وق زده نگاه دختره کردم تا با التماس تنهام نزاره که پشت چشمی برام نازک کرد و بدون اینکه جیکش در بیاد خدا خواسته ازاتاق زد بیرون.
آب دهنم وقورت دادم و لب زدم..
- غلط کردم
ابروهاش وداد بالا و گفت..
-غلط که اره زیادی هم کردی..ولی عیب نداره ادب میشی که دیگه ازین غلطا نکنی کنیزک خوشگل من!
میخواستی از اون زیر چی و ببینی؟ پخش زنده هوم!؟
سکس اورجینال سه بعدی؟
به پته پته افتادم که یک دفعه کمرم و گرفت و پرت شدم رو تختش..
پیراهنش و بایه حرکت از تنش درآورد و نگاه ترسیدم روی عضلات تیکه تیکه ش چرخید..عمرا زنده بمونم.
- وقتی میتونی تجربش کنی چرا فقط نگاه!؟
- چی... ن..نه نه یه لحظه واستا..واستا ولم کن لباسم و نکش
به پیر به پیغمبر اومدم خونت و تمیز کنم مَ...من..
خدایا برا بقیه شورت پاره میکرد به من رسید به تیشرت و شلوارم رحم نداره!
کم مونده بود گریه کنم و تنم میلرزید که دستی به فک مردونش کشید.
- تو از من میترسی؟!
چه سوال مسخره ای؟!..دارم سگ لرز میکنم از دیدنت ترس چیه!؟
نگاهی به جثه بزرگش کردم سعی میکنم نگاهم پایین تر روی خشتکش نره
-بزار برم
رو تخت خم شد و اشاره ای به در اتاقش کرد
- این دختره که رفت به خاطر حضور تو پرید!
من کمرم و الان باچی خالی کنم؟
- زَ...زنگ بزن بهش بگو بیاد به خدا میرم التماسشو میکنم بیاد بده.
با تفریح نچی کردو گفت
- ندارم شمارشو
- با یکی دیگه خب کم نیستن که
احساس کردم میخواد بخنده..
_خوب آمار زیرخواب های منو داری!
با عجز گفتم..
- به جون خودم یه دختر الان میرم پیدا میکنم برات از یه وری بزار من برم فقط!
لبش و تر کرد و نگاهی به کل بدنم کرد که لرزیدم و با صدای خشنی پرسید
دختری!؟
با این سوالش یهو بی هوا زدم زیر گریه که چشماش گرد شد و من گفتم
- غلط کردم بزار برم!
نچی کرد و خودش و روی تخت کشید بالا..
- من که کاریت ندارم..بیا برو خونت.
قبل اینکه نیشم باز بشه ادامه داد..
_فقط قبلش اول من وآروم کن..حله؟
همین که کنارم فقط چشمات وببندی هم آروم میشم.قرار نیست بزنم نفت ازت در بیاد.
https://t.me/joinchat/FifRhvSM28NmMzc0
تو آغوشش بین دست و پاهاش قفل شده بودم که درگوشم گفت
- درد داری!؟
یهو بغضم ترکید و نچ کلافه ای کرد و با ترس گفتم..
- قرار بود فقط بخوابیم تا آروم بشی ولی..
دستش روی شکمم نوازشی راه انداخت و کنار گوشم نجوا کرد..
- چیزی نشده که، برای کی میخواستی نگهش داری بهتر از من؟!
فعلا زیاد کاریت نداشتم فقط اصل کاری رو گرفتم تا ترست از با من بودن بریزه... دیدی که همچین بدم نبود!🔥
نمیدونی چند وقته تو نختم و تو ازم فراری!.. حالا دیگه جلد خودم و بغلم شدی.
بیش از 800 پارت آماده و جذاب 🔞‼️